امامت و ولایت در قرآن(آیه ولایت)
(last modified Tue, 05 Sep 2017 08:25:29 GMT )
سنبله 14, 1396 12:55 Asia/Kabul

آیات زیادی درباره ولایت علی(ع) و فضائل و مناقب آن حضرت در قرآن کریم آمده است. یکی از این آیات، آیه ولایت است. عموم مفسّرین و محدّثین از ابن عباس و ابوذر و سایرین نقل کرده اند که روزی سائلی در مسجد از مردم سؤال نمود و کسی چیزی به او نداد جز علی(ع) که مشغول نمار و در حال رکوع بود. در این حال آیه 55 سوره مائده نازل گشت که "ولی و صاحب اختیار شما فقط خدا و رسول او و مؤمنینی هستند که نماز را بر پا می‏ دارند و در حال رکوع زکات می‏ دهند."

 بر اساس کتاب مقدس قرآن و بر پایه حکم عقلانی، انسان برای رسیدن به کمال نهایی خود، مأمور به تبعیت و اطاعت همه جانبه از خالق یکتای خویش است. خداوند بی‌نیاز مطلق و غنی در تمام امور است و به مخلوقات خود کمترین نیازی ندارد، لذا جز خیر آدمی را نمی‌‌خواهد. پس اطاعت خداوند نیز در راستای رسیدن به سعادت ابدی انسان است. اما این اطاعت همانگونه که در برنامه گذشته، با اشاره با آیه 59 سوره نساء نیز گفته شد/ اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم / تنها به خداوند منحصر نمی‌‌شود. بلکه رسول خدا (ص) و اولی الامر را که همان امامان معصوم(ع) هستند، را نیز شامل می شود. بنابراین، تبعیت به طور مطلق و بدون قید و شرط تنها مختص خداوند است. اما بر طبق فرمان خود خداوند، ما مأمور به پیروی و تبعیت از کسانی هستیم که در اعمال و رفتار شان، هوی و هوس راهی ندارد و به لطف و عنایت خداوند، معصوم از هر خطا و اشتباه می‌باشند. حال عزیزان همراه در برنامه امروز، برای  تبیین بیشتر این بحث، به آیه 55 سوره مائده که مشهور به آیه ولایت نیز است، می پردازیم.

ولایت علی علیه السلام در قرآن

خداوند در آیه 55 سوره مائده تنها سه مورد را به عنوان ولی و سرپرست مومنین معرفی می کند، و این مقام را از سایرین نفی می نماید. و می فرماید: "سرپرست و ولیّ شما تنها خدا و رسول او و کسانی که ایمان آورده‌‌اند؛ همان کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و در حال رکوعِ نماز زکات می‌پردازند، می‌باشند." در این آیه خداوند برای آن دسته از مؤمنین که دارای مقام ولایت هستند، نشانه خاص بیان نموده است. نشانه خاصی که در آن زمان تنها یک فرد خاص را در بر می گرفت و آن هم کسی که در حال رکوع نماز، زکات می‌دهد. حاکم حَسکانى، عالم اهل سنت در کتاب شواهد التنزیل خود آورده است که : "روزى عبدالله بن عباس در کنار چاه زمزم نشسته بود و از رسول خدا نقل حدیث مى کرد. در این هنگام مردى با عمامه و چهره اى پوشیده سررسید. پس هر گاه ابن عباس مى گفت: رسول خدا چنین فرمود، او نیز مى گفت رسول خدا چنین فرمود….
ابن عبّاس رو بدان مرد کرده و پرسید: سوگند به خدا تو که هستى؟ مرد، دستار از چهره گشود و گفت: هر کس مرا شناخته که شناخته و هر کس مرا نمى شناسد، بداند من جندب بن جناده بدرى، ابوذر غفارى، هستم, با گوش هاى خود و بدون واسطه، از پیامبر شنیدم… که مى فرمود: "على پیشواى نیکان و کشنده کافران است، هر کس او را یارى کند یارى شده خداست و هر کس او را واگذارد، واگذاشته خداست." پس بدانید که من همراه رسول خدا(ص)، روزى از روزها، نماز ظهر را به جاى آوردم که سائلى در مسجد از مردم در خواست کمک کرد و کسى به او چیزى نداد. پس سر به طرف آسمان برداشته، گفت: خدایا شاهد باش که در مسجد پیامبر خدا کمک خواستم و کسى چیزى به من نبخشید. على بن ابى طالب که در حال رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خویش که در آن انگشترى مى کرد به سوى آن مرد اشاره کرد. مرد پیش آمد و انگشترى را از انگشت او گرفت و این در پیش چشم پیامبر بود. پس چون پیامبر از نماز خویش فارغ گردید سر به سوى آسمان برداشته، عرض کرد: "خدایا برادرم موسى (ع) از تو درخواستى کرد و گفت: پروردگارا سینه مرا بگستران و کار مرا آسان گردان و گره از زبانم بگشا تا سخنم را بفهمند و وزیرى از کسانم براى من قرارده. هارون برادرم را، پشتم را بدو محکم گردان و او را در کارم یار و همراه ساز. پس تو بر او پیامى گویا نازل فرمودى: به زودى بازوى تو را به برادرت محکم خواهیم کرد. بار خدایا من نیز محمّد، پیامبر و برگزیده توام، خدایا سینه ام را بگستران و کارم را آسان کن و وزیرى از کسانم برایم قرارده، على برادرم را، پشتم را به او محکم گردان." ابوذر گفت: پس به خدا قسم پیامبر (ص) سخن خود را به انجام نرسانیده بود که جبرئیل از نزد حق بر او فرود آمد و گفت:
اى محمّد! گوارا باد بر تو آنچه خدا درباره برادرت عنایت کرد. پیامبر گفت: آن چیست اى جبرئیل؟ جبرئیل پاسخ داد: خدا امت تو را به موالات او تا روز قیامت امر نمود و آیه اى بر تو نازل فرمود که چنین است: "انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون. / سرپرست و ولیّ شما ، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا می دارند ، و در حال رکوع ، زکات می دهند."

سرپرست و ولیّ شما ، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا می دارند ، و در حال رکوع، زکات می دهند.

در اینجا ممکن است برخی اشکال کنند که چرا در این آیه کلمه مؤمنین به صورت جمع آورده شده است، در حالی‌که مراد از مؤمنین تنها به امام علی (ع) بر می گردد. در پاسخ به این اشکال باید به ادبیات عرب توجه کرد. در زبان عربی کلمه مفرد نباید بیشتر از یک نفر به‌کار رود، ولی عکس آن جایز و صحیح است. بدین معنا که کلمه به صورت جمع آورده شده در حالی‌که منظور از آن یک شخص واحد است. چنانچه در قرآن نیز در موارد متعدد این گونه عمل شده است. به عنوان مثال در آیه 5 سوره منافقون آمده است: " و هرگاه به آنها گفته شود بیایید تا رسول خدا برای شما از حق آمرزش طلبد، سرپیچند و مشاهده می‌کنی با تکبر و نخوت روی برمی‌گردانند." در آیه 7 همین سوره نیز می فرماید: "اینها همان کسانی هستند که می‌گویند بر آنان که نزد رسول خدا هستند انفاق نکنید تا پراکنده شوند ..." در این دو آیه خداوند، حکمی کلی را در مورد منافقین آورده است که با تکبر و نخوت روی برمی‌گردانند و می‌گویند بر اصحاب رسول انفاق نکنید. در حالی‌که با مراجعه با شأن نزول مشاهده می‌شود در عین اینکه خدا در این آیات، منافقین را مورد خطاب قرار داده است و حکمی را صادر کرده است، ولی با توجه به تفسیر طبری و سیوطی که هر دو از معتبرترین تفاسیر اهل سنت هستند، به شخص واحدی به نام عبدالله بن أبی بر می گردد.

زمخشری از مفسرین بزرگ اهل تسنن در کتاب تفسیر کشافِ خود، ذیل آیه ولایت آورده است که: "در پاسخ کسانی که می گویند: چگونه صحیح است که لفظ "آنها که ایمان آورده ان" در مورد علی بن ابیطالب باشد، در صورتی که به صورت جمع آورده شده، خواهم گفت این لفظ با وجود آنکه سبب نزول در آن، یک مرد می‌باشد، به صورت جمع آورده شده تا مردم را در مانند کار او ترغیب کند، که سرانجام ایشان به ثوابی مانند ثواب او نایل شوند. و تا توجه دهد که خُلق و خوی مؤمنین باید در چنان درجه‌ای از علاقمندی و نیکی و احسان و رسیدگی به فقرا باشد که حتی اگر در حال نماز، کار نیکی برای ایشان پیش آمد که تأخیرپذیر نبود، (تأخیر موجب فوت آن کار می‌‌شد) آنها تا پایان نماز هم آن کار را به تأخیر نیفکنند." 

نکته جالب دیگری که می توان در این آیه به آن اشاره کرد، مفرد بودن کلمه ولی به معنای سرپرستی است. در این آیه با وجود اینکه خداوند ولایت بر مؤمنین را بعد از خودش، برای رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) نیز مطرح می‌کند، ولی به جای بکار بردن کلمه "اولیائکم" به صورت جمع، از کلمه "ولیّکم" که مفرد است، استفاده نموده است.
چرا که خداوند متعال خواسته است، ولایت خویش را در اختیار رسول اکرم (ص) و حضرت علی (ع) نیز قرار دهد، بدون آنکه این مقام را از خود سلب نماید. در حقیقت ولایت خداوند و ولایت پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) هر سه از یک نوع ولایت هستند، با این تفاوت که ولایت خدا، ذاتی و به طور مستقل است. اما ولایت آن دو به ولایت خداوند وابسته است. و این همان تفکر و عقیده شیعیان است که بر مبنای آن، رسول اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) بنده خدا بوده و هر آنچه که در اختیار داشته، خداوند به آنها اعطا کرده است و آنان از خود به تنهایی هیچ ندارند.