نوبل؛ جایزه‌ای برای صلح یا پوششی برای جنگ نرم؟
https://parstoday.ir/fa/world-i24822-نوبل_جایزه_ای_برای_صلح_یا_پوششی_برای_جنگ_نرم
پارس‌تودی– اعطای جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ به «ماریا کورینا ماچادو»، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، موجی از بحث و جدل در میان نخبگان سیاسی، محافل دانشگاهی و رسانه‌های بین‌المللی برانگیخته است.
(last modified 2025-10-12T15:47:17+00:00 )
مهر ۲۰, ۱۴۰۴ ۰۹:۰۸ Asia/Tehran
  • نوبل؛ جایزه‌ای برای صلح یا پوششی برای جنگ نرم؟
    نوبل؛ جایزه‌ای برای صلح یا پوششی برای جنگ نرم؟

پارس‌تودی– اعطای جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ به «ماریا کورینا ماچادو»، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا، موجی از بحث و جدل در میان نخبگان سیاسی، محافل دانشگاهی و رسانه‌های بین‌المللی برانگیخته است.

جایزه صلح نوبل در ظاهر باید نماد آرمان‌های انسانی و ترویج صلح جهانی باشد، اما امسال هم مثل سال‌های پیشین رنگ و بوی سیاسی گرفته است. بسیاری از صاحب نظران این جایزه را نه نشانه‌ای از صلح، بلکه بخشی از جنگ نرم غرب علیه دولت «نیکلاس مادورو» رئیس جمهوری ونزوئلا می‌دانند.

به گزارش پارس تودی، اعطای جایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ به «ماریا کورینا ماچادو» رهبر اپوزیسیون ونزوئلا در حالی صورت گرفت که روابط کاراکاس و واشنگتن در بالاترین سطح تنش از سال ۲۰۱۹ تاکنون قرار دارد. طی هفته‌های اخیر، نیروهای آمریکایی در آب‌های کارائیب به بهانه مبارزه با قاچاق مواد مخدر دست به حملات و نیز رزمایش‌هایی زده‌اند. دولت مادورو نسبت به احتمال تجاوز نظامی هشدار داده است. هم‌زمان، رسانه‌های آمریکایی و اروپایی نیز موجی تازه از روایت‌سازی علیه دولت ونزوئلا را آغاز کرده‌اند.

در چنین فضایی، اهدای نوبل صلح به چهره‌ای چون ماچادو، که آشکارا از مداخلات واشنگتن حمایت کرده و بارها از «ضرورت براندازی دولت مادورو» سخن گفته است، به سختی می‌تواند اقدامی صرفاً بشردوستانه تلقی‌ شود.

ماچادو پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ژوئیه ۲۰۲۴ ونزوئلا، تحت نظارت گسترده نهادهای منطقه‌ای، طرفداران خود را به نادیده گرفتن نتایج رسمی و برگزاری اعتراضات خیابانی فراخواند. اعتراضاتی که در برخی شهرها به خشونت کشیده شد. اکنون اعطای جایزه صلح به چنین چهره‌ای، این پرسش را برمی‌انگیزد که آیا کمیته نوبل با این تصمیم، در عمل به تضعیف نظم حقوقی و مشروعیت سیاسی یک کشور مستقل کمک کرده است؟ همان‌گونه که نوام چامسکی یادآورشده، «جایزه صلح نوبل در دوران معاصر به ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به مخالفان دولت‌هایی تبدیل شده که از خط ‌مشی واشنگتن پیروی نمی‌کنند.»

این نخستین‌بار نیست که نوبل صلح با انتقادات مشابهی روبه‌رو می‌شود. در سال ۲۰۰۹، تنها چند ماه پس از آغاز ریاست‌جمهوری «باراک اوباما»، کمیته نوبل او را به‌دلیل «تلاش برای تقویت دیپلماسی بین‌المللی» برنده اعلام کرد، در حالی که ایالات متحده هم‌زمان در دو جبهه عراق و افغانستان درگیر جنگ بود. سال ۱۹۹۱ نیز «آنگ سان سوچی» از میانمار، که بعدها با سکوت خود در برابر نسل‌کشی مسلمانان روهینگیا چهره‌ای بحث‌برانگیز شد، برنده جایزه شد. این نمونه‌ها نشان می‌دهد که مرز میان صلح‌طلبی واقعی و سیاست‌ورزی نمادین در روند انتخاب نوبل روزبه‌روز مبهم‌تر شده است.

تحلیل مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS) نیز گویای این روند است. بر اساس داده‌های این اندیشکده، در دو دهه اخیر حدود ۷۰ درصد برندگان نوبل صلح با جریان‌های سیاسی غربی ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم داشته‌اند. این هم‌سویی ساختاری، باعث شده برخی ناظران نوبل صلح را نه نماد آرمان‌های جهانی، بلکه بخشی از سازوکار قدرت در نظام بین‌الملل بدانند. چنان‌که تحلیل اندیشکده «بروکینگز» نیز تصریح می‌کند، «کمیته نوبل هرچند نهادی مستقل است، اما در عمل تحت تأثیر گفتمان سیاسی و رسانه‌ای غربی عمل می‌کند و تصمیم‌هایش اغلب بازتابی از اولویت‌های ژئوپلیتیک جهان غرب است.»

در مورد ونزوئلا نیز همین الگو تکرار شده است. تماس تلفنی اخیر ماچادو با «دونالد ترامپ»، بلافاصله پس از اعلام جایزه، نشانه‌ای از هم‌سویی سیاسی او با جریان‌های خاص در واشنگتن بود. ترامپ در این گفت‌وگو ضمن تبریک به ماچادو، از او به‌عنوان «صدای آزادی در آمریکای لاتین» یاد کرد؛ عبارتی که برای کاراکاس و متحدانش معنایی جز مشروعیت‌بخشی به تغییر دولت ندارد.

روزنامه «ال‌پائیس» اسپانیا حتی به نقل از «پابلو ایگلسیاس»، سیاستمدار چپ‌گرای این کشور نوشت: «اگر قرار باشد نوبل صلح به مخالفان سیاسی دولت‌های مستقل داده شود، می‌توانستند آن را به هیتلر هم بدهند!.» حتی «جوزف بورل»، مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا، نیز در اظهاراتی محتاطانه گفت: «نهادهای بین‌المللی زمانی می‌توانند اعتبار خود را حفظ کنند که از ورود به بازی‌های سیاسی اجتناب ورزند.»

واقعیت این است که جایزه نوبل صلح در ساختار جنگ نرم می‌تواند نقشی راهبردی ایفا کند. از مشروع‌سازی اپوزیسیون گرفته تا بسیج افکار عمومی و اعمال فشار دیپلماتیک بر دولت‌های مستقل. در چنین چارچوبی، نوبل صلح برای واشنگتن نه پایان راه، بلکه آغاز مرحله‌ای جدید از فشار چندوجهی علیه کاراکاس است. از منظر کاراکاس، این جایزه «سیاسی‌ترین نوبل تاریخ» و تلاشی برای تضعیف انسجام داخلی ونزوئلا است. رسانه‌های دولتی این کشور، آن را بخشی از «سناریوی براندازی نرم» خوانده‌اند. آنچه در سطح کلان‌ قابل مشاهده است، شکاف عمیق میان فلسفه اولیه نوبل و کارکرد کنونی آن است.

نوبل صلح اگر می‌خواهد همچنان جایگاه اخلاقی خود را حفظ کند، باید از مداخله در نزاع‌های سیاسی و مشروعیت‌بخشی به یک‌سوی منازعه بپرهیزد. در غیر این صورت، به گفته «هنریک اوردال» از مؤسسه صلح اسلو، «نوبل از نماد صلح به ابزار سیاست تبدیل خواهد شد.»

اکنون باید دید که این تصمیم در بلندمدت چه پیامدهایی برای آمریکای لاتین خواهد داشت. آیا این جایزه به تقویت گفت‌وگو و همزیستی سیاسی در ونزوئلا می‌انجامد، یا برعکس، به تشدید قطب‌بندی داخلی و افزایش احتمال درگیری دامن می‌زند؟ پاسخ هرچه باشد، یک واقعیت روشن است. صلح واقعی نه با جوایز سیاسی، بلکه با احترام به حاکمیت ملی، عدالت اجتماعی و گفت‌وگوی برابر میان ملت‌ها به دست می‌آید. نوبل صلح اگر از این اصول فاصله گیرد، دیگر تاجی بر سرصلح نخواهد بود، بلکه تیشه‌ای بر ریشه اعتماد جهانی به معنای واقعی صلح خواهد بود.

MM/HA