چرا خداوند به شیطان فرصت می‌دهد؟
(last modified Tue, 28 May 2024 09:30:26 GMT )
خرداد ۰۸, ۱۴۰۳ ۱۳:۰۰ Asia/Tehran
  • چرا خداوند به شیطان فرصت می‌دهد؟
    چرا خداوند به شیطان فرصت می‌دهد؟

پارس‌تودی- قرآن به ما می‌گوید که ابلیس تكبر ورزيد و از فرمان خدا در سجده بر آدم سرپيچى كرد و از درگاه الهی رانده شد. اما چون سال های زیادی عبادت کرده بود، خداوند به مقتضای عدل و حکمتش با درخواست باقى ماندن و بقای او موافقت کرد.

طبق قرآن، ابلیس یکی از شیاطین جنی دانسته می‌شود. «شيطان» به هر موجود موذى و منحرف كننده و طاغى و سركش، خواه انسانی يا غير انسانى مى گويند، و ابليس نام آن شيطان است كه آدم را فريب داد و اكنون هم با لشكر خود در كمين آدميان است.

اما چرا ابلیس آفریده شده و آیا با عدل و حکمت خدا سازگار است که چنین موجودی خلق شود و باعث انحراف انسان‌ها گردد؟ قصد این مطلب، پاسخ ‌دهی به این سوال است:

 

جدال شیطان با خدا

یک: خداوند ابلیس را شيطان نيافريد؛ بلکه به تصريح قرآن از جنيان به شمار مى ‏رفت و مانند انسان در اعمال خود مختار بود: «كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه». لذا آفرينش شيطان براى اغواگری و گمراهى نبوده، بلکه چنانکه امام علی(علیه السلام) وصی حضرت محمد و امام اول شیعیان در یکی از خطبه‌هایشان (خطبه 192 در کتاب نهج ‏البلاغه) فرموده اند، ابلیس شش هزار سال عبادت‏ كرده بود، سال‌هايى كه‏ معلوم نيست از سال هاى دنيا بود يا آخرت، اما همه آنها را به سبب ساعتى تكبّر نابود ساخت‏.

 

او از آزادى خود سوء استفاده كرد و مطابق قياسى باطل گفت كه خداوند او را از آتش آفريده و انسان را از گل و آتش برتر از گل است؛ «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِى مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ». بنابراین تكبر ورزيد و از فرمان خدا در سجده بر آدم سرپيچى كرد و از درگاه الهی رانده شد. اما چون سال های زیادی عبادت کرده بود، خداوند به مقتضای عدل و حکمتش با درخواست باقى ماندن و بقای او موافقت کرد. ابلیس هم بیان داشت که از این فرصت براى به چالش كشاندن و تلاش برای گمراهی انسان‌ها استفاده خواهد کرد. خدا نیز می‌خواست تا هم ابلیس به سبب رانده شدن از بهشت با وجود آن همه عبادت و بندگی، بهانه‌ای نداشته باشد و هم ابزاری برای آزمایش انسان‌ها که از اهداف خداوند بود، باشد.

 

اهمیت تضاد برای رشد

دو: از نظر نظام آفرينش‏ وجود شيطان‏ براى‏ افراد با ايمان و آنها كه مى ‏خواهند راه حق را بپیمایند زيانبخش نيست؛ بلكه وسيله پيشرفت و تكامل آنها است، چراکه پيشرفت و ترقى و تكامل، همواره در ميان تضادها صورت مى ‏گيرد.

به عبارت روشن تر: انسان تا در برابر دشمن نيرومندى قرار نگيرد هرگز نيروها و نبوغ خود را بسيج نمى‏ كند و بكار نمى‏ اندازد، همين وجود دشمن نيرومند سبب تحرّک و جنبش هرچه بيشتر انسان و در نتيجه ترقّى و تكامل او مى ‏شود.

يكى از فلاسفه بزرگ تاريخ معاصر «تواين بى» مى‏ گويد:

«هيچ تمدن درخشانى در جهان پيدا نشد، مگر اين كه، ملتى مورد هجوم يک نيروى خارجى قرار گرفت و بر اثر اين تهاجم نبوغ و استعداد خود را بكار انداخت و تمدن درخشانى را پى ريزى كرد».

 

همچنین باید دانست آنگاه انسان معناى خير را درک مى‏ كند و آن را برمى‏‌گزيند كه شر را ببيند و از آن آگاه باشد. بنابراين نظريّه، وجود ابلیس از اركان نظام جهان انسانى است و تنها آن‌گاه مى‏ توان وجود ابلیس را شر پنداشت كه از او پيروى شود؛ امّا مخالفت و مبارزه با او خير است و مايه قوی شدن و رشد و تعالى.

 

پذیرایی از شیطان

سوم: ابلیس هرگز سرزده وارد جان و روح ما نمى‏ شود، و از مرزهاى كشور روح ما بى‏ گذرنامه نمى‏ گذرد، حمله او هرگز غافلگيرانه نيست، او با اجازه خود ما وارد مى شود. و اين خود ما هستيم كه در را به روى او مى‏ گشایيم. همانگونه كه قرآن در سوره نحل، آیات 99 – 100 مى گويد: «إنّهُ لَيسَ لَهُ سُلطان عَلى الّذينَ آمَنوُا وَ عَلى رَبِّهِم يَتَوكّلُون * إنّمَا سُلطانَه عَلى الّذينَ يَتولّونَهُ وَ الّذينَ هُم بِهِ مُشرِكُون»؛ (او سلطه بر كسانى كه ايمان دارند و توكل بر پروردگارشان مى كنند ندارد * تنها تسلط او بر كسانى است كه او را به دوستى و سرپرستى خود برگزينند، و به او شرک مى ورزند [و فرمانش را در برابر فرمان خدا لازم الاجراء مى دانند]). همچنین در آیه 42 از سوره حجر مى‏ خوانيم‏: «إِنَ‏ عِبادِي‏ لَيْسَ‏ لَكَ‏ عَلَيْهِمْ‏ سُلْطانٌ‏ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»؛ (تو بر بندگان من تسلط نخواهى داشت، مگر بر گمراهانى كه از تو پيروى مى كنند).

 

طبق این آیات ابلیس و سایر شیاطین هرگز اجازه ورود به منطقه روح و قلب انسان‌ها را ندارند مگر اینکه خود آدمیان به آنها اجازه دهند، آن هم با تبعیت از ایشان.

 

نکته دیگر اینکه درست است كه ما شيطان و همكارانش را نمى‏ بينيم، ولى ردّپاى آنان را مى‏ توانيم مشاهده كنيم؛ هر جا مجلس گناه است و در هر نقطه ‏اى وسایل معصيت آماده است و در هر موقع پاى زرق و برق دنيا و تجمّل پرستى به ميان مى ‏آيد، و به هنگام طغيان غرائز، و در موقع برافروخته شدن آتش خشم و غضب حضور شيطان قطعى است. گويا در چنين مواردى، انسان صداى وسوسه‏ او را با گوش دل مى‏ شنود و ردّپاى او را با چشم خود مى‏ بيند.

 

نهایتا اینکه انسان در هيچ يک از اعمال خويش مجبور نيست. خدا او را آزاد و مختار آفريده تا به بهترین وجه رشد کند و به خداوند نزدیک شود و در برابر شیطان و جهل او را به لطف خويش و با کمک رسولان، كتب، عقل، فطرت و تذکرهای روزانه یاری می‌دهد.

 

عبارات کلیدی: ابلیس کیست، شیطان چیست، شیطان در قرآن، چرا شیطان وجود دارد، چرا خداوند به شیطان فرصت داد

X/MMA