وقتی صهیونیسم جهانی در آمریکا شکست خورد
-
کاهش نفوذ صهیونیستها در آمریکا
پارس تودی - احسان اکتاش در تحلیل خود در رسانه ینی شفق ترکیه شکست برنامههای اسرائیل در سطح جهانی و از دست رفتن نفوذ این رژیم را نتیجه خون شهدا و فداکاری مسلمانان در طول دو سال جنگ علیه این رژیم غاصب میداند.
به گزارش پارس تودی اکتاش در متن خود اذعان کرد: «پس از حمله هفتم اکتبر، اسرائیل مرتکب قتل عام و نسل کشی عظیمی شد. اسرائیل که سابقه ۷۵ ساله فساد خود را با قدرت حاکم جهانی، انحصار مالی و انحصار رسانهای خود پنهان کرده بود، در عصر رسانههای اجتماعی نتوانسته قتل عام و نسل کشی خود را پنهان کند. به عنوان یک دولت مافیایی، به سطح هیتلر سقوط کرده است.»
نویسنده در متن خود، نشانههایی از تحول تدریجی در ساختار قدرت و افکار عمومی آمریکا را ترسیم میکند که به باور او، به معنای پایان دوران سلطهی مطلق صهیونیسم بر سیاست ایالات متحده است. او استدلال میکند که اسرائیل طی دههها توانسته بود با بهرهگیری از نفوذ مالی، رسانهای و سیاسی خود، دولتها و نهادهای آمریکایی را در خدمت منافع خویش قرار دهد. اما اکنون مجموعهای از عوامل داخلی و جهانی این سلطه را متزلزل کرده است.
شکاف میان دولت و جامعه در آمریکا
نویسنده بر تضاد فزاینده میان مردم آمریکا و ساختار سیاسی وابسته به لابیهای صهیونیستی (AIPAC) تأکید میکند. از نگاه او، در حالیکه دولت آمریکا همچنان از اسرائیل حمایت بیقید و شرط میکند، در سطح جامعه و دانشگاهها موجی گسترده از اعتراضات ضداسرائیلی شکل گرفته است. این اعتراضها بهویژه در میان نسل جوان، دانشجویان و گروههای مذهبی (از جمله یهودیان ارتدوکس مخالف صهیونیسم) نشاندهندهی تغییری عمیق در وجدان جمعی جامعه آمریکاست.
ظهور پرسش از رابطهی ارباب و تابع
در متن، نویسنده نقل میکند که در فضای عمومی و رسانهای آمریکا این پرسش کلیدیای در حال گسترش است: «آیا یک کشور ۹ میلیوننفری (اسرائیل) باید آمریکا را اداره کند، یا آمریکا باید اسرائیل را؟» این پرسش برای او نشانهی شکستن تابوی دیرینهی نقد اسرائیل در آمریکا است؛ تابویی که تا همین اواخر، هرگونه انتقاد از صهیونیسم را معادل دشمنی با یهودیان جلوه میداد.
شکست نسبی لابی صهیونیستی در انتخابات نیویورک
بخش مهم تحلیل نویسنده به انتخابات نیویورک و پیروزی «زهران ممدانی» مربوط است؛ سیاستمداری جوان، مسلمان و ضدصهیونیست. از نگاه نویسنده، این پیروزی پیام روشنی دارد: «تسلط سنتی لابی AIPAC بر فضای سیاسی آمریکا در حال ترک برداشتن است.» حمایتهای مالی عظیم بانکداران و گروههای صهیونیستی (تا ۱۰۰ میلیون دلار) دیگر تضمینکنندهی پیروزی نامزد مورد نظرشان نیست. جامعهی آمریکا، دستکم در سطوح محلی و دانشگاهی، در برابر نفوذ اسرائیل مقاومت نشان میدهد.
تغییر گفتمان درون نخبگان آمریکایی
نویسنده به تحول تدریجی در نگاه برخی سیاستمداران آمریکایی اشاره دارد: اعضای کنگره، روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی اکنون علناً میپرسند چرا باید منابع ملی آمریکا به اسرائیل اختصاص یابد، در حالیکه خود آمریکا درگیر بحرانهای بهداشتی، آموزشی و اقتصادی است. این پرسشها، بهزعم نویسنده، نشانهی آن است که مشروعیت اخلاقی و سیاسی اسرائیل در ذهن نخبگان آمریکایی نیز در حال فرسایش است.
جمعبندی
نویسنده جمعبندی میکند که: قدرت نرم و نمادین اسرائیل در آمریکا در حال زوال است. نفوذ ساختاری صهیونیسم در سیاست آمریکا با چالش جدی مواجه شده است. جامعهی آمریکا، بهویژه نسل جدید، از حمایت بیقید و شرط از اسرائیل فاصله گرفته و از عدالتخواهی در برابر ظلم دفاع میکند. به زبان ساده، نویسنده میگوید: «اسرائیل دیگر نمیتواند با پول، رسانه و نفوذ سیاسی، حقیقت را پنهان کند. در آمریکا نسلی در حال رشد است که حاضر نیست بردهی لابی صهیونیستی باشد.»
NH2