تحول جسم و جان در روز طبیعت
(last modified Mon, 02 Apr 2018 09:19:41 GMT )
حمل 13, 1397 13:49 Asia/Kabul
  • تحول جسم و جان در روز طبیعت

ایرانیان در سیزدهمین روز فروردین ماه/حمل، روز طبیعت، از خانه خارج شده و به مناطق طبیعی و خوش آب و هوا به ویژه دشت و صحرا و نواحی جنگلی عزیمت می کنند تا آخرین روز عید نوروز را همراه با اعضای خانواده و بستگان خود در دل طبیعت بگذرانند، و شب هنگام به خانه های خود بازمی گردند. همچنین امروز آخرین روز اعتکافِ روزهای نورانی (ایام البیض) ماه رجب نیز است. روزی که معتکفین پس از سه روز عبادت و نیایش خدا به امید رها شدن از تعلقات پستِ مادی پس از غروب آفتاب از مسجد خارج شده و به خانه های خود باز می گردند.

بهار است و زمزمه نسیم در گوش گلها، قصه شیرینِ رستن و بالیدن و عطرافشاندن را باز می گوید. جوانه ها از دل خاک سر بر آورده و سبزه ها چون مخملی سبز ، دشت ها و باغها را پوشانده اند . کوهستان ها به گلستانی پر از گلهای وحشی رنگارنگ تبدیل شده و گلهای زرد و سفید و قرمز در میان چمن های سرسبز ، جلوه ای خاص به طبیعت بهاری بخشیده اند.

امروز ، سیزدهم فروردین روز طبیعت و روز پایانی آئین های نوروزی است. ایرانیان در سیزدهمین روز فروردین ماه، روز طبیعت، از خانه خارج شده و به مناطق طبیعی و خوش آب و هوا به ویژه دشت و صحرا و نواحی جنگلی عزیمت می کنند ، تا آخرین روز عید نوروز را همراه با اعضای خانواده و بستگان خود در دل طبیعت بگذرانند، و شب هنگام به خانه های خود بازمی گردند. همچنین امروز آخرین روز اعتکافِ روزهای نورانی (ایام البیض) ماه رجب نیز است. روزی که معتکفین پس از سه روز عبادت و نیایش خدا به امید رها شدن از تعلقات پستِ مادی پس از غروب آفتاب از مسجد خارج شده و به خانه های خود باز می گردند.

 

در اساطیر ایرانی، عمر جهان هستی 12 هزار سال است. با گذشت این 12 هزار سال، دوره جدیدی آغاز می شود و انسان هایی که در جهان هستی وظیفه آنها جنگ در برابر اهریمن بوده، با ظهور منجی به پیروزی می رسند. پس از این دوره، جهان مادی به پایان می رسد و آدمیان به جایگاه ابدی خویش به "عالم مینو" باز می گردند. لذا دوازده روز ابتدایی سال، "جشن زایش انسانها"، تمثیلی از دوازده هزار سال زندگی و نبرد با اهریمن است و روز سیزدهم تمثیلی از هزاره سیزدهم و آغاز رهایش از جهان مادی است. این اعتقاد در ایران باستان موجب می شد، سیزدهم نوروز، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشتزارهای نومید، نیز انگاشته شود. همانطوریکه سومین روز اعتکاف، روز ویژه طلب رحمت، برای دل های مشتاق بوده و معتکفین پس از سه روز؛ روزه و نماز، در دعای پر رمز و رازی چون استفتاح (به معنی طلب گشایش)  ضمن عرض نیاز به درگاه محبوب، روح شان را در دیار ملکوت سیر داده و ارتباط عاشقانه ای را با خداوند برقرار می نمایند. در فضیلت دعای استفتاح این گونه روایت شده است که امام صادق (ع) فرمودند دعای استفتاح، دعایی است که با آن درهای آسمان باز می‌شود و خواننده آن، دعایش در همان ساعت مستجاب می‌شود و برای کسی که آن را بخواند پاداشی جز بهشت نیست.

 

ایرانیان باستان روز سیزدهم فروردین را نمادی از زندگی انسان ها در پردیس (بهشت) می دانستند. چرا که نزول باران بهاری، باعث سر سبزی و طراوت زمین شده و نمایه ای از بهشت را بوجود می آورد. این اعتقاد موجب می شد، سیزدهم نوروز، روز ویژه طلب باران بهاری برای کشتزارهای نودمیده، انگاشته شود. از همین رو مردم در این روز به دشت و صحرا می رفتند تا دیو خشکسالی را شکست دهند. حال در اعتکاف سه روزه ماه رجب، مردم برای شکست دیو نفس، از خانه خویش خارج شده و برای خلوت با خدای خود و انس با پروردگار به مسجد پناه می برند، و در سومین روز، نیمه ماه رجب، پس از سه روز عبادت و نیایش خدا به امید رها شدن از تعلقات پستِ مادی پس از غروب آفتاب از مسجد خارج شده و به خانه های خود باز می گردند.

سیزده بدر، جشن رویش دوباره طبیعت

 

امروزه جهان اگرچه شاهد تجدد و نوشدگی ظاهری انسانها گردیده، اما نوع زندگی ماشینی، انسان را از خود بیگانه و بی تفاوت ساخته است. در زندگی تکراری انسان امروز، مردم تن و جان خود را به عادات سپرده اند و از حقیقتِ متعالی خویش به عنوان جانشین خداوند بر روی زمین ، باز مانده اند . لذا  انسان در گریز از این عادات برای بازگشت به خود و انس با معبود، نیازمند مکانی است، که در آن بیندیشد و با سوز دل و اشک باطن، خانه وجودش را تطهیر  نماید تا پذیرای حضور پروردگارِ هستی بخش گردد. از اینرو به اعتکاف روی می آورد. اعتکاف، بیرون رفتن از خانه خویش و مصمم شدن بر حضور در خانه حضرت حق است. عبادتى مستحب و داوطلبانه است. اعتکاف، گریز از لذت گرایى و مهار حس خود محورى و برترى جویى و بازگشت به سوى قلب و قبله هستى است. معتکفین به مسجد می روند تا خانه دل و جان را از تمامی پلیدی ها و پلشتی ها پاک کنند و در سفر چند روزه اعتکاف؛ تا سرزمین صداقت، یکرنگی و پاکدلی پرواز کنند؛ سفری که رهاوردش بارش متواتر نور و معنویت بر قلب های با صفا است.

 

در ایران باستان ارزش روزها یکسان نبود. برخی از پادشاهان 5 روز نخست سال را به خود اختصاص می دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنج روز آخر را به برزگران. آنان با طبقه بندی و تفاوتی که بین اقشار مردم ایجاد می کردند، ایام را ارزش گذاری می نمودند. اما در فرهنگ اسلامی ، ملاک ارزشگذاری زمان ها متفاوت بوده و برخی زمانها ارزش بالاتری دارند. چرا که از منظر دانشمندان علوم اسلامی، ایام و زمان ها در عالم طبیعت، باطنی در عالم ملکوت دارند. در ایام خاص، انسانهای طالب و مشتاق حق، همچون براده های آهنی که در میدان مغناطیسی یک آهنربای قوی قرار می گیرند، با سرعت و شتاب بیشتری به سوی مقصد عالی خود، که همان قرب الهی است، حرکت می کنند. به همین دلیل به همگان سفارش شده که در ایامی مانند ایام البیض، و دهه آخر ماه مبارک رمضان، فرصت را مغتنم شمرده و برای سرعت بخشیدن به حرکت تکاملی خود، به انجام اعمال نیک و شایسته بپردازیم. اعمال نیکی چون اعتکاف، که حاصل اش چیزی جز مغفرت و بخشایش نیست.  

 

اعتکاف، یعنی دوری از دنیا و تعلقات آن و خلوت با حضرت حق، و پناه بردن به مسجد (خانه خدا)، برای نجات از شر نفس درون و شیطان بیرون. این عمل آثار روحی و معنوی بسیاری برای انسان دارد. اعتکاف در اکثر ادیان الهی وجود داشته و در اسلام استمرار یافته است، اگرچه ممکن است در شرع مقدس اسلام برخی خصوصیات و احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد. برخى از آیات قرآن نیز حاکی از آن است که اعتکاف در ادیان الهى گذشته وجود داشته است. خداوند متعال در آیه 125 سوره بقره مى‏ فرماید: "به حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) سفارش نمودیم تا خانه‏ ام را براى طواف کنندگان، معتکفان و نمازگزاران تطهیر کنند." از این آیه استفاده مى‏ شود که در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل (ع) عبادتى به نام اعتکاف وجود داشته و مردم گرداگرد کعبه معتکف مى‏ شده‏ اند. حضرت مریم (س) نیز پس از آن که به افتخار ملاقات با فرشته الهى نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در مکانى خلوت و فارغ از هر گونه دغدغه ، اعتکاف کند و به راز و نیاز با خداى خود بپردازد.

 

در اعتکاف ایام البیض ، مسلمانان سه روز در مسجد می مانند و از آنجا جز در موارد ضرورت خارج نمی شوند. در این سه روز معتکفین روزه می گیرند و به عبادت و استغفار به پیشگاه معبود خود می پردازند. در اهمیت روزآخر این ایام، یعنی نیمه رجب روایتی آمده است که حضرت آدم (ع) به درگاه خداوند عرضه می دارد: " خداوندا ! ای پروردگار من! به من بگو که محبوب ترین وقت ها نزد تو، چه وقتی است؟ خداوند تبارک و تعالی به او وحی کرد که: ای آدم! دوست داشتنی ترین اوقات نزد من ، روز پانزدهم ماه رجب می باشد. ای آدم! در روز پانزدهم ماه رجب، با گرفتن روزه و خواندن دعا و گفتن "استغفار" و ذکر "لا اله الا الله" به من نزدیکی و تقرب بجوی. ای آدم ! قضا و مشیت من بر این تعلق گرفته که از فرزندان تو، پیامبری ( حضرت محمد) را به رسالت مبعوث کنم که او، بردبار و مهربان و بخشنده و دانا و پر برکت است. من روز پانزدهم ماه رجب را به او و امّتش اختصاص داده ام که در آن روز، هر چه از من بخواهند، من به آنها می بخشم. ای آدم ! هر کس روز پانزدهم ماه رجب را روزه بگیرد و ذکر بگوید و خشوع بورزد و خشم خود را کنترل کند و از مال خویش صدقه بدهد، پاداش او در نزد من ، چیزی جز بهشت نیست. ای آدم ! به فرزندانت بگو که در ماه رجب از ارتکاب معاصی و گناهان بپرهیزند، زیرا گناه در آن بسیار بزرگ است." 

 

 همانطوری که ملاحظه کردید در کشور پهناور ایران دو تقویم خورشیدی و قمری با یکدیگر هماهنگند و مناسبات مختلف را با یکدیگر همپوشانی می نمایند. امسال نیز سیزده بدر و روز پایان اعتکاف، به صورت دو قطب از فرانید واحدی در هویت در آمده و با یکدیگر آمیخته گردیدند. مناسباتی که در نگاه اول  به نظر سازش ناپذیر می آیند. اما باید به این نکته توجه کرد که تمدن ایرانی به خاطر فرهنگ بالای خود، همواره ملاک را حق و سنخیت با فطرت انسانی قرارداده است. لذا آیین اسلام را عنصری بیگانه بـه شـمار نیاورده و در زندگی خود وارد نمود. از سوی دیگر؛ اسلام نیز قابلیت گسترش در فضاهای جدید و انطباق با شرایط مختلـف را داشت. چنانکه در میان بربرهای آفریقا به همان سهولت برای خود جـا بـاز مـی کـرد کـه در سرزمین های دورافتادة آسیای شرقی، و بی آنکـه در اصـول بنیـادی آن از لحـاظ اعتقـادی تغییری روی دهد، با محیط های جدید و متفاوت و با همة گوناگونی های بومی و جغرافیایی و فرهنگی و اجتماعی سازگار می شد و به نیازهای روحی و معیشتی مردمان در هر جـایی که راه می یافت پاسخ می داد. از همین رو هیچگاه در حصارهای تنگ جغرافیایی محصور نشد.