گسترش جبهه مقاومت چگونه صورت می‌گیرد؟
https://parstoday.ir/fa/west_of_asia-i4116-گسترش_جبهه_مقاومت_چگونه_صورت_می_گیرد
پارس‌تودی- مقاومت به دلیل زیست نرم‌افزاری پررنگ، بیشتر از هر چیز به کیفیت مرتبط است. عملکرد درخشان مقاومت لبنان که محدوده استقرارش نواحی کوچک جنوب این کشور است، این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد.
(last modified 2025-09-04T07:55:55+00:00 )
آذر ۲۵, ۱۴۰۳ ۱۳:۴۸ Asia/Tehran
  • گسترش جبهه مقاومت چگونه صورت می‌گیرد؟
    گسترش جبهه مقاومت چگونه صورت می‌گیرد؟

پارس‌تودی- مقاومت به دلیل زیست نرم‌افزاری پررنگ، بیشتر از هر چیز به کیفیت مرتبط است. عملکرد درخشان مقاومت لبنان که محدوده استقرارش نواحی کوچک جنوب این کشور است، این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد.

 

امام خامنه‌ای، رهبر‌ انقلاب اسلامی، روز چهارشنبه 11 دسامبر در جریان دیدار با جمعی از مردم ایران، به تشریح مواضع تهران و مقاومت نسبت به تحولات منطقه و سوریه پرداختند. به گزارش پارس‌تودی به نقل از روزنامه فرهیختگان، «سیدمهدی طالبی» پژوهشگر حوزه بین‌الملل در یادداشتی با عنوان «محور مقاومت در فکر پاتک راهبردی» به یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح شده در دیدار رهبر انقلاب با مردم، یعنی گسترش جبهه مقاومت پرداخت که در اینجا گزیده‌ای از آن را می‌خوانید:

برای فهم دقیق‌تر چگونگی گسترش مقاومت، باید به زوایای مختلفی توجه کرد. در ادامه این زوایا و نکات مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

 

1- تولید و بازتولید مقاومت

مقاومت در غرب آسیا وابسته به سلطه‌گری غرب و اشغالگری رژیم‌صهیونیستی است. تا این پدیده‌ها وجود داشته باشند، منطقه عرصه جنب‌و‌جوش و شکل‌گیری دیدگاه‌های مقاومتی است. طبیعی است که با جوانه زدن دیدگاه‌ها و تشکیل گروه‌های مقاومتی، آن‌ها به سمت هرم‌های بالاتر قدرت حرکت کرده و با دیگر دیدگاه‌های مشابه با خود در منطقه، هماهنگ شوند.

وقوع انقلاب اسلامی ایران که هدفش خارج کردن کشور از سلطه آمریکا بود و پس از آن کمک تهران به شکل‌گیری مقاومت در لبنان، عراق و یمن این روند را نشان می‌دهد. علاوه بر تولید مقاومت در منطقه به دلیل اقدامات غرب و رژیم‌ صهیونیستی، تداوم سیاست‌های خسارت‌بار آن‌ها می‌تواند به بازتولید مقاومت نیز منجر شود.

به‌عنوان نمونه دولت سودان برای مدت‌ها به همکاری با محور مقاومت می‌پرداخت و نقش مهمی در تسلیح مقاومت غزه داشت، اما پس از مدتی تصمیم گرفت با غرب سازش کند. نتیجه این سازش، ساقط شدن حکومت ژنرال عمر البشیر و همچنین خارج نشدن دولت بعدی از تنگنای تحریم و بحران اقتصادی بود. غرب و متحدانش ابتدا به البشیر وعده دادند در صورت همکاری با آنها، دولت وی از فشار‌ها خلاص می‌شود اما استمرار فشار‌ها به سقوط وی انجامید. از سوی دیگر سر دولت بعدی نیز با وجود تقویت قول و قرار‌ها با غرب، بی‌کلاه ماند. غرب تا جایی علیه منافع سودان پیش رفت که با وجود قول حکومت نظامی حاکم بر این کشور برای برقراری رابطه با رژیم‌ صهیونیستی،  با استفاده از شبه‌نظامیان وابسته به «محمد حمدان دقلو» رئیس جنگجویان قبیله‌ای موسوم به «نیرو‌های واکنش سریع»، درصدد تصرف خارطوم و براندازی نظام سیاسی این کشور برآمد. ضرباتی که سودانی‌ها از غرب و صهیونیسم خوردند، باعث شد آن‌ها علی‌رغم کنار گذاشتن مقاومت و دوری از محور مقاومت، بار دیگر به سمت هردو گام بردارند. آن‌ها در ابتدا به موضع مقاومتی خود بازگشته و سپس به تدریج روابط خود با ایران را بهبود بخشیدند.

 

2- معنای عام و خاص مقاومت و فرآیند تقویت

مقاومت یک معنای عام و یک معنای خاص دارد. همه ملت‌های منطقه نسبت به رژیم‌صهیونیستی کینه دارند و تعدادی از آن‌ها با وجود زندگی تحت سایه دیکتاتوری‌ها، این حکومت‌ها را نیز تا حدی ملزم به رعایت ظواهر در خصوص برخورد با رژیم‌ صهیونیستی کرده‌اند. دشواری مسیر عادی‌سازی برای دولت‌های اسلامی و عربی و همچنین محدود ماندن روابط حتی در صورت برقراری روابط سیاسی با تل‌آویو، نشانه‌ای از اثرگذاری ملت‌هاست. در معنای خاص اما این گروه‌های مقاومتند که فراتر از فعالیت‌های توده‌ای، به شکل ساختاری در حوزه‌های مختلف به فعالیت هدفمند و شبانه‌روزی علیه سلطه‌گری می‌پردازند. گروه‌ها و دولت‌های مقاومتی نیز از دل ملت‌های مقاوم برآمده‌اند.

دولت عراق در زمان تسلط حزب بعث و حکومت «صدام» علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت می‌کرد. مرحله بعدی اشغال این کشور توسط آمریکا بود. این مراحل اما درنهایت منجر به شکل‌گیری گروه‌های مقاومت از درون ملت عراق شد. در یمن نیز وضعیت همین‌گونه بود. دولت یمن در طول جنگ تحمیلی در کنار صدام قرار گرفت و سربازانی برای جنگ با ایران اعزام کرد. دولت «علی عبدالله صالح» دیکتاتور این کشور دست به سرکوب اسلامگرایان و شیعیان زیدی می‌زد اما او نیز تحت فشار دیدگاه‌های مقاومتی ملت یمن و تشکیل گروه مقاومت انصارلله، منزوی شد. ملت‌ها به تناسب استعداد‌های خود در حال طی کردن فرآیند تبدیل مقاومت عام، به مقاومت خاص هستند.

 

3- صف‌بندی ابتدایی و یارگیری

گسترش مقاومت منحصر به رشد جغرافیایی نیست، بلکه می‌تواند در یک جغرافیا که مقاومت در آن حضور پررنگ داشته هم رخ دهد. برای فهم این پدیده باید به بررسی مصداقی پرداخت. مقاومت علیه رژیم‌صهیونیستی در لبنان برای مدت‌ها به شیعیان منحصر می‌شد. گروه‌های اهل سنت تحت‌تأثیر دولت‌های حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، حتی از موضعگیری علیه رژیم‌صهیونیستی خودداری می‌کردند. گروه‌های اسلامگرای اهل‌سنت مانند شاخه‌های اخوان‌المسلمین نیز در سایه ثروت و اثرگذاری سیاسی گروه‌های وابسته به دولت‌های عربی، قادر به مانور نبودند. در این میان مسیحیان در لبنان عملکردی به مراتب بدتر از اهل سنت داشتند و با تعدادی از گروه‌های شبه‌نظامی خود به تل‌آویو برای تداوم اشغال خاک کشورشان یاری می‌رساندند. به مرور علاوه بر شیعیان، اهل‌سنت و مسیحیان لبنانی نیز درحال ورود به صف مبارزه عملی با رژیم‌صهیونیستی هستند. اهل‌سنت به‌ویژه از طریق گروه جماعت اسلامی که شاخه اخوان‌المسلمین در این کشور است، طی جنگ طوفان الاقصی دوشادوش مقاومت جنگیدند و شهدای زیادی را تقدیم قدس کردند. همچنین مسیحیان طی دو دهه اخیر دست به موضع‌گیری علیه اشغالگری رژیم‌صهیونیستی‌زده و تعدادی از جناح‌های آن وارد همپیمانی سیاسی با مقاومت شده‌اند. احتمال می‌رود در آینده و با توجه به تداوم تهدیدهای رژیم، مسیحیان هم به اقدامات نظامی و مسلحانه علیه اشغالگری تل‌آویو وارد شوند.

 

4- گسترش کیفی

مقاومت به دلیل زیست نرم‌افزاری پررنگ، بیشتر از هر چیز به کیفیت مرتبط است. عملکرد درخشان مقاومت لبنان که محدوده استقرارش نواحی کوچک جنوب این کشور است، این موضوع را به خوبی نشان می‌دهد. جمعیت کم، مساحت اندک، فاصله زیاد از مرکز مقاومت، محاصره شدن در میان دشمنان خارجی و داخلی و امکاناتی به نسبت محدود در مقابل آنچه در دستان دشمنان قرار دارد، از دشواری‌های پیش روی مقاومت لبنان بوده‌اند اما این گروه بی‌وقفه رشد کرده است. همچنین علی‌رغم ضعف شیعیان در افغانستان و پاکستان، گروه‌های مقاومت تشکیل شده از میان شیعیان این دو کشور، باعث شد آن‌ها نقشی مؤثر در سرکوب تکفیری‌ها ایفا کنند. تقویت دیدگاه‌های مقاومتی در میان جمعیت‌های سنتی طرفدار مقاومت، افزایش فعالیت‌های آنان و همچنین تقویت همه‌جانبه رسانه‌ای، اقتصادی و نظامی آن‌ها، بخشی از گسترش مقاومت است. مقاومت لبنان زمانی تنها در جنوب این کشور فعالیت می‌کرد اما قدرتمند شدن تدریجی این گروه و تقویتش توسط ایران باعث شد اثرگذاری‌اش از شعاع قابل ملاحظه‌ای برخوردار شده و در حوادث دیگر سرزمین‌ها از بوسنی گرفته تا سوریه و عراق نقش ایفا کند.

شیعیان افغانستان و پاکستان نیز با تقویت دیدگاه‌های مقاومتی و تجهیز، موفق شدند به بازیگری در تحولات منطقه بپردازند. جمعیت‌های طرفدار مقاومت چندین دهه است که به دیدگاه‌های مقاومتی پیوسته‌اند، اما در هر دوره به میزانی رشد می‌کنند که وضعیت قبلی آنان در مقابل وضعیت جدیدشان، پایین و ضعیف تلقی می‌شود.

 

5- حفظ جغرافیا و جذب جغرافیای جدید

مقاومت در برابر آمریکا و رژیم‌ صهیونیستی در هر مرحله جغرافیای جدیدی را به خود ملحق کرده است. در سال 1979، انقلابیون مسلمان موفق به سرنگونی رژیم وابسته به آمریکا در ایران شدند. پس از مدتی با تهاجم رژیم‌ صهیونیستی به لبنان در سال 1982، مقاومت لبنان شکل گرفت. در جریان توطئه تکفیری‌ها علیه سوریه که از سال 2011 آغاز شد، به مرور دیدگاه‌های مقاومتی در میان شیعیان، اهل‌سنت و مسیحیان این کشور رشد کرد. تشکیل بسیج مردمی سوریه، نظم بخشی و ارتقای این دیدگاه‌ها بود. گروه‌های مبارز مردمی شکل‌گرفته برای حفظ جوامع محلی سوری در برابر تروریست‌ها، در این ساختار رسمیت یافته و هماهنگ شدند. در سال 2014 با دستیابی جنبش انصارالله به صنعا پایتخت یمن، دولت این کشور هم به جمع دولت‌های مقاومتی وارد شد و به عبارتی دیگر، پس از تهران به دومین دولت تماماً مقاومتی منطقه تبدیل شد؛ درحالی‌که در عراق و لبنان، گروه‌های مقاومت تنها موفق سهم گرفتن در دولت شده‌اند بدون آنکه نظام سیاسی چنین رویکرد کلانی داشته باشد. مقاومت تاکنون در مناطقی که به شکل اصیل در آن‌ها وارد شده، جغرافیایی را از دست نداده است. سودان و سوریه که با تغییر سیاست‌ها و یا سقوط از دایره مقاومت خارج شده‌اند، دولت‌هایی در نسبت همکاری با محور مقاومت بودند. در لبنان، یمن، عراق و ایران اما مقاومت عقب‌نشینی‌ای در جغرافیای خود نداشته است. احتمال دارد در سایه تحولات کنونی، محور مقاومت جغرافیایی جدیدی را تحت‌تأثیر قرار دهد.

عبارات کلیدی: محور مقاومت، انقلاب اسلامی، ایران و جبهه مقاومت، حزب الله لبنان، یمن

X/MMA