تحولات افغانستان؛ تاکیدی بر اهمیت راهبردی مقاومت در غرب آسیا
(last modified Fri, 27 Aug 2021 07:42:14 GMT )
سنبله 05, 1400 12:12 Asia/Kabul
  • تحولات افغانستان؛ تاکیدی بر اهمیت راهبردی مقاومت در غرب آسیا
    تحولات افغانستان؛ تاکیدی بر اهمیت راهبردی مقاومت در غرب آسیا

تحولات دو هفته اخیر افغانستان نشان داد گروههای مقاومت در غرب آسیا نقش برجسته‌ای در حفظ حاکمیت و امنیت کشورهای خود دارند.

افغانستان در دو هفته اخیر شاهد دو رخداد مهم بود. ابتدا طالبان روز 15 اوت (24 اسد) با ورود به کابل، پایتخت و فرار اشرف غنی، رئیس جمهور، قدرت را در اختیار گرفتند. قدرت گرفتن طالبان که بدون هیچ مقاومتی و در زمان کوتاهی انجام شد، سبب شد مردم افغانستان به خصوص مردم کابل درصدد فراز از این کشور باشند.

مردم هم از طریق مرزهای زمینی و هم با تجمع در فرودگاه کابل تلاش کردند از این کشور فرار کنند. هراس از طالبان عامل اصلی تلاش مردم برای فرار از افغانستان است، اما تجمع مردم در فرودگاه کابل خطر حمله تروریستی را افزایش داد و شب گذشته  در حمله انتحاری داعش در نزدیکی فرودگاه کابل دست کم 103 نفر کشته و ده ها نفر نیز زخمی شدند. 

رخدادهای افغانستان نشان داد این کشور عملاً بدون ارتش است و مردم نیز بی‌پناه شده‌اند. سقوط کابل در فاصله‌ای کوتاه، بیش از همه نشان داد وجود گروه‌های مقاومت در برخی از کشورهای عربی منطقه، یک امتیاز استراتژیک و ضامن حاکمیت، امنیت و تمامیت ارضی این کشورها است. 

سوریه از سال 2011 وارد بحرانی تمام‌عیار شد. گروه‌های تروریستی با اتباع حدود 100 کشور و حمایت قدرت‌های غربی/عربی/ترکی وارد جنگ با نظام دمشق شدند. در حالی که دمشق در آستانه سقوط قرار داشت، وارد شدن گروه‌های مقاومت به خصوص حزب‌الله لبنان به جنگ، نه تنها سبب شد نظام حاکم در دمشق در قدرت باقی بماند بلکه امروز تمامیت ارضی سوریه حفظ شده و 95 درصد از جغرافیای این کشور تحت کنترل دولت دمشق قرار دارد. 

عراق سال 2014 با تهاجم گروه تروریستی داعش مواجه شد. در حالی که برخی از مقامات سیاسی و نظامی این کشور به خیانت متهم شدند، با فتوای آیت‌الله سیستانی، مرجع عالیقدر، حشد الشعبی تشکیل شد. حشد الشعبی نقش برجسته‌ای در مبارزه با تروریسم داعشی ایفا کرد. حشد الشعبی که در کنار نیروهای مسلح عراق قرار گرفت هزاران شهید داد و ثابت کرد برای حفظ حاکمیت و تمامیت ارضی عراق از هیچ دشمنی نباید هراسید. 

یمن از سال 2015 شاهد جنگ با عربستان سعودی، یکی از قدرت‌های اصلی منطقه غرب آسیا است. برآورد آل سعود این بود که در مدت کوتاهی موفق به پیروزی در جنگ و بازگرداندن عبد ربه منصورهادی، رئیس جمهور وابسته به ریاض به قدرت در صنعا می‌شود، اما مقاومت یمن با محوریت انصارالله سبب شد هفتمین سال این جنگ نیز در شرایطی طی می‌شود که اساساً آل سعود دست برتر ندارد و آسیب‌پذیری‌های آن نیز مشخص شد. 

لبنان و فلسطین نیز نمونه‌های دیگری از کارکرد مقاومت در حفظ حاکمیت این کشورها است. در حالی که بخشی از جغرافیای لبنان در اشغال اسرائیل بود، کارکرد حزب‌الله سبب شد نظامیان اسرائیلی در سال 2000 از جنوب لبنان فرار کنند و در سال 2006 در جنگ 33 روزه متحمل شکست شوند و از آن سال تاکنون اقدام جدی علیه لبنان انجام ندادند. رژیم اسرائیل از سال 2006 باریکه غزه را تحت محاصره همه جانبه قرار داد و به طور مکرر نیز این باریکه را بمباران می‌کند، اما تقویت گروه‌های مقاومت فلسطین سبب شد اسرائیل به سمت جنگ طولانی مدت علیه غزه حرکت نمی‌کند. این در حالی است که رژیم اسرائیل از طریق مذاکره و سازش با تشکیلات خودگردان فلسطین، به اهداف خود نزدیک می‌شود. 

این رخدادها نشان می‌دهد که مقاومت در منطقه غرب آسیا یک امتیاز راهبردی برای کشورهایی است که گروه‌های مقاومت در آن مستقر هستند. گروه‌های مقاومت نه تنها به لحاظ نظامی تقویت شده‌اند بلکه روحیه مقاومت را نیز در میان مردم و حامیان خود تقویت کردند، به نحوی که امروز کسی از سقوط سوریه، عراق، یمن، لبنان یا باریکه غزه سخن نمی‌گوید. «فوزی برهوم»، سخنگوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در این خصوص گفت اگر مقاومت و مردم فلسطین نبودند تاکنون آرمان فلسطین از میان می‌رفت و فراموش می‌شد.

رخدادهای افغانستان بیش از هر چیزی نشان داد که «مقاومت» حلقه مفقوده این کشور و اعتماد به آمریکا، راهبردی‌ترین اشتباه حاکمان سابق کابل است.