پخش زنده نسلکشی از غزه، الفاشر و مسئولیت تماشاگران
-
مشاهده دود بر فراز مناطق مسکونی پس از حملات هوایی اسرائیل به بخشهایی از خان یونس در جنوب غزه
پارستودی- در حالی که نهادهای بینالمللی نسلکشی در غزه و قحطی عمدی در الفاشر سودان را تأیید کردهاند، ادامه حمایت سیاسی و نظامی برخی کشورها، پرسشهایی جدی درباره همدستی حقوقی در جنایات جنگی مطرح میکند.
«میدل ایست مانیتور» middle east monitor به تازگی در مطلبی به قلم «تاتیانا سوورو» نوشت: در دنیای امروز، هیچ چیز پنهان نمیماند. تصاویر ویرانیها از طریق پهپادها، ماهوارهها و تلفنهای همراه، لحظهبهلحظه به ما میرسند. غزه و الفاشر را بهصورت زنده میبینیم، اما هرچه بیشتر میبینیم، کمتر واکنش نشان میدهیم. به گزارش پارستودی، دیدیه فاسن در کتاب «عقل بشردوستانه» گفته بود که همدلی مدرن اغلب به یک نمایش تبدیل میشود؛ احساسی که بهجای عدالت، فقط ترحم تولید میکند. امروز این حرف بیش از هر زمان دیگری درست به نظر میرسد؛ ترحم جاری میشود، اما پاسخگویی متوقف میماند.
دولتها بهجای توقف خشونت، آن را با روایتهای سیاسی مدیریت میکنند. قربانیان را متجاوز جلوه میدهند و عاملان سلطه را قربانی. با این وارونهسازی، تاریخ اشغال و محاصره پاک میشود و ظلم ساختاری به یک «درگیری لحظهای» تقلیل مییابد. تاسیتوس قرنها پیش گفته بود که انسانها گاهی از قربانیان بیزار میشوند. امروز هم همین منطق ادامه دارد؛ دولتها با غیرانسانی جلوه دادن قربانیان، خشونت را توجیه میکنند.
غزه را نمیتوان فراموش کرد. تا ۵ نوامبر ۲۰۲۵، بیش از ۶۸ هزار فلسطینی شهید و ۱۷۰ هزار نفر زخمی شدهاند. دیوان بینالمللی کیفری اعلام کرده که اقدامات اسرائیل بهطور قابلقبول ناقض کنوانسیون نسلکشی است. گزارشهای سازمان ملل از گرسنگی، مسدود شدن کمکها و حمله به بیمارستانها خبر میدهند. پروژه دانشگاه براون نیز نتیجه گرفته که عملیات اسرائیل «شرایط ناسازگار با بقا» ایجاد کرده است. حتی سکوت پس از آتشبس هم نشانهای از نابودی سیستماتیک غزه است.
در الفاشر، شمال دارفور سودان، وضعیت مشابهی در جریان است. قحطی شدید، گورهای جمعی و کشتار بیش از ۲۰۰۰ غیرنظامی در یک هفته، همگی توسط منابع معتبر تأیید شدهاند. سازمان ملل قحطی مرحله ۵ را اعلام کرده و شواهد نشان میدهد گرسنگی بهطور عمدی اعمال شده که طبق قوانین بینالمللی جنایت جنگی تلقی میشود اما شورای امنیت به دلیل وتوها فلج شده و دیوان بینالمللی کیفری هنوز اقدامی نکرده است.
نسلکشی فقط کشتار نیست. طبق ماده اول کنوانسیون نسلکشی، کشورها موظفاند از وقوع آن جلوگیری کنند. دیوان بینالمللی کیفری در پرونده بوسنی علیه صربستان تأکید کرده که این وظیفه از لحظهای که خطر شناخته میشود، آغاز میگردد. در مورد غزه، این خطر نهتنها شناخته شد، بلکه بهصورت زنده توسط همه ما دیده و ثبت شد. بنابراین، کشورهایی که همچنان به ارسال سلاح یا حمایت سیاسی از عاملان نسلکشی ادامه میدهند، طبق قوانین بینالمللی در این جنایت شریکاند.
قانون هم نابرابر شده است. «نابرابری جانها» یعنی عدالت فقط برای ضعیفان اجرا میشود و برای قدرتمندان به تعویق میافتد. هم غزه و هم الفاشر نشان میدهند که عدالت بر اساس مصلحت سیاسی جیرهبندی میشود.
احساسات انسانی، اگر ساختار نداشته باشند، بهتنهایی کافی نیستند. همدلی بدون اقدام، به «سیاست قلب بدون سیاست عدالت» تبدیل میشود. حکم دیوان بینالمللی کیفری درباره غزه و هشدارهای سازمان ملل درباره سودان نشان دادهاند که کشورها چه باید بکنند. آنچه هنوز کم است، ارادهی انجام دادن است.
اگر پاسخگویی واقعاً مهم بود، باید با توقف انتقال سلاح و تجهیزات نظارتی به دولتهای متهم به نسلکشی آغاز میشد. باید از تحقیقات مستقل حمایت میشد و جبران خسارتها بهگونهای انجام میگرفت که قربانیان را از وابستگی خارج و به عاملیت بازگرداند. مهمتر از همه، باید استانداردهای یکسانی در همهجا اعمال میشد.
در نهایت، باید به یک اصل ساده بازگردیم: دیدن باید به عمل منجر شود. اگر فقط تماشا کنیم و کاری نکنیم، سکوت ما به معنای تأیید خشونت خواهد بود. شاهد بودن باید به پاسخگویی تبدیل شود، دانش باید به پیشگیری منجر شود و پیشگیری باید به عدالت ختم شود. سکوت دیگر بیگناه نیست.
mrt