پایان توهم قدرت صهیونیست‌ها؛ اسرائیل در میدان نبرد و دیپلماسی شکست خورد
(last modified Sun, 29 Jun 2025 06:35:45 GMT )
تیر ۰۸, ۱۴۰۴ ۱۰:۰۵ Asia/Tehran
  • پایان توهم قدرت صهیونیست‌ها؛ اسرائیل در میدان نبرد و دیپلماسی شکست خورد
    پایان توهم قدرت صهیونیست‌ها؛ اسرائیل در میدان نبرد و دیپلماسی شکست خورد

پارس‌تودی- در پی کمپین متجاوزانه صهیونیست‌ها و ایالات متحده علیه ایران، رسانه انگلیسی گزارش داد که چگونه بمباران ایران توسط آمریکا، شکنندگی رژیم صهیونیستی را افشا کرد.

به گزارش پارس‌تودی، قدرت‌نمایی اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران نه به‌عنوان یک موفقیت، بلکه به‌مثابه‌ پرده‌برداری از ضعف و وابستگی اسرائیل است. برای نخستین بار در تاریخ، ایالات متحده نه در پشت صحنه، بلکه مستقیماً در میدان جنگ کنار صهیونیست‌ها ایستاد و این امر، خودمختاری ساختگی رژیم صهیونیستی را به کلی بر باد داد.

به نوشته ایسنا، پایگاه تحلیلی خبری «میدل ایست آی» با این مقدمه می‌نویسد: در نهایت، به‌رغم بمباران ایران، آنچه بر جهان آشکار شد، افول قدرت یک پروژه اشغالگر و پایان توهم استقلال اسرائیل بود. اسرائیل به‌تنهایی نمی‌تواند بجنگد و اکنون دیگر همه می‌دانند.

اعلام «پیروزی» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا و شراکت با «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی باید در آرشیو توهمات امپریالیستی ثبت شود که سال‌هاست این منطقه را آزار داده‌اند.

جنگ ۱۲ روزه علیه ایران بی‌سابقه بود، هم از نظر دامنه، بی‌نظیر و هم از لحاظ پیامدهای لرزه‌افکن.

برای نخستین‌بار، رژیم صهیونیستی جنگی را - نه صرفاً یک عملیات محدود - علیه کشوری آغاز کرد که هیچ مرز مشترکی با آن ندارد و دست‌کم ۱۵۰۰ کیلومتر از آن فاصله دارد. مهم‌تر از آن، این نخستین بار در تاریخ بود که ایالات متحده آشکارا دوشادوش رژیم صهیونیستی در یک حمله نظامی مستقیم جنگید.

لحظه‌ای که سال‌ها با اتحادسازی، تمرینات مشترک، هماهنگی و تبانی ساخته شده بود، سرانجام فرا رسید و اگرچه این لحظه به‌عنوان نمایش قدرت مطلق و اتحاد راهبردی به تصویر کشیده شد، اما آنچه نمایان شد بسیار رسواتر بود: تصویری از شکنندگی، وابستگی، و ساختار قدرتی که زیر بار افسانه خود در حال فروپاشی است.

طبق این گزارش، رژیم صهیونیستی مدت‌هاست بر تکیه‌گاه حمایت‌های غربی - سیاسی، نظامی و مالی - اتکا داشته است. توان آن برای اعمال زور همواره وابسته به قدرت حامیانش بوده است. اما به‌جز تبانی با بریتانیا و فرانسه در جنگ ۱۹۵۶ علیه مصر، در دیگر جنگ‌ها مستقیماً و به‌تنهایی عمل کرده است.

آنچه تغییر کرده، خودِ وابستگی نیست، بلکه افشای آن است. دیگر این وابستگی در لفافه و پشت درهای بسته دیپلماسی پنهان نیست؛ اکنون عریان و بی‌تردید نمایان است.

در سال ۱۹۴۸، زمانی که «هری ترومن» رئیس‌جمهور وقت آمریکا تنها چند دقیقه پس از اعلام تأسیس رژیم صهیونیستی آن را به رسمیت شناخت، این اقدام را در حالی انجام داد که در دولت خودش اختلافات شدیدی وجود داشت و برخی مشاوران درباره پیامدهای بلندمدت ایجاد یک رژیم اشغالگر در قلب جهان عرب و اسلام هشدار می‌دادند.

در سال‌های بعد، بریتانیا و فرانسه حامیان اصلی رژیم صهیونیستی باقی ماندند، تا اینکه در تجاوز سه‌جانبه سال ۱۹۵۶ آنان به مصر، آمریکا این حمله را محکوم کرد و «دوایت آیزنهاور» رئیس‌جمهور وقت آمریکا تهدید کرد که اگر عقب‌نشینی نکنند اقتصاد بریتانیا را نابود خواهد کرد. بدین صورت بریتانیا، فرانسه و رژیم صهیونیستی شکستی تحقیرآمیز متحمل شدند.

نقطه‌ عطف واقعی در دوران «لیندون جانسون» رخ داد، نخستین رئیس‌جمهور آمریکا که به‌رغم مخالفت وزارت خارجه، تسلیحات تهاجمی در اختیار رژیم صهیونیستی گذاشت. از آن زمان به بعد، این اتحاد عمیق‌تر شد. واشنگتن دیگر صرفاً یک حامی نبود؛ بلکه به سپر و شمشیر جدایی‌ناپذیر پروژه صهیونیستی تبدیل شد.

تظاهرات علیه نتانیاهو

 

توهم استقلال

در سال ۱۹۶۷، تسلیحات آمریکایی به رژیم صهیونیستی اجازه داد در عرض تنها ۶ روز صحرای سینا، کرانه باختری و بلندی‌های جولان را اشغال کند.

در سال ۱۹۷۳، زمانی که مصر و سوریه تلاش کردند سرزمین‌های اشغالی خود را پس بگیرند، «ریچارد نیکسون» رئیس‌جمهور وقت آمریکا، دستور به ارسال گسترده تسلیحات از راه هوایی داد و به «هنری کیسینجر» وزیر خارجه خود گفت: «هر چیزی که پرواز می‌کند بفرستید.» و این تسلیحات هرگز متوقف نشده‌اند.

با این حال، با وجود این حمایت‌ها، واشنگتن خط قرمزی برای مشارکت مستقیم نظامی تعیین کرده بود. حتی زمانی که منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی کاملاً همسو بودند، اسرائیل همچنان در فاصله نگه داشته می‌شد.

در سال ۱۹۹۱، هنگامی که موشک‌های اسکاد صدام به تل‌آویو اصابت می‌کرد، «جورج بوش» پدر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، پاسخ نظامی رژیم صهیونیستی را ممنوع کرد، چون می‌دانست این کار ائتلاف عربی ساخته شده توسط واشنگتن را از هم خواهد پاشید.

بار دیگر در سال ۲۰۰۳، وقتی آمریکا و بریتانیا به عراق حمله کردند، رژیم صهیونیستی - با وجود مزایایی که می‌توانست کسب کند - به حاشیه رانده شد. این جنگ یک رقیب منطقه‌ای را نابود کرد، اما مقامات آمریکایی توهم خودمختاری را حفظ کردند و این تا امروز ادامه داشت.

برای نخستین‌بار، ایالات متحده نه‌تنها از یک جنگ اسرائیلی حمایت، تأمین مالی یا تسلیحاتی کرده، بلکه خود وارد میدان شده است — شانه به شانه، آشکارا، در برابر چشمان جهانیان.

آنچه تغییر کرده، نه قدرت رژیم صهیونیستی، بلکه زوال آن است.

از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، رژیم صهیونیستی کارزاری نسل‌کُشانه علیه غزه به راه انداخت، لبنان و سوریه را بمباران کرد و منطقه را به سمت یک آتش‌افروزی تمام‌عیار سوق داد.

این رژیم تلاش کرد خود را به‌عنوان یک قدرت شکست‌ناپذیر منطقه‌ای جلوه دهد. اما توهم استقلال درست در لحظه‌ای فرو ریخت که ایران پاسخ داد. رژیم صهیونیستی نتوانست به‌تنهایی از پس کار برآید. بلافاصله به واشنگتن متوسل شد و واشنگتن هم اطاعت کرد.

میدل‌ایست‌آی نوشته است: اکنون می‌دانیم که ارتش‌های آمریکا و اسرائیل یک سال پیش از آن، مانورهای مشترکی برای شبیه‌سازی حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران انجام داده بودند — آن تمرین، به واقعیت تبدیل شد.

ترامپ، نتانیاهو را غرق در تمجید کرد. پنتاگون و ارتش رژیم صهیونیستی هماهنگ حمله کردند. دیگر نه برگ انجیری برای پوشاندن حقیقت باقی مانده، نه نمایش‌های هماهنگ.

تنها یک واقعیت عریان وجود دارد: رژیم صهیونیستی نمی‌تواند جنگ‌هایش را به‌تنهایی پیش ببرد.

عملیات مقاومت فلسطین علیه اشغالگران

 

ریشه دواندن مقاومت

در نتیجه‌ی وابستگی کامل رژیم صهیونیستی به آمریکا در دوران ترامپ، این رژیم جایگاه خود را از دست داد.

برخلاف سال ۱۹۶۷ که رژیم صهیونیستی ادعای پیروزی یک‌جانبه داشت و در غرب ستوده می‌شد، این بار حتی آتش‌بس هم از جانب واشنگتن دیکته شد. وقتی تل‌آویو تلاش کرد پس از آغاز آتش‌بس، تنش را افزایش دهد، به‌شدت متوقف شد و به خلبان‌هایش دستور بازگشت داده شد، و رهبرانش در ملأعام تحقیر شدند، چنان‌که رئیس‌جمهور آمریکا بر سرشان جلوی دوربین فریاد زد.

وابستگی، به‌روشنی، به بهای از دست رفتن حاکمیت تمام می‌شود. آنچه به‌عنوان قدرت نمایش داده می‌شد، در حقیقت اعترافی آشکار بود. نه پیروزی، بلکه افشاگری. طنز ماجرا همین‌جاست: هرچه بیشتر می‌کوبند، بیشتر همان مقاومتی را ریشه‌دارتر می‌کنند که هدفشان نابودی آن است.

این منطقه قرن‌هاست که مورد تهاجم، تجزیه و بمباران قرار گرفته — از شوالیه‌های صلیبی تا ژنرال‌های بریتانیایی، از قیمومت‌های فرانسوی تا موشک‌های آمریکایی. هر بار که غرب اعلام پیروزی کرده، این منطقه دوباره برخاسته است. چرا که مقاومت در این‌جا یک شعار نیست. یک تاکتیک نیست. بلکه یک میراث تمدنی است.

از قیام‌های ضد استعماری تا جنبش‌های رهایی‌بخش، از چپ‌گرایان تا اسلام‌گرایان، از اهل سنت تا شیعیان، از مسیحیان تا مسلمانان — این منطقه فرهنگی سرسخت و مقاوم را شکل داده است. سلاح‌هایش از سنگ‌های کودکان تا موشک‌های دوربرد تهدیدکننده تل‌آویو متنوع بوده‌اند. و با این حال، همچنان ایستادگی می‌کند.

غزه، گرسنه، محاصره‌شده، در حال سوختن، هنوز می‌جنگد. در میان محاصره و نسل‌کشی، هنوز تن به شکست نمی‌دهد. ساعاتی پس از اعلام آتش‌بس ایران و رژیم صهیونیستی، هفت سرباز صهیونیست در غزه کشته شدند — یادآوری‌ای به جهان که مقاومت در این باریکه همچنان با تمام قوا ادامه دارد.

این را مقایسه کنید با فروپاشی سه ارتش عرب در سال ۱۹۶۷ تنها پس از ۶ روز، یا خروج سازمان آزادی‌بخش فلسطین از بیروت در سال ۱۹۸۲ تنها پس از دو ماه. آنچه غزه امروز نمایندگی می‌کند، تنها مقاومت نیست؛ بلکه دگرگونی است. تکامل مقاومت در عصر جنگ تمام‌عیار است.

رژیم‌های عربی ممکن است سر فرود آورند، عادی‌سازی کنند و سرکوب کنند — اما مردمانشان چنین نمی‌کنند. در هر خیابان عربی یا مسلمان که نگاه کنید، تپش قلب هنوز هست، شعله هنوز روشن است. هر رؤیای تسلیم، دود شده و به هوا برخاسته است.

زهران ممدانی

 

مرگ اجماع قدیم

میدل‌ایست‌آی نوشته اکنون، ترک‌هایی در قلب امپراتوری پدید آمده است. اجماع قدیم در حال فروپاشی است. در میان دموکرات‌ها، حمایت از فلسطینی‌ها از حمایت از رژیم صهیونیستی پیشی گرفته است. در میان جمهوری‌خواهان جوان‌تر نیز همین تغییر آغاز شده. حتی پایگاه رأی ترامپ هم در حال شکاف برداشتن است.

پیروزی «زهران ممدانی» پیشرو بر «اندرو کومو» چهره‌ سرسخت طرفدار رژیم صهیونیستی در انتخابات مقدماتی شهرداری نیویورک، زلزله‌ای سیاسی بود و نشانه‌ای هشداردهنده.

«استیو بنن» استراتژیست سابق ترامپ بی‌پرده گفت: نتانیاهو «حس اضطراری‌ای ساخت که وجود نداشت ... و مثل یک فروشنده، دست به تبلیغ اغراق‌آمیز زد؛ باید تغییر رژیم بدهیم».

او مستقیماً خطاب به نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی گفت: «تو کی هستی که برای مردم آمریکا موعظه می‌کنی؟ مردم آمریکا این را تحمل نخواهند کرد.»

«مارجوری تیلور گرین» نماینده جمهوری‌خواه،نیز این احساسات را بازتاب داد: «اگر نتانیاهو ابتدا بمب بر سر مردم ایران نمی‌انداخت، اکنون بمبی بر سر مردم اسرائیل نمی‌بارید... این جنگ ما نیست. راه‌حل، صلح است.»

واکنش‌ها آن‌قدر شدید بود که خود ترامپ به‌سرعت برای پایان دادن به جنگ وارد عمل شد و به نتانیاهو گفت که آمریکا دیگر درگیر نخواهد بود؛ آن هم با وجود گزارشی اطلاعاتی که فاش شد و نشان می‌داد برنامه هسته‌ای ایران تنها برای چند ماه عقب افتاده است.

در عرض چند روز، ترامپ از مطالبه‌ «تسلیم بی‌قید و شرط» ایران، به تشکر علنی از آن رسید.

«کندیس اونز» مفسر محافظه‌کار که زمانی متحد وفادار ترامپ بود، در پیامی نوشت: «تنها چیزی که مدتی‌ است می‌بینم باعث اتحاد پایگاه رأی ترامپ شده، این است که او جلوی دوربین از اسرائیل بد گفت. واقعیت این است که همه در جهان دچار خستگی از قربانی‌نمایی اسرائیل شده‌اند.»

افسانه‌ حمایت بی‌قید و شرط مرده است. آنچه زمانی امپراتوری را متحد می‌کرد، اکنون آن را از هم می‌درد. عملیات‌های اخیر شاید شبیه اوج هماهنگی آمریکا و اسرائیل به نظر برسد، اما در واقع، نقطه‌ گسست را نشان می‌دهد. سخنرانی ترامپ در ستایش پیروزی و شراکت با نتانیاهو، جایی در آرشیو توهمات امپریالیستی دارد که سال‌هاست این منطقه را آزار داده است.

این سخنان یادآور ایستادن «آنری گورو» ژنرال فرانسوی بر سر قبر «صلاح‌الدین ایوبی» در سال ۱۹۲۰ است، آن‌جا که گفت: «ما بازگشته‌ایم، ای صلاح‌الدین.» یادآور اعلامیه‌ «ادموند آلنبی» ژنرال بریتانیایی در سال ۱۹۱۷ است که گفت: «جنگ‌های صلیبی به پایان رسید.» و انعکاس همان غرور «جورج بوش» رئیس‌جمهور پیشین آمریکاست که با لبخند رضایت گفت: «ماموریت انجام شد.»

هر بار که اعلام می‌کنند این منطقه رام شده، منطقه پاسخ می‌دهد: «بلندتر، آگاه‌تر، مقاوم‌تر.»

میدل ایست آی تاکید دارد، رژیم صهیونیستی بدون آمریکا نمی‌تواند پیروز شود و آمریکا دیگر نمی‌تواند با اسرائیل پیروز شود. این یک پیروزی نیست. بلکه پژواک همان امپراتوری‌هایی‌ است که توهم داشتند قدرت آتش، معادل جاودانگی است.
x/hk