آیا اخراج فرانسه از آفریقا نشانه موج دوم استعمارزدایی است؟
(last modified Mon, 27 Jan 2025 10:40:08 GMT )
بهمن ۰۸, ۱۴۰۳ ۱۴:۱۰ Asia/Tehran
  • آیا اخراج فرانسه از آفریقا نشانه موج دوم استعمارزدایی است؟
    آیا اخراج فرانسه از آفریقا نشانه موج دوم استعمارزدایی است؟

پارس‌تودی-واقعیت‌های تلخ مرتبط با «رابطه فرانسه - آفریقا» یکی از عوامل اصلی محرک اقدامات نخبگان سیاسی جدید و نیز درخواست‌های گسترده مردمی برای پایان دادن به روابط نامتقارن با فرانسه و ورود به روابطی برابر است.

«موسسه سیاست بین‌الملل اتریش» در تحلیلی تاکید کرد اقدام کشورهای آفریقای مرکزی و غربی در اخراج نظامیان فرانسه، بخشی از یک روند گسترده استقلال‌طلبی و تاکید بر حاکمیت ملی است که می‌توان از آن به عنوان موج دوم استعمارزدایی در آفریقا یاد کرد. به گزارش پارس‌تودی، در یادداشت تحلیلی «موسسه سیاست بین‌الملل اتریش» آمده است: دو کشور چاد و سنگال زمانی از متحدان اصلی فرانسه در قاره آفریقا و از ستون‌های شبکه نفوذ اقتصادی، سیاسی و نظامی فرانسه در کشورهای مستعمره سابق پاریس در آفریقا محسوب می‌شدند اما چه عواملی در این تحولات ۶۵ سال پس از استقلال مستعمره‌های فرانسه در آفریقای غربی و مرکزی نقش داشته‌اند؟

اولین عاملی که در این خصوص قابل بررسی است، ظهور یک نسل جوان و فعال در آفریقا است که از آگاهی عمومی برخوردار است و از طریق ارتباطات و رسانه‌های اجتماعی نه تنها خواهان تغییرات واقعی هستند بلکه در این مسیر تلاش می‌کنند. این امر در خصوص نسل جدید رهبران سیاسی جوان در آفریقا نیز صادق است که سال‌ها پس از استعمارزدایی متولد شده‌اند. آنها بر خلاف نسل قدیمی‌تر سیاستمداران، آشنایی زیادی با منافع شخصی در ازای امتیازات اعطا شده به فرانسه ندارند. آنچه آنها مشاهده کرده‌اند، عملیات نظامی طولانی بدون نتیجه ملموس برای مردم، یا بهره‌برداری از منابع طبیعی کشورهایشان توسط شرکت‌های فرانسوی و ادامه ضعف توسعه در این کشورها است. این واقعیت‌های تلخ مرتبط با «رابطه فرانسه - آفریقا» یکی از عوامل اصلی محرک اقدامات نخبگان سیاسی جدید و نیز درخواست‌های گسترده مردمی برای پایان دادن به روابط نامتقارن با فرانسه و ورود به روابطی برابر است.

یکی دیگر از عوامل تسهیل کننده این روند جدید، ظهور یک نظم جهانی چند قطبی است که نمود آن را در افزایش نقش سایر بازیگران بین‌المللی مانند چین و روسیه در قاره آفریقا مشاهده می‌کنیم. این شریکان جدید بدون داشتن سابقه استعماری در آفریقا، فرصت‌هایی برای همکاری در سطوح اقتصادی و نظامی بدون مداخله در امور داخلی کشورهای آفریقایی ارائه می‌کنند. این شریکان تازه، حمایت و همکاری خود را با شروط خاصی همانند غربی‌ها مرتبط نمی‌کنند بلکه خواسته‌های مشخص و روشنی مانند حمایت دیپلماتیک در سطح بین‌المللی یا دسترسی به بازارهای انرژی دارند.

این اندیشکده اتریشی در پایان تاکید می‌کند که اتحادیه اروپا به عنوان یکی از شریکان سنتی توسعه آفریقا اگر می‌خواهد به تعامل با آفریقا ادامه دهد، باید به این خواست و تمایل کشورهای آفریقایی احترام بگذارد و مشارکتی بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل را به آنها ارائه دهد. این درحالی است که الگوی حرکت به سمت استقلال بیشتر، فراتر از منطقه فرانکوفون آفریقا است. یکی از نمودهای این مساله، در تمایل شمار بیشتری از کشورهای آفریقایی برای پیوستن به ائتلاف «بریکس» مشاهده می‌شود. یکی از جذابیت‌های خاص بریکس برای کشورهای آفریقایی، رد کردن ادعاها و نگرش‌های سلطه‌طلبانه (هژمونیک) کشورهای غربی، حمایت از نظم جهانی چندقطبی و غیرمداخله‌جویانه، و احترام به حق حاکمیت و استقلال کشورها است.