ترامپ با اجرای نظریه مرد دیوانه به دنبال چیست؟
(last modified Wed, 25 Jun 2025 18:39:42 GMT )
تیر ۰۴, ۱۴۰۴ ۲۲:۰۹ Asia/Tehran
  • ترامپ با اجرای نظریه مرد دیوانه به دنبال چیست؟
    ترامپ با اجرای نظریه مرد دیوانه به دنبال چیست؟

پارس‌تودی - روزنامه انگلیسی گاردین نوشت: دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا با تئوری «مرد دیوانه»، به دنبال پیروزی‌های لحظه‌ای است.

به گزارش‌ پارس‌تودی، روزنامه «گاردین» در یادداشتی آورده است: اصل «غیرقابل‌پیش‌بینی بودن» نه‌تنها بخشی از شخصیت ترامپ، بلکه روشی آگاهانه در حکمرانی اوست که بر تصمیم‌های مهم سیاست خارجی، از جمله حمله اخیر به ایران، تأثیرگذار بوده است. گزارشگر گاردین این حمله را نه در چارچوب مهار برنامه هسته‌ای ایران، بلکه در امتداد سبک شخصی زمامداری ترامپ بررسی می‌کند؛ سبکی که بر اصل «غیرقابل‌پیش‌بینی بودن» و «نمایش قدرت فردی» استوار است. 
ترامپ با افتخار گفته بود: «ممکن است حمله کنم، ممکن است نکنم؛ هیچ‌کس نمی‌داند.» این عبارت، چکیده دکترین او در سیاست‌ورزی بین‌المللی است؛ دکترینی که به‌جای محاسبه، بر تردیدافکنی، آشوب و اثرات روانی فوری استوار است. در این نگاه، سیاست خارجی نه ابزار حفظ منافع پایدار یک کشور، بلکه صحنه‌ای برای بازی‌های نمایشی است. ترامپ در پی آن است که خود را «مرد عمل» معرفی کند، حتی اگر آن عمل نتیجه‌ای وارونه داشته باشد.
در واقع، همان‌طور که گاردین می‌نویسد، تصمیم به حمله، تلاشی بود برای پیروزی سریع و خلق لحظه‌ای رسانه‌ای که به نوعی «شراکت در موفقیت اسرائیل» را برای او ممکن سازد.
تجربه جنگ عراق و افغانستان نشان داد که پیروزی‌های تاکتیکی اولیه به‌ندرت به دستاوردهای استراتژیک پایدار منجر می‌شوند، اما در مورد ایران، کشوری با ساختار حکومتی منسجم، عمق استراتژیک منطقه‌ای، و توان بازدارندگی چندلایه، این حمله نتیجه‌ای معکوس داشته است. حمله به تأسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز ایران نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را به‌طور کامل متوقف نکرده، بلکه انسجام داخلی و مشروعیت جهانی ایران برای مقاومت را تقویت کرده است.

به گزارش گاردین، برخی سعی دارند حمله آمریکا به مراکز هسته‌ای ایران را بر مبنای محاسبات متعارف امنیتی و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای توجیه کنند، اما این‌ها توجیهاتی بی‌اساس هستند. واقعیت آن است که ترامپ به‌دلیل علاقه به کسب پیروزی سریع و حضور در یک عملیات «موفق»، وارد جنگ شد.

گاردین در تحلیل شخصیت ترامپ، به نظریه «مرد دیوانه» (Madman Theory) در روابط بین‌الملل اشاره می‌کند؛ مفهومی که نخستین‌بار توسط ریچارد نیکسون در جریان جنگ ویتنام به‌کار گرفته شد. هدف نیکسون این بود که دشمنان آمریکا را با رفتار غیرقابل‌پیش‌بینی خود مرعوب کند تا دست به اقدام نزنند. اما تفاوت کلیدی در اینجاست: نیکسون این رویکرد را در چارچوب نهادی و در کنار سایر ابزارهای سیاست خارجی به‌کار می‌برد، در حالی‌که ترامپ آن را به جزئی از شخصیت و تاکتیک دائمی حکمرانی خود تبدیل کرده است.

گاردین هشدار می‌دهد که «نظریه مرد دیوانه» ممکن است در ظاهر کارآمد باشد، اما در عمل این خطر را دارد که به دیگر بازیگران بیاموزد دیوانگی روشی موفق برای رسیدن به هدف است. اگر دیوانگی سودمند باشد، آنگاه همه بازیگران می‌توانند از آن بهره ببرند؛ امری که اساساً بنیان‌های دیپلماسی، اعتماد، و گفت‌وگوی بین‌المللی را از هم فرو می‌پاشد.

حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، آن‌هم در حالی‌که ایران هنوز عضو NPT است و فعالیت‌هایش زیر نظر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی انجام می‌شود، نه تنها یک اقدام نظامی علیه یک کشور، بلکه ضربه‌ای مستقیم به نظم حقوقی-سیاسی شکل‌گرفته پس از جنگ جهانی دوم است. در منطق نهادگرایان لیبرال، نظم بین‌الملل بر پایه قواعد، نهادها، و رفتارهای قابل‌پیش‌بینی استوار است. اما تصمیم ترامپ، بازگشت به وضعیتی است که فیلسوفان سیاسی از آن با عنوان «وضعیت طبیعی» یا jungle politics یاد می‌کنند؛ وضعیتی که در آن اراده فردی جایگزین عقلانیت نهادی می‌شود. در غیاب نظم، آن‌چه باقی می‌ماند، بی‌ثباتی، نااطمینانی و مسابقه قدرت است؛ نظمی که نه‌تنها ایران، بلکه سایر کشورها را نیز نسبت به کارآمدی معاهدات، نهادها، و سازوکارهای جهانی دچار تردید می‌کند.

دولت‌های اروپایی نیز بازنده این رویکردهای یکجانبه ترامپ هستند. حمایت آن‌ها از حمله آمریکا به ایران، مهم‌ترین مؤلفه قدرت اروپا، یعنی قدرت هنجاری و استفاده از سازوکار نهادهای بین‌المللی برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی‌شان را از بین برده و کسی به کنش و واکنش آن‌ها به پدیده‌ها و بحران‌های مختلف منطقه‌ای و جهانی توجهی نمی‌کند؛ چرا که اروپا دیگر فاقد اثرگذاری در مسائل منطقه‌ای و جهانی است.
mm/fz