ویژه روز جهانی خانواده
روز جهانی خانواده بهانهای است در عرصه بینالمللی که به موضوع خانواده پرداخته شود و از منظرهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جمعیتی، موضوع خانواده محور توجه قرار گیرد.
خانواده، مناسب ترین نظام برای تأمین نیازهای روحی و معنوی بشر است و بهترین بستر را برای تأمین امنیت و آرامش روانی اعضا، پرورش نسل جدید، اجتماعی کردن فرزندان و برآورده ساختن نیازهای عاطفی افراد فراهم می آورد. در عصر حاضر، با اثرپذیری از تحولات اجتماعی، صنعتی و علمی، در بیشتر جوامع، مشکلات متعددی برای خانواده پدید آمده است. اختلاف های خانوادگی، طلاق، فرزندان بی سرپرست و بزه کاری نوجوانان و جوانان، نشان دهنده مشکلات اساسی در خانواده های عصر ماست.
از سال 1994 مجمع عمومی سازمان ملل هر ساله 15 ماه می را به عنوان «روز جهانی خانواده» اعلام میکند. این روز بهانهای است در عرصه بینالمللی که به موضوع خانواده پرداخته شود و از منظرهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و جمعیتی، موضوع خانواده محور توجه قرار گیرد.
خانواده، اگرچه کوچک ترین واحد اجتماعی است، در عین حال، بزرگ ترین و اثرگذارترین واحد تربیتی در جوامع به شمار می آید، به گونه ای که می تواند منشأ تحول فردی و اجتماعی و رشد ارزش های انسانی در میان اعضای آن باشد. از همین رو، سرمایه گذاری و توجه هرچه بیشتر به این نهاد مقدس، در شمار وظایف پیامبران و پیشوایان ادیان قرار گرفته است. در همین راستا، رسول گرامی اسلام (ص) تشکیل خانواده را به منزله حفظ نیمی از ایمان بیان می کند.
امروزه نهادهای بینالمللی و حقوق بینالملل، مهمترین نکته در موضوع خانواده را تحقق برابری جنسیتی کامل، توازن میان اشتغال والدین و مواردی از این قبیل مطرح می کنند حال آنکه در خانواده، آنچه بیش از هر چیز باید مدنظر قرار گیرد، کارکرد اصلی خانواده در تأمین نیازهای اعضا و نیز تعالی فرزندان است که متاسفانه در عصر حاضر مراقبت از آنها عموماً به نهادها و مؤسسات عمومی دولتی و غیردولتی واگذار شده و نقش خانواده در این زمینه، رو به افول و در حال کمرنگترشدن است. این در حالی است که در موضوعی که برای روز جهانی خانواده در سال 2017 تعیین شده، بر لزوم تضمین برخورداری نسل جدید از تحصیلات و رفاه عمومی در چارچوب خانواده بسیار تأکید شده است. البته تأکید مجمع عمومی در سال2017 بر جایگاه خانواده در حمایت از اعضای خود را باید نقطه ای امیدوارکننده دانست.
نهاد خانواده در همه جوامع به عنوان مهمترین پایگاه انتقال عناصر فرهنگی، عقاید، آداب، دانش ها و مهارت ها به نسل جدید معرفی شده است. زیرا خانواده از یک سو زمینه ساز شکوفایی استعدادها و رشد جسمی، اخلاقی، اجتماعی، عاطفی و عقلانی کودکان و نوجوانان است و از سوی دیگر ، عامل موثری در در شکلگیری ارزشها، ایجاد فرهنگ و تمدن بشری به شمار می آید. لذا صاحب نظران تعلیم و تربیت، نهاد خانواده را موثرترین نهاد برای آموزش و پرورش غیر رسمی و اولین فضای مساعد برای ایجاد عادات مناسب تربیتی می دانند.// در همه جوامع، خانواده مسئول حفظ نسل واجتماعیکردن فرزندان است و ایجاد محیط مانوس و صمیمی و با مهر و محبت به عهده خانواده است.
جان دیویی، فیلسوف معتقد است: «تداوم جامعه انسانی تنها با انتقال مداوم آرمان ها و عادات آن از نسلی به نسل بعد امکان پذیر می شود.» آموزش و پرورش به معنای وسیع آن، وسیله این تداوم اجتماعی حیات است.
دانش، شیوهای برای شناخت جهان و زاویه و الگویی از تفکر است که از همان نخستین سالهای زندگی شکل میگیرد. از این رو، مشارکت والدین در آموزش علوم به کودکان اهمیت زیادی دارد. خانوادههایی که با هم در جهان کاوش میکنند، اندیشمندان علمی و دانشآموزان عالی و دلخواه پرورش میدهند.///
باید توجه داشت علم نوری است که می تواند ما را از سرگشتگی های میدان های گوناگون زندگی نجات دهد و مسیر درست عبور را به ما نشان دهد. برای این مقصود، انسانها نیازمند کسب معرفت در خصوص شناخت خود و جایگاه او در جهان اطرافش هستند. بدون برخورداری از حداقل ضروری این شناخت ها، ما نمی توانیم فضای اطرافمان را درست ببینیم و مسیر صحیح عبور را پیدا کنیم. پیامبر گرامی اسلام (ص) می فرمایند: علم آموزید که آموختنش کاری نیک است، گفتگو درباره آن تسبیح خداست، بحث و بررسی آن جهاد به شمار می آید و آموزشش به آن کس که نمی داند، صدقه محسوب می شود.
خانواده در دادن این شناخت، و آموزش علم ومعرفت در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی فرزندان کاملا تاثیرگذار است. این نهاد تربیتی می تواند از طریق انتقال مفاهیم پایه فرهنگی، آموزش نقش های شغلی و تخصصی، نوسازی افراد، انتقال مهارت ها و رفتارها این مهم را انجام دهد. بنابراین تأمل و تدقیق مستمر درباره رابطه میان این دو نهاد از سوی سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان حائز اهمیت فراوان است.
مجمع عمومی سازمان ملل در روز جهانی خانواده علاوه بر موضوع آموزش، بر رفاه عمومی تاکید دارد. واقعیت این است که نوع درآمد خانواده نقش مهمی در چگونگی آموزش و پرورش فرزندان خواهد داشت، مثلاً خانوادهای که درآمد کمتر و بچههای بیشتری دارد، به سختی میتواند هزینه تحصیل آنها را فراهم کند. یا اینکه کودکی که در خانواده فقیر پرورش مییابد، همواره در عدم اطمینان خاطر و احساس حقارت رشد میکند. تعلق داشتن به یک خانواده ثروتمند، رضایت خاطر کودک را در کسب شهرت اجتماعی بیمه میکند. در صورتی که تعلق به یک خانواده فقیر به طور قطع شهرت اجتماعی پایینی را برای کودک دربرخواهد داشت. به عبارتی، هر چه کارآیی خانواده بالاتر باشد با نتایج مثبت برای کیفیت زندگی فرزندان همراه است.
خانواده موفق و باثبات نیازمند موفقیت و ثبات اقتصادی است. و باید درجهت ارتقای معیشت و اقتصاد خانواده با توانمندسازی آنان برنامه ریزی شود. تنها در سایه این پیشنیاز است که جوانان میتوانند به تشکیل خانواده بیندیشند، بر مهارتهای عاطفی خود تمرکز کنند، فرزند بیاورند و آینده روشنی پیش روی فرزندان خود ترسیم کنند. البته اقتصاد تنها عاملی نیست که سبب تحکیم خانواده میشود اما بیتردید یکی از مهمترین عوامل است. نگاهی به عوامل اجتماعی و اقتصادی و تاثیر آن بر کارکرد خانواده میتواند تصویر روشنتری از نقش این عامل در سیاستهای کلی خانواده به دست دهد.
از سوی دیگر والدینی که از ثبات مالی بهرهمند هستند منابع اقتصادی و عاطفی بیشتری برای رسیدگی به فرزندان خود دارند. استرسهای مالی، والدین را دچار افسردگی، خشم و پرخاشگری میکند و از کارایی آنان برای مدیریت صحیح مسائل خانوادگی میکاهد. به عبارت دیگر، فقر و ناامنی اقتصادی مهارتهای فرزندپروری والدین را به نحو چشمگیری کاهش میدهد.
ما در عصری که ما زندگی می کنیم که جامعه در حال رشد سریع اقتصادی و اجتماعی است، هزینه بالای زندگی، فشارهای اقتصادی و کاری، همگی اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد و خانواده به عنوان محلی برای تخلیه فشارهای عصبی، همواره با چالش و تنش مواجه می شود. هر خانواده با تضادها و اختلاف های گوناگونی روبروست و ناخواسته از وظایف خود فاصله می گیرد.
بسیاری از مربیان تعلیم و تربیت، روانشناسان و جامعهشناسان منشاء بسیاری از مشکلات رفتاری و اجتماعی دانشآموزان را ناشی از مسایل موجود در خانه میدانند. روابط نادرست عاطفی پدر و مادر، ناسازگاری میان اعضای خانواده، افراط و تفریط در حمایت و مراقبت، عدم توجه و نظارت بر دوستان و معاشران فرزندان و... از مسایل مهمی هستند که نقش اساسی در شکست تحصیلی آنان دارد.
با توسعه فناوری و ورود تجهیزات گوناگون از قبیل تلفن همراه، ماهواره و اینترنت به زندگی کودکان و نوجوانان، فردگرایی تشدید شده و آنها گوشه مستقل را در رایانه و تلفن همراه خود پیدا کرده اند و شکاف زیادی بین کودک و خانواده ایجاد شده است.
بسیاری از کودکان در محیط خانواده در انزوایی شدید رشد می کنند. اشتیاق آنها برای زندگی گروهی در حساس ترین سال های رشد و فراگیری، بدون جواب باقی می ماند، در نتیجه با روش های غیرعادی نیازهای خود را برآورده می کنند. امروز اکثر خانواده ها درون آپارتمان هایی کوچک زندگی می کنند، آپارتمان هایی که در آن محل بازی محدود است و بیشتر کودکان حتی گوشه مستقلی برای خود ندارند که به آنها تعلق داشته باشد. در شهرهای بزرگ در بیشتر خانواده ها، کودکان از نظر جسمی فعالیت چندانی ندارند. پزشکان متخصص، کمبود فعالیت عضلانی را یکی از علل اصلی ناراحتی های روحی در سنین کودکی می دانند
به همین دلیل است که قریب به اتفاق محققان و اندیشمندان بر این باورند که سیاستهای حمایت از خانواده میبایست در نخستین گام، شرایطی را برای بهبود رفاه خانوارها فراهم کند. برای حفظ بنیان خانواده هیچ معجزهای در کار نیست اما، تامین نیازهای معیشتی خانوار و ایجاد امنیت و ثبات اقتصادی میتواند تاثیر بسزایی بر تحکیم خانواده و تضمین ثبات آن داشته باشد.
میرکمالی، از کارشناسان حوزه خانواده معتقد است: آینده و تقدیر کودکان بستگی به شرایط و طرز عمل خانوادهها دارد. فقیر و غنی، تحصیلکرده و بی سواد، مذهبی و غیرمذهبی بودن خانواده و خیلی از مسایل دیگر در شخصیت کودکان تأثیر میگذارد. علاوه بر آن تأکید بر رشد خلاقیت ها، استعدادها، حمایت مستمر از این توانمندی ها، باعث استمرار سرمایه اجتماعی و سلامت خانواده پایدار تر خواهد بود.
اگر گام نخست در تشکیل خانواده سنجیده برداشته شود؛ یعنی افراد در انتخاب همسر، معیارهای ارزشی، اخلاقی و ایمانی را در نظر بگیرند، سیر حرکتی خانواده به سوی تشکیل خانواده ای مطلوب خواهد بود. خانواده مطلوب، خانواده ای است که پدر و مادر گه گاه برای فرزندانشان تنها گوش باشند و هنر شنیدن را در خود تقویت کنند. در این صورت می توانند هرچه بیشتر به دنیای فرزندان خود نزدیک شوند و بر آن اثر بگذارند. این گروه، خانواده را بر اساس شاخص های والای معنوی بنیان نهاده و کانونی ساخته اند که حضور در آن، هم برای پدر و مادر لذت بخش است و هم برای فرزندان بهترین پناهگاه به شمار می رود. این خانواده کانونی خواهد بود برای پرورش نسل آینده و محلی برای انتقال درست ارزش ها و فرهنگ های گذشته، تا هیچ گاه فرزندان، خود را بدون هویت ندانند و از پیشینه خود دور نشوند. سیاست های خانواده محور در تحقق اهداف توسعه پایدار، برای از بین بردن فقر و گرسنگی، تضمین زندگی سالم و ترویج رفاه برای همه سنین، تضمین فرصت های آموزشی در طول زندگی و تحقق عدالت جنسیتی، نقش محوری دارد.