از مسجدالاقصی تا دشت برچی
(last modified Mon, 10 May 2021 14:00:56 GMT )
ثور 20, 1400 18:30 Asia/Kabul
  • از مسجدالاقصی تا دشت برچی
    از مسجدالاقصی تا دشت برچی

افغانستان در ذهن افکار عمومی به عنوان سرزمین غریب و مظللومی جا افتاده که از آسمان آن جز آه و شیون بلند نمی شود . نام این سرزمین با ناامنی و انفجار و گره خورده و سه تصویر از آن در اذهان عمومی حک شده است  . تروریست ، طالب ، آمریکا.

 همین دو روز پیش بود که یک مدرسه دخترانه در غرب کابل به نام " سیدالشهدا" که منطقه ای است  شیعه نشین ،در آتش کید تروریسم سوخت . بیش از 200 محصل که عمدتا دختران زیر 15 سال بودند ،کشته و زخمی شدند  .

کمی عقب تر از این حادثه حمله به دانشگاه کابل و جنایت در این مرکز علمی در 12 آبان/عقرب سال پیش  را داشتیم که بالغ بر 12 دانشجوی بی گناه به مسلخ برده شدند . کمتر از یک هفته قبل از رویداد خونین دانشگاه کابل جنایت مدرسه ای به نام " کوثر دانش " آنهم در منطقه ی شیعه نشین غرب کابل را شاهد بودیم  که در این رویداد تروریستی خونین هم نزدیک به 70 دانش آموز کشته و زخمی شدند .

زمان را کمی عقبتر ببریم به مرداد/اسد 97 می رسیم که باز هم از جنس تروریسم و هدف قرار گرفتن یک مدرسه به نام " مهدی موعود " را پیش رو داریم  که  115 کشته و زخمی در پی داشت .

همه ی این حملات سه ویژگی قابل تامل دارند، اول اینکه بر مراکز آموزشی صورت گرفته اند ، ثانیا عمدتا در مراکز شیعه نشین اتفاق افتاده و ثالثا طالب پایش را کنار کشیده و گروه های بد نام و بی شناسنامه و به قول برادران افغانستانی لادرک بر عهده گرفته یا مسئول شناخته شده اند .

اگر بخواهیم کل دو دهه ی اخیر و فجایع تروریستی آن در افغانستان را مرور کنیم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود . مسئول این خونها و ویرانی ها  کیست ؟ حاکمیت افغانستان ؟ طالبان و گروههای مخالف مسلح ؟ یا دستهای خارجی ؟

دو ضلع حاکمیت و طالبان هر یک سهمی در این حوادث دارند که در جای خود باید بررسی شود ولی سهم عمده بر عهده ی دستهای خارجی مداخله گر در سرنوشت افغانستانی ها  و پاهای خارجی غاصبی است که به این خاک کشیده  شد .

در راس همه ی این ها رد پای غاصبانه ی آمریکا به چشم می خورد . آمریکایی که از حادثه ی سراسر اگر و امای 11 سپتامبر دم غنیمت شماری کرد و بر موج  احساسات و هیجانات افکار عمومی سوار شد و دیواری کوتاه تر از ملت ستم کشیده ی افغانستان نیافت .

این سرزمین را اشغال کرد و حضور غاصبانه اش را برای بیش از دو دهه بر آنها تحمیل کرد . وعده های پوچ آمریکائی ها را می توان در شعارهای مبارزه با تروریسم و سازندگی و  دموکراسی شان دید .

وضعیت شعار مبارزه با تروریسم شان را می توان در سربرآوردن دهها گروه بی هویت و جرار و تروریست در افغانستان دید و از دموکراسی شان در چند دور برگزاری انتخابات چیزی از صندوقها و برگه های رای مردم افغانستان بیرون نیامد جز کدخدامنشی آمریکائی ها . حال و روز رفاه و سازندگی ملت افغانستان را هم باید از سیمای شهر روستا و سفره هایشان حدس زد .

و اما سوال عمده تر اینکه با این دست پلید و قدم نحس ویرانگر و تروریسم پرور چه باید کرد ؟ پاسخ یک کلام است و آن اینکه به همه چیز آنها نه بگوییم  و نیش و نوش آنها را  به چشم نیش بنگریم و یقین داشته باشیم که خواب در زیر سایه ی شوم حضور آمریکا جز کابوس و بختک ناامنی نیست .

و ایمان بیاوریم همان دستی که مسجدالاقصی را به آتش می کشد و یمن را ویران می کند و به سوریه و عراق تروریسم صادر می کند همان دست به افغانستان هم اشک و آه و آتش سوغات می دهد  . پس بسی ساده اندیشی است که فکر کنیم با چکمه و یراق آمریکایی و اجنبی می شود به سرانجام رسید حال آنکه دوا در دستان خودمان و ایمان به داشته های خودمان است که یک صدا بگوئیم

به کرباس خویش بگرویم چه غم داریم

که حله حلب گران است یا ارزان

محمد رضا خیرآبادی / رادیو دری