چرا خداوند به شیطان فرصت میدهد؟
پارستودی- قرآن به ما میگوید که ابلیس تكبر ورزيد و از فرمان خدا در سجده بر آدم سرپيچى كرد و از درگاه الهی رانده شد. اما چون سال های زیادی عبادت کرده بود، خداوند به مقتضای عدل و حکمتش با درخواست باقى ماندن و بقای او موافقت کرد.
طبق قرآن، ابلیس یکی از شیاطین جنی دانسته میشود. «شيطان» به هر موجود موذى و منحرف كننده و طاغى و سركش، خواه انسانی يا غير انسانى مى گويند، و ابليس نام آن شيطان است كه آدم را فريب داد و اكنون هم با لشكر خود در كمين آدميان است.
اما چرا ابلیس آفریده شده و آیا با عدل و حکمت خدا سازگار است که چنین موجودی خلق شود و باعث انحراف انسانها گردد؟ قصد این مطلب، پاسخ دهی به این سوال است:
جدال شیطان با خدا
یک: خداوند ابلیس را شيطان نيافريد؛ بلکه به تصريح قرآن از جنيان به شمار مى رفت و مانند انسان در اعمال خود مختار بود: «كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه». لذا آفرينش شيطان براى اغواگری و گمراهى نبوده، بلکه چنانکه امام علی(علیه السلام) وصی حضرت محمد و امام اول شیعیان در یکی از خطبههایشان (خطبه 192 در کتاب نهج البلاغه) فرموده اند، ابلیس شش هزار سال عبادت كرده بود، سالهايى كه معلوم نيست از سال هاى دنيا بود يا آخرت، اما همه آنها را به سبب ساعتى تكبّر نابود ساخت.
او از آزادى خود سوء استفاده كرد و مطابق قياسى باطل گفت كه خداوند او را از آتش آفريده و انسان را از گل و آتش برتر از گل است؛ «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ». بنابراین تكبر ورزيد و از فرمان خدا در سجده بر آدم سرپيچى كرد و از درگاه الهی رانده شد. اما چون سال های زیادی عبادت کرده بود، خداوند به مقتضای عدل و حکمتش با درخواست باقى ماندن و بقای او موافقت کرد. ابلیس هم بیان داشت که از این فرصت براى به چالش كشاندن و تلاش برای گمراهی انسانها استفاده خواهد کرد. خدا نیز میخواست تا هم ابلیس به سبب رانده شدن از بهشت با وجود آن همه عبادت و بندگی، بهانهای نداشته باشد و هم ابزاری برای آزمایش انسانها که از اهداف خداوند بود، باشد.
اهمیت تضاد برای رشد
دو: از نظر نظام آفرينش وجود شيطان براى افراد با ايمان و آنها كه مى خواهند راه حق را بپیمایند زيانبخش نيست؛ بلكه وسيله پيشرفت و تكامل آنها است، چراکه پيشرفت و ترقى و تكامل، همواره در ميان تضادها صورت مى گيرد.
به عبارت روشن تر: انسان تا در برابر دشمن نيرومندى قرار نگيرد هرگز نيروها و نبوغ خود را بسيج نمى كند و بكار نمى اندازد، همين وجود دشمن نيرومند سبب تحرّک و جنبش هرچه بيشتر انسان و در نتيجه ترقّى و تكامل او مى شود.
يكى از فلاسفه بزرگ تاريخ معاصر «تواين بى» مى گويد:
«هيچ تمدن درخشانى در جهان پيدا نشد، مگر اين كه، ملتى مورد هجوم يک نيروى خارجى قرار گرفت و بر اثر اين تهاجم نبوغ و استعداد خود را بكار انداخت و تمدن درخشانى را پى ريزى كرد».
همچنین باید دانست آنگاه انسان معناى خير را درک مى كند و آن را برمىگزيند كه شر را ببيند و از آن آگاه باشد. بنابراين نظريّه، وجود ابلیس از اركان نظام جهان انسانى است و تنها آنگاه مى توان وجود ابلیس را شر پنداشت كه از او پيروى شود؛ امّا مخالفت و مبارزه با او خير است و مايه قوی شدن و رشد و تعالى.
پذیرایی از شیطان
سوم: ابلیس هرگز سرزده وارد جان و روح ما نمى شود، و از مرزهاى كشور روح ما بى گذرنامه نمى گذرد، حمله او هرگز غافلگيرانه نيست، او با اجازه خود ما وارد مى شود. و اين خود ما هستيم كه در را به روى او مى گشایيم. همانگونه كه قرآن در سوره نحل، آیات 99 – 100 مى گويد: «إنّهُ لَيسَ لَهُ سُلطان عَلى الّذينَ آمَنوُا وَ عَلى رَبِّهِم يَتَوكّلُون * إنّمَا سُلطانَه عَلى الّذينَ يَتولّونَهُ وَ الّذينَ هُم بِهِ مُشرِكُون»؛ (او سلطه بر كسانى كه ايمان دارند و توكل بر پروردگارشان مى كنند ندارد * تنها تسلط او بر كسانى است كه او را به دوستى و سرپرستى خود برگزينند، و به او شرک مى ورزند [و فرمانش را در برابر فرمان خدا لازم الاجراء مى دانند]). همچنین در آیه 42 از سوره حجر مى خوانيم: «إِنَ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»؛ (تو بر بندگان من تسلط نخواهى داشت، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مى كنند).
طبق این آیات ابلیس و سایر شیاطین هرگز اجازه ورود به منطقه روح و قلب انسانها را ندارند مگر اینکه خود آدمیان به آنها اجازه دهند، آن هم با تبعیت از ایشان.
نکته دیگر اینکه درست است كه ما شيطان و همكارانش را نمى بينيم، ولى ردّپاى آنان را مى توانيم مشاهده كنيم؛ هر جا مجلس گناه است و در هر نقطه اى وسایل معصيت آماده است و در هر موقع پاى زرق و برق دنيا و تجمّل پرستى به ميان مى آيد، و به هنگام طغيان غرائز، و در موقع برافروخته شدن آتش خشم و غضب حضور شيطان قطعى است. گويا در چنين مواردى، انسان صداى وسوسه او را با گوش دل مى شنود و ردّپاى او را با چشم خود مى بيند.
نهایتا اینکه انسان در هيچ يک از اعمال خويش مجبور نيست. خدا او را آزاد و مختار آفريده تا به بهترین وجه رشد کند و به خداوند نزدیک شود و در برابر شیطان و جهل او را به لطف خويش و با کمک رسولان، كتب، عقل، فطرت و تذکرهای روزانه یاری میدهد.
عبارات کلیدی: ابلیس کیست، شیطان چیست، شیطان در قرآن، چرا شیطان وجود دارد، چرا خداوند به شیطان فرصت داد
X/MMA