چنی، بوش و جنایت علیه عراق
-
دیک چنی جرج بوش
پارستودی- در واشنگتن، زیر سقف کلیسای جامع ملی، نخبگان سیاسی آمریکا به ستایش «دیک چنی» معاون «جرج دبیلو بوش» پرداختند؛ اما سکوت سنگین درباره عراق، بزرگترین غایب این مراسم بود.
«میدل ایست مانیتور» Middle east monitor به تازگی در مطلبی نوشت: در کلیسای جامع ملی واشنگتن، نخبگان سیاسی آمریکا برای تقدیس میراث دیک چنی گرد هم آمدند. رؤسای جمهور، معاونان رؤسای جمهور و افراد مشهور برای ادای احترام به او صف کشیدند. خانوادهاش در مدح او سرود میخواندند. نیمکتها مملو از مقامات بود، چهرههایشان گرفته و سخنانشان حاکی از احترام بود. با این حال، در زیر آن سرودهای رسمی و مدحهای آراسته، سکوتی در مورد عراق، سکوتی در مورد میلیونها زندگی ویران شده توسط جنگی که چنی به آغاز آن کمک کرد، وجود داشت. به گزارش پارستودی، این مراسم تشییع جنازه نبود، بلکه یک پاک کردن صورت مسئله بود.
دیک چنی، جورج دبلیو بوش و تونی بلر داستان سلاحهای کشتار جمعی را رواج دادند. آنها میدانستند که شواهد اندک و اطلاعات مشکوک است. آنها میدانستند که سیا شک دارد، بازرسان چیزی پیدا نکردهاند و کارشناسان احتیاط را توصیه کردهاند. اما آنها به یک جنگ نیاز داشتند و بنابراین جنگی را آغاز کردند. آنها به مردم آمریکا، به کنگره و به جهان دروغ گفتند و بر اساس آن دروغ، به عراق به عنوان یک کشور مستقل حمله کردند.
توجیه جنگ بر اساس اطلاعات گزینشی، حقایق تحریفشده و اغراقهای عمدی بود. صداهای مخالف به حاشیه رانده یا ساکت شدند. همانطور که هانس بلیکس، بازرس سابق تسلیحات سازمان ملل، اظهار داشت: «عراق تهدید قریبالوقوعی برای هیچکس نبود. این تهاجم یک اشتباه غمانگیز بر اساس شواهد ساختگی بود.» طبل جنگ، منطق را در خود غرق کرد و وقتی تهاجم صورت گرفت، با تمام توان نظامی آمریکا در پشت یک توجیه توخالی همراه بود. در واقع، هیچ سلاح کشتار جمعی هرگز پیدا نشد. با این حال، آنچه یافت شد، قتل عام بود.
قیمت در خون
اعداد و ارقام سرسامآور و در مقیاس خود تقریباً غیرقابل درک هستند؛ بیش از یک میلیون عراقی جان خود را از دست دادهاند. مردان، زنان، کودکان و خانوادهها از بین رفتهاند. میلیونها نفر دیگر آواره شدهاند، خانههایشان به ویرانه تبدیل شده، زندگیهایشان از بین رفته و در سراسر غرب آسیا و فراتر از آن پراکنده شدهاند. عراق نیم قرن به عقب کشیده شد، زیرساختهایش ویران شد، جامعهاش با خشونتی که تا به امروز ادامه دارد، مسموم شد.
این آزادی نبود. این ترویج دموکراسی نبود. این نابودی بود. جنگ شرایط را برای ظهور داعش از دل هرج و مرج فراهم کرد. این جنگ توازن قدرت منطقهای را بر هم زد. هزینه انسانی آن غیرقابل محاسبه است، نه فقط در مرگ و میر، بلکه در آسیبهای روحی، در آوارگی، در نسلهایی که از خشونتی که هیچ نقشی در تحریک آن نداشتند، زخم خوردهاند.
رسانههای دولتی با دیک چنی و جورج دبلیو بوش به عنوان دولتمرد رفتار میکنند، اما تاریخ آنها را به عنوان جنایتکار قضاوت خواهد کرد. آنها مرتکب چیزی شدهاند که دادگاه نورنبرگ آن را "جنایت بزرگ بینالمللی" نامید - یک جنگ تجاوزکارانه. آنها یک ملت را نابود کردهاند و این کار را آگاهانه، عامدانه، با آگاهی کامل از عواقب احتمالی انجام دادهاند.
سپهبد ریکاردو سانچز، که رهبری نیروهای ائتلاف در عراق را بر عهده داشت، بعدها این جنگ را «کابوسی بدون پایان در چشمانداز» توصیف کرد و گفت که برنامهریزی با «بیکفایتی سرسامآور و کوتاهی در انجام وظیفه» مشخص شده بود.
اما به جای محاکمه در لاهه، از آنها تقدیر میشود. به جای سلولهای زندان، بازنشستگیهای راحتی در انتظار آنهاست و اعتبارشان به آرامی توسط یک نهاد سیاسی مشتاق به بخشش و فراموشی احیا میشود.
این فساد اخلاقی در قلب قدرت آمریکاست؛ قدرتمندان جنایات خود را زیر تشریفات دفن میکنند، گناهان خود را در پرچم میپیچند و آن را میهنپرستی مینامند.
جنگ ۳ تریلیون دلاری
جوزف استیگلیتز از دانشگاه هاروارد، در کتاب «جنگ سه تریلیون دلاری»، هزینههای سرسامآور جنگ عراق- نه فقط از نظر دلاری، بلکه از نظر اعتبار، ثبات و جان انسانها- را آشکار کرد. بار مالی این جنگ بر دوش مالیاتدهندگان آمریکایی افتاد. هزینههای فرصت از دست رفته بسیار زیاد بود، این تریلیونها دلار چه چیزی میتوانستند بسازند؟ چه بیماریهایی میتوانستند درمان شوند، چه زیرساختهایی میتوانستند بازسازی شوند، چه بودجهای برای آموزش و پرورش اختصاص داده شود؟
عراقیها برای عدالت به کجا مراجعه میکنند؟
عراقیها یک سوال ساده و ویرانگر میپرسند: عدالت ما کجاست؟ قبرهای فلوجه، بغداد، موصل، هیچکدام پاسخی ندارند. آوارگان در اردوگاههای پناهندگان از اردن تا آلمان هیچ پاسخی ندارند. یتیمان و بیوهها هیچ پاسخی ندارند. دادگاههای بینالمللی سکوت خود را حفظ کردهاند، قادر یا مایل به پیگرد قانونی کسانی که مسئول هستند، نیستند.
معماران این جنگ آزادانه و بدون شستن دستهایشان، در حالی که زمان و حافظه گزینشی، اعتبارشان را جلا میدهد، قدم میزنند. مراسم تشییع جنازه چنی یادآوری آشکاری بود از اینکه در آمریکا، قدرت شما را از عواقب کار مصون میدارد، عدالت از ضعیفان دریغ میشود و برای قویان محفوظ میماند، و این انکار، توهین نهایی به کسانی است که بیشترین رنج را متحمل شدهاند.
mrt