آنچه از نوشته های امام حسن عسکری باقی مانده است
حضرت عسکری(ع) علاوه بر تربیت شاگردان و تشویق نویسندگان، خود نیز دست به قلم برده و کتابها و نامههای فراوانی را برای توسعه علم و دانش و هدایت و راهنمایی جامعه از خود به یادگار گذاشته است
یک. «تفسیر القرآن» که حسن بن خالد برادر محمد بن خالد آنرا نقل کرده است. گفتنی است؛ امروزه کتابی با عنوان «تفسیر الامام العسکری(ع)» موجود است که عالمان رجال و حدیث بر آن نقدها دارند و آنرا غیر از نوشته اصلی میدانند.[۲۴]دو. کتاب «المنقبه» که مشتمل بر بسیاری از احکام و مسائل حلال و حرام است.[۲۵]سه. نامهها.به گزارش شفقنا، امام حسن عسکری(ع) برای گسترش فرهنگ تشیع، توسعه علم و دانش، و هدایت و سازندگی، نامههای فراوانی به شهرها نوشته است؛ مانند: نامه آنحضرت به شیعیان قم[۲۶] که متن آن در کتابها ثبت و ضبط شده است. همچنین نامهای که امام به «علی بن بابویه»،[۲۷] «اسحاق بن اسماعیل نیشابوری»[۲۸] نوشته است.امام حسن عسکری(ع) و تناقض قرآناسحاق کندى که از فیلسوفهاى زمان خود بود، مخفیانه و با جدیّت به نگارش کتابى به نام «تناقض القرآن» میپرداخت.یکى از شاگردان او خدمت امام رسید. حضرت عسکرى(ع) فرمودند: «یک مرد توانا میان شما وجود ندارد که استادت را از سرگرم شدن به قرآن باز دارد؟» او گفت: ما از شاگردان این مرد هستیم چطور میتوانیم در این مورد یا کار دیگرى بر او اعتراض نمائیم؟! امام(ع) فرمودند: «میتوانى آنچه به تو میآموزم به او برسانى؟» جواب داد: آرى. فرمود: «میروى پیش او خیلى به او محبت میکنى و در کارى که اشتغال دارد به او کمک خواهى کرد. وقتى به تو انس گرفت و با او نزدیک شدى، میگویى یک سؤال برایم پیش آمده اگر اجازه میدهى بپرسم؟ او خواهد گفت: سؤالت را بپرس. به او بگو: آیا این امکان وجود دارد که قرآن پیش تو بیاید و بگوید منظورم از این سخن غیر آن چیزى است که تو گمان کردهاى! استادت چنین امکانی را تأیید خواهد کرد … سپس این نکته را به او یادآوری کن که شاید قرآن معنایی غیر از آنچه تو خیال کردهاى را اراده کرده باشد».سایت اسلام کوئست در ادامه توضیحات درباره زندگانی امام حسن عسکری مینویسد:شاگرد پیش استادش کندى رفت و مدتی با او همساز شد تا بالأخره این پرسش را مطرح ساخت … کندی بعد از پذیرفتن اشکال از شاگردش پرسید که این اشکال کار خودت نیست و آن را از که آموختهای؟! و بعد از آنکه فهمید که امام عسکری(ع) این توصیه را به شاگردش کرده بود، تمام آنچه نوشته بود را سوزاند.[۲۹]
[۲۴]. آقا بزرگ تهرانى، الذریعه إلى تصانیف الشیعه، ج ۲، ص ۴۳۲، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.[۲۵]. همان، ج ۲۳، ص ۱۴۹.[۲۶]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ۴، ص ۴۲۵.[۲۷]. شیخ صدوق، محمد بن على، صفات الشیعه، ص ۶، تهران، انتشارات زراره، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش.[۲۸]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص ۴۸۴، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.[۲۹]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ۴، ص ۴۲۴.