موشکهای ایرانی با زیرساخت انرژی اسرائیل چه کرد؟
-
پالایشگاه حیفا
پارس تودی- ایران با هدفگیری تأسیسات انرژی رژیم صهیونیستی نشان داد که وابستگی شدید اسرائیل به واردات نفت و گاز، پاشنه آشیل حیاتی آن است. در صورت قطع این جریان، زیرساختهای اقتصادی و صنعتی این رژیم بهسرعت فلج خواهند شد.
در پاسخ به حملات رژیم صهیونیستی به تأسیسات اقتصادی و زیرساختهای حساس ایران، ایران با عملیاتهای دقیق، تأسیسات اقتصادی کلیدی رژیم صهیونیستی از جمله پالایشگاه حیفا در شمال سرزمینهای اشغالی را هدف قرار داد. به گزارش پارس تودی، اقدام استراتژیک ایران در از کار انداختن پالایشگاه حیفا نه تنها پاسخی به تجاوزات مکرر بوده، بلکه آسیبپذیریهای عمیق رژیم اسرائیل در حوزه انرژی را به نمایش گذاشته است.
به گزارش خبرگزاری فارس، پالایشگاه حیفا که بزرگترین پالایشگاه نفت اسرائیل به شمار میرود، زیرمجموعه گروه بازان است و در بندر حیفا واقع شده است. توان پالایش روزانه این پالایشگاه، حدود ۱۹۷ هزار بشکه نفت خام (معادل تقریبا ۹.۸ میلیون تن در سال) است. حدود ۷۰ درصد از محصولات این پالایشگاه در بازار داخلی اسرائیل مصرف میشود و مابقی به کشورهای شرق مدیترانه صادر میگردد. موفقیت ایران در از کار انداختن این پالایشگاه نشان میدهد که سایر تأسیسات حیاتی انرژی و مسیرهای واردات نفت و گاز این رژیم نیز در معرض تهدید و احتمال فلج شدن قرار دارند.
در اینجا به تحلیل وضعیت عرضه و تقاضای انرژی رژیم صهیونیستی و تأثیرات اقتصادی این تنشها میپردازیم. مطابق آمار سال ۲۰۲۳، سرزمینهای اشغال شده توسط رژیم صهیونیستی دارای حدود ۱۴ میلیون بشکه ذخایر نفت خام (۰.۱۱٪ ذخایر ایران) و ۱.۰۸۷ میلیارد مترمکعب ذخایر گاز طبیعی (رتبه ۴۵ جهان) است.

علیرغم این ذخایر نسبتاً محدود، رژیم صهیونیستی به شدت وابسته به گاز و نفت در تأمین انرژی خود است. بیش از ۸۰٪ از سبد انرژی آن از گاز طبیعی (۴۴٪) و نفت (۳۸٪) تشکیل شده است. از سال ۲۰۲۰ گاز طبیعی به عنوان منبع اصلی تأمین انرژی رژیم صهیونیستی جایگزین زغالسنگ و نفت شده است.
منابع تأمین انرژی در رژیم صهیونیستی
از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۲ صنعت گاز اسرائیل دچار تحول شد. تولید گاز طبیعی از میادین لویاتان، تامار و کاریش بیش از ۵ برابر شده و این رژیم از واردکننده گاز به صادرکننده آن تبدیل شده است.در سال ۲۰۲۳، تولید گاز طبیعی این رژیم حدود ۲۴.۲ میلیارد مترمکعب (۶۶.۳ میلیون مترمکعب در روز) و مصرف داخلی آن ۱۲.۶ میلیارد مترمکعب (۳۴.۵ میلیون مترمکعب در روز) بوده است. این آمار نشان میدهد که رژیم دارای مازاد گاز است. حدود ۵۳٪ از گاز تولیدی از میدان لویاتان و ۴۴٪ از میدان تامار تأمین میشود. بخشی از گاز نیز از طریق خط لوله Arish–Ashkelon از مصر وارد میشد، اما اکنون رژیم بخشی از مازاد گاز خود را به مصر (۷۰٪) و اردن (۳۰٪) صادر میکند.
سرمایهگذاری در حوزه گاز
سرمایهگذاری در بخش گاز رژیم صهیونیستی عمدتاً توسط بخش خصوصی انجام میشود. در دهه گذشته حدود ۵۰ میلیارد شِکِل اسرائیل (معادل ۱۱ میلیارد دلار) توسط شرکتهایی نظیر INGL سرمایهگذاری شده است. دولت تنها ۰.۲۳ میلیارد شِکِل (حدود ۷۰ میلیون دلار) سرمایهگذاری کرده است.
منابع تولید برق
بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ بیش از ۷۰٪ برق رژیم با زغالسنگ و نفت تأمین میشد، اما از ۲۰۱۵ مصرف گاز طبیعی برای تولید برق افزایش یافت و اکنون بیش از ۷۰٪ برق از طریق نیروگاههای حرارتی گازی تأمین میشود.
واردات نفت خام
رژیم صهیونیستی تقریباً هیچ نفتی تولید نمیکند. روزانه حدود ۲۵۰ هزار بشکه نفت وارد میشود که عمدتاً از مسیرهای زیر تأمین میگردد: جمهوری آذربایجان از بندر جیهان، قزاقستان از بندر نووروسیسک روسیه، بخشی از کردستان عراق (پیشتر) و همچنین مصر، نیجریه، گابن، برزیل و آمریکا.
نفت اسرائیل در دو پالایشگاه حیفا و اشکلون فرآوری میشود.در سال ۲۰۲۲، مصرف انرژی نهایی رژیم صهیونیستی بهگونهای بود که بخش حملونقل با ۳۹٪ بیشترین سهم را در مصرف انرژی داشت که عمدتاً متکی به فرآوردههای نفتی است. پس از آن بخش خانگی با ۳۴٪ و صنعت با ۱۶٪ از کل مصرف انرژی را به خود اختصاص دادهاند.در مجموع، رژیم اسرائیل حدود ۹۰٪ از نیاز انرژی خود را از منابع نفت و گاز طبیعی تأمین میکند که این وابستگی شدید، ریسکهای جدی در شرایط بحران و تنشهای منطقهای ایجاد میکند.
از نظر ترکیب انرژی نهایی، ۵۵٪ مصرف این رژیم از فرآوردههای نفتی و ۳۷٪ آن از گاز طبیعی تأمین میشود. همچنین، حدود ۳۴٪ از انرژی نهایی بهصورت غیرمستقیم از طریق برق تأمین میگردد که عمدتاً از گاز طبیعی تولید شده است.نکته قابل توجه، وابستگی صد درصدی بخش حملونقل اسرائیل به نفت است، در حالی که تولید برق در این رژیم عمدتاً از طریق نیروگاههای حرارتی گازی انجام میشود. این ساختار انرژی متمرکز، اسرائیل را در برابر اختلالات واردات نفت و گاز بسیار آسیبپذیر کرده است.
رژیم صهیونیستی علیرغم ذخایر محدود، وابستگی بسیار بالایی به گاز و نفت دارد. ۶ گلوگاه اصلی انرژی: ۲ میدان گازی (تامار و لویاتان)، ۲ پالایشگاه نفتی (حیفا و اشکلون) و ۲ پایانه نفتی. در صورت حمله به این نقاط، انرژی رژیم کاملاً فلج خواهد شد. تنوع پایین منابع انرژی، نبود زیرساخت گسترده و تمرکز بالای تأسیسات، آسیبپذیری استراتژیک رژیم را افزایش داده است.
با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی و تنشهای دائمی در منطقه، رژیم صهیونیستی برای تأمین امنیت انرژی نیازمند تنوعبخشی به منابع اولیه، کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و تقویت روابط دیپلماتیک برای واردات پایدار نفت و گاز است. اما عملیاتهایی نظیر «طوفان الاقصی» و درگیریهای گسترده تا تشدید تنش با ایران، ظرفیت توسعهای این رژیم در حوزه انرژی را بهشدت تهدید کرده است.
با نگاهی به ساختار انرژی رژیم صهیونیستی میتوان دریافت که استمرار حملات موشکی ایران و احتمال محاصره واردات نفت و گاز، میتواند به سرعت زیرساخت انرژی این رژیم را فلج کند.
به گفته دکتر «شائول كوهِن»، استاد سابق ژئوپلیتیک انرژی در دانشگاه عبری اورشلیم، «رژیم اسرائیل در حوزه نفت خام، روی طناب باریکی حرکت میکند. اگر تنها یکی از مسیرهای کلیدی واردات نفت مختل شود، سامانههای سوخترسانی ارتش و حملونقل عمومی ظرف چند روز دچار اختلال خواهد شد.» این موضوع زمانی بحرانیتر میشود که بدانیم ۱۰۰٪ حملونقل اسرائیل به نفت وابسته است و پالایشگاههای این رژیم نیز تنها در دو نقطه متمرکز (حیفا و اشکلون) هستند.از سوی دیگر، با توجه به اینکه ۵۵٪ از کل انرژی نهایی مصرفی از فرآوردههای نفتی و ۳۷٪ از گاز طبیعی تأمین میشود، هرگونه اختلال در واردات نفت، یا حملات مستقیم به میادین گازی لویاتان و تامار، میتواند هم تولید برق و هم شبکه حملونقل و هم صنعت را بهطور همزمان با بحران روبرو کند.
صادارت گاز اسرائیل قطع شده، نوبت قطع واردات نفت و گاز است
همچنین رژیم صهیونیستی فاقد ذخایر راهبردی گسترده است؛ بنابر تحلیل کارشناسان انرژی منطقهای، اسرائیل تنها برای چند هفته میتواند با ذخایر موجود دوام بیاورد، آنهم در شرایطی که حملات موشکی ایران به مراکز حیاتی ادامه نداشته باشد. اما اگر حملات ادامهدار و هدفمند باشند، واردات متوقف خواهد شد به خصوص که صادرات گاز اسرائیل به مصر و اردن نیز در حال حاضر به دلیل تعطیلی میادین گاز اصلی اسرائیل از بیم حملات ایران متوقف شده که خود یک ضربه دوگانه به درآمدهای انرژی آن خواهد بود.در نهایت، تمرکز بسیار بالای تأسیسات انرژی در چند نقطه محدود و نبود تنوع در مسیرهای وارداتی، اسرائیل را به تعبیری به یک «جزیره انرژی آسیبپذیر» تبدیل کرده است. در چنین وضعیتی، اگر ایران یا متحدان منطقهایاش موفق به تهدید یا قطع موقت جریان انرژی به این رژیم شوند، فلج کامل در زیرساختهای حیاتی و اقتصادی اسرائیل محتمل و حتی قابل پیشبینی خواهد بود.
MMA