مطبوعات کابل 1 ثور: آتش طالبان بر خرمن جان شهروندان
"آتش طالبان بر خرمن جان شهروندان" ، "معارف را نجات دهید" و " چرا متحد نیستیم"، مهمترین عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است.
روزنامه ی اطلاعات روز در سرمقاله ای تحت عنوان آتش طالبان بر خرمن جان شهروندان چنین نوشته است :
براساس گزارشهای رسمی این روزها تقریبا در کشور جنگ با شدت و حدت تمام ادامه دارد. مثل همیشه غیرنظامیان قربانی اصلی رویکرد جنگطلبانهی طالبان است. بر پایهی گزارش دو روز پیش کمیسیون حقوق بشر افغانستان در ظرف تنها شش روز ۳۹ غیرنظامی کشته و ۴۰ غیرنظامی دیگر زخمی شدهاند. انفجارهای کنار جادهای و حملات مسلحانهی طالبان عامل اصلی این وضعیت اسفبار است. هیچ کسی در امان نیست. کودکان، زنان و مردمی که هیچ نوع دخالتی در خشونتها ندارند، همه قربانی خشونتهای جاری در افغانستاناند. تقریبا شب و روزی نیست که شهروندان افغانستان در جنگ یا در ترورهای هدفمند قربانی ندهند. اگر تلفات نظامیان را هم در نظر بگیریم، سطح بیپیشنهی خشونتهای جاری در افغانستان ناامیدکننده و نگرانکننده است.
اطلاعات روز می افزاید :
گزارش دفتر سازمان ملل متحد در افغانستان نیز میرساند که در سه ماه نخست سال ۲۰۲۱ در مقایسه با سال گذشتهی میلادی تلفات غیرنظامیان ۲۹ درصد افزایش یافته است. تنها در سه ماه ۵۷۳ غیرنظامی کشته و یکهزار و ۲۱۰ تن دیگر زخمی شدهاند. این وضعیت نشان میدهد که از زمان آغاز مذاکرات صلح میان طالبان و دولت نهتنها هیچگونه کاهشی در خشونتها رخ نداده که این گراف پیوسته سیر صعودی داشته است. و براساس ارزیابیهای رسمی نهادهای ناظر، افغانستان یکی از مرگبارترین کشورهای برای غیرنظامیان است و کشور را جنگ و خشونت فرا گرفته است. حتا در ماه رمضان نیز طالبان حاضر نیست اندکی از سطح خشونتها بکاهند.
و معارف را نجات دهید عنوان سرمقاله ی روزنامه ی هشت صبح است که در آن چنین آمده است :
شکایتها از کمبود آموزگار و مواد آموزشی و احتمال محرومیت شمار قابل توجهی از دانشآموزان از آموزش معیاری و مناسب در ولایتهای مختلف کشور به شدت بالا گرفته است. وزارت معارف تاکنون برای رسیدهگی به این شکایتها اقدام مقتضی نکرده است. بنابراین، پیشبینی میشود که سال جاری ۱۴۰۰ از بدترین سالها برای معارف افغانستان باشد.
کمبود آموزگار و مواد آموزشی، دو مشکل جدی دانشآموزان در سال آموزشی جاری است. در کنار آن، دانشآموزان در بسیاری از ولایتها، به ویژه در روستاهای دورافتاده، به فضا و امکانات آموزشی مناسب نیز دسترسی ندارند. این مشکلات از یک آینده بد برای دانشآموزان هشدار میدهد. این در حالی است که میزان مسوولیتپذیری در دولت بسیار پایین آمده است. مسوولان امور فعلاً افکار عمومی را با وعدههای «سر خرمن» به بازی گرفتهاند و طرح قابل اجرا برای نجات معارف کشور از این وضعیت بد و آشفته ندارند.
هشت صبح می افزاید:
انتظار میرود که دولت با مشکلاتی مثل کمبود آموزگار و مواد آموزشی برای مکتبها به صورت جدی رسیدهگی کند و اجازه ندهد که عمر کودکان جویای علم بیهوده هدر برود. متأسفانه سال گذشته یک سال بسیار بد برای دانشآموزان بود و به دلیل برقراری قرنطین در کشور بسیاری از دانشآموزان نتوانستند بهرهای از آموزش ببرند. امسال در کنار گردش کرونا در جامعه، کمبود آموزگار و مواد آموزشی نباید باعث تلف شدن وقت گرانبهای کودکان دانشآموز شود. همچنان توقع میرود که در رفع این مشکلات اصل عدالت و انصاف نادیده گرفته نشود. دانشآموزان سرمایه بزرگ بشری برای آینده افغانستان هستند و برخورد گزینشی و غیرحرفهای با مشکلات آنها میتواند برای آینده این کشور خسارتبار تمام شود.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی راه مدنیت که در سرمقاله ای تحت عنوان چرا متحد نیستیم چنین نوشته است:
ما به عنوان مردم افغانستان، هیچ وقت متحد نبوده و ملت واحدی را شکل ندادهایم. بسیار شنیده میشود که مردمِ ما لااقل در هنگام حمله و یورشِ دیگران، متحد و یکپارچه عمل کرده و با بیگانگان مبارزه کردهاند اما این شعار، با واقعیت چندان همخوانی ندارد. در زمان تجاوز و یورش انگلیس، چندین مدعی قدرت از خاندان ابدالی و بعدها از خانوادۀ بارکزایی وجود داشتند که مردم را در جنگ با انگلیس در جبهات مختلف پراکنده کرده بودند یا اینکه عملا برخیهایشان در حمایت انگلیس و علیه همدیگر قرار گرفته بودند و مردم را نیز به دنبال خود میکشاندند.در زمان یورشِ اتحاد شوروی نیز جنگهای تنظیمی میان حزب اسلامی و جمعیت و اتحاد و… کمتر از جنگ با شوروی نبود و در میان شیعهها نیز سازمان نصر و سپاه و حرکت و نهضت و شورای اتفاق وغیره تمام دوران جهاد را به کشمکش میان خود و درمنازعه با دیگران گذراندند.
در پایان راه مدنیت عوامل متحد نشدن مردم افغانستان را برشمرده ومی افزاید :
مهم ترین عواملی که مانع متحد شدن مردم شده است عبارتند از : جامعۀ قبیلهیی و روستایی ،قومگرایی حاکمان ،اقتصاد متکی به زمین و زراعت ،سطح پایین سواد و دانش ،برداشتهای قشریگرایانه و عوامانه از مذهب ، وجود آگاهی مغشوش ،نبود امنیت و ثبات سیاسی ، توسعه نیافتگی و عقبماندگی ، نبود فرهنگ تحمل و مدارا و وجود اقوام مختلف و قدرتمنداگر به این علل واسباب نفاق و شقاق به دقت دیده شود، بدون شک درک و شناخت این عوامل، خودش بخشی از راهحل هم هست. ما این شکافهای عمیق را درک نمی کنیم. اگر اینها را درک کنیم و عیب و نواقص آن را بدانیم، بر تصامیم و موضعگیریهای ما تاثیر میگذارد و در نتیجه، وضعیت بهبود پیدا میکند. تشخیص مرض، منطقا مقدم بر تداوی است.