جوزا 07, 1397 16:56 Asia/Kabul
  • فرانسوا ولتر، از رد کلیسا تا تمجید اسلام (1)

ولتر معتقد بود بر اساس دلایل عقلی خدا وجود دارد. وی می گوید همان طور که ساعت نیاز به یک ساعت ساز دارد، جهان نیز نیاز به یک آفریننده دارد. همچنین از ولتر نقل می کنند که : « تنها مشاهدهٔ آسمان بالای سرم و ستارگان در شب برای من کافیست تا بدانم خدایی هست. »

    سی ام ماه می زادروز کسی است که دیدگاه هایش در مورد مسیحیت کلیسا و اسلام، قابل تأمل و تأثیرگذار بوده است. او "فرانسوا - ماری آروئه" (François Marie Arouet ) معروف به "ولتر"( Voltaire ) اندیشمند، نویسنده و مورخ فرانسوی است که در سال 1694 در پاریس متولد شد. وی در هفت سالگی مادر خود را از دست داد و در چون خانواده ای مذهبی داشت، برای تحصیل به مدرسه ای فرستاده شد تا تعالیم مسیحیت را بیاموزد. ولتر در این مدرسه زبان های لاتینی و یونانی را فراگرفت و بعدها ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی را نیز آموخت. وی به نویسندگی علاقه داشت و رمان و نمایشنامه می نوشت و شعر می سرود. ولتر از جمله اندیشمندان معروف عصر روشنگری در اروپا بود که به تعقل و آزادی اهمیت می دادند و خواستار پایان حاکمیت کلیسا و حکومت های استبدادی بودند. به همین دلیل وی با افکار سست و خرافی کلیسا که در میان مردم نفوذ کرده بود ، مخالف بود و دستگاه کلیسا را مایۀ حفظ قدرت ظالمانه پادشاهان و منبع درآمد نامشروع می دانست. با این حال این اندیشمند فرانسوی با حاکمیت پادشاه خردمند موافق و مخالف دموکراسی بود، زیرا فکر می کرد که در نهایت حماقت تودۀ مردم را گسترش می دهد. اگرچه اندیشه های ولتر در وقوع انقلاب فرانسه که چند سال پس از مرگش و در سال 1789 به پیروزی رسید، نقش داشت، اما وی به دلیل مخالفت با خشونت و جنگ، با انقلاب موافق نبود و خواستار اصلاح نظام پادشاهی بود.

    فرانسوا ولتر در زمینه تاریخ نگاری بیشتر به بررسی پیشینه آداب و سنن، علوم، هنر و مسائل اجتماعی ملتها می پرداخت و از این نظر با دیگر مورخین پیش از خود که بیشتر به مسائل سیاسی و جنگ ها اهمیت می دادند، متفاوت است. از کتابهای تاریخی مهم وی "عصر لوئی چهاردهم" و "مقالاتی در باب سنن و روح ملت‌ها" است.

فرانسوا ولتر 

 

    اعتقاد ولتر به آزادی بیان، دوری از تعصب و اصالت دادن به عقل، به زودی او را در مقابل کلیسا و حکومت استبدادی بوربونها در فرانسه قرار داد. البته افکاری که کلیسا مروج آن بود و همچنین نحوه رفتار آن با مردم و به ویژه مخالفین، واکنش هر انسان آزاده ای را برمی انگیخت. قرنها بود که کلیسا وظیفۀ تحکیم قدرت حکومتهای مطلقۀ اروپایی را برعهده داشت و به آنها مشروعیت می بخشید. متقابلاً حکومتها نیز قدرت کلیسا را به رسمیت شناخته و در استحکام آن می کوشیدند. از طرف دیگر، با آنکه روحانیون کلیسا خود را مروج آیین مسیح می خواندند، اما افکاری را که رواج می دادند که با آموزه های یک پیامبر الهی چون حضرت عیسی (ع) به هیچ وجه همخوانی نداشت. تثلیث یا خدایان سه گانه که مسیح یکی از آنها و در عین حال پسر خداست، همواره موضوعی غیر قابل توجیه بوده است. حال آنکه حضرت عیسی (ع) خود را بندۀ خدای یگانه می دانسته و او را عبادت می کرده است. همچنین روحانیون مسیحی معتقدند که حضرت آدم و حوا با خوردن میوه ممنوعه در بهشت، اولین گناه را مرتکب شدند و این گناه باعث شد که همه نسل بشر در گناه آنها شریک شوند. به همین دلیل حضرت عیسی (ع) به صلیب کشیده شد تا کفاره گناهان انسانها باشد. حال آنکه این سخن کاملاً غیرمنطقی است که به خاطر گناه کسی، دیگران نیز خطاکار شناخته شوند و مجبور به توبه باشند. همچنین اصولاً حضرت مسیح کشته نشده، بلکه به آسمان عروج کرد. دیگر رسم نادرست و خرافی دیگر در کلیسا آن است که اگر فردی گناه کند، می تواند با اعتراف نزد کشیش و دادن پول به او، از گناهش مبرا شود. حال آنکه اعتراف به گناه تنها نزد خداوند جایز است و اعتراف نزد هرکس دیگر نادرست و موجب خواری فرد و عادی شدن گناه می شود. از این گونه خرافات و تعصبات، به ویژه در قرون وسطی و حتی عصر حاضر، در مسیحیت تحریف شده بسیار به چشم می خورد و به همین دلیل برخی از مسیحیان به آیین های دیگر روی می آورند.

 

    به هر حال ولتر در نوزده سالگی برای اولین بار برخورد سخت حکومت با مخالفین را تجربه کرد. اشعاری که او علیه فیلیپ دوم یکی از پادشاهان فرانسه در قرون وسطی سرود، باعث شد تا زندانی شود. چند سال پس از آزادی، توهین کلیسا به یک هنرپیشۀ زن که در حال مرگ بود و سوزندن جسد وی، با اعتراض شدید ولتر روبرو شد و بار دیگر به زندان افتاد و سپس در سال 1726 به انگلیس تبعید شد. این اندیشمند فرانسوی در انگلیس با همتایان دیگر خود آشنا شد و تحت تأثیر افکار نیوتن قرار گرفت. سه سال بعد که او توانست به وطنش بازگردد با جدیت بیشتری به نگارش آثار ادبی و فلسفی پرداخت. بی اعتنایی ولتر به کلیسا و انتقاد از برخی قوانین آن، مقامات کلیسا را برآشفته کرد و او را منحرف و فاسد خواندند و کتابهای او را سوزاندند. روز به روز به فاصلۀ فرانسوا ولتر و کلیسا افزوده می شد و وی تحت فشار شدید قرار داشت. وی در بزرگترین اثر فلسفی اش یعنی "واژه نامه فلسفی" که مشتمل بر مقالات و مطالب کوتاه فراوانیست، نهادهای سیاسی فرانسه، دشمنان شخصی خود، کتاب مقدس و کلیسای کاتولیک رومی را مورد انتقاد شدید قرار داده است. به این ترتیب، ولتر مسیحیت کلیسا را به کلی کنار می گذارد، اما اعتقاد به خدا را حفظ می کند، اما نه خدای مورد تأیید کلیسا.

 

    این نویسنده فرانسوی مانند بسیاری از اندیشمندان عصر روشنگری، معتقد بود بر اساس دلایل عقلی، خدا وجود دارد. وی می گفت همان طور که ساعت نیاز به یک ساعت ساز دارد، جهان نیز نیاز به یک آفریننده دارد. همچنین از ولتر نقل می کنند که: «تنها مشاهده آسمان بالای سرم و ستارگان در شب برای من کافیست تا بدانم خدایی هست. » اما وی خدای مورد قبول خود را چنین تعریف می کند: « در ذهن من کاملاً بدیهی است که هستی‌ای ضروری، ذاتی، ابدی و هوشمندی موجود است. این موضوع ایمان نیست؛ بلکه موضوع عقل است.» اینگونه باور اندیشمند فرانسوی، احتمالاً برگرفته از دیدگاه اسحاق نیوتن اندیشمند و فیزیکدان انگلیسی است و برهانی برای اثبات وجود خداست. متفکران اسلامی قرنها قبل از ولتر و نیوتن با استفاده از آیات قرآن و روایات، دلایل مختلفی برای اثبات وجود خداوند آورده اند که برهان ولتر از جملۀ آنهاست. بر این اساس هر پدیده ای، پدیدآورنده ای لازم دارد، جز خداوند که خالق همه چیز است، اما کسی او را خلق نکرده است. از طرف دیگر نظم دقیق حاکم بر گسترۀ عظیم آفرینش خود دلیلی بر وجود آفریننده ای دانا و حکیم است. پروردگاری یکتا که شریک و همتایی ندارد.

 

    به این ترتیب، فرانسوا ولتر که زمانی یک مسیحی معتقد بود، با توجه به عقاید مسیحیت تحریف شده توسط کلیسا و همچنین رفتار طرفداران آن با مردم، با کلیسا به مخالفت پرداخت و از دین خود دست کشید. اما برخورد او با اسلام کاملاً به عکس بود. وی ابتدا به شدت اسلام و پیامبر عظیم الشأن آن را مورد نقد و حتی تمسخر قرار داد، اما به تدریج حقایق بر وی آشکار شد و به این دین بزرگ گرایش پیدا کرد و در اواخر عمر به ستایش آن پرداخت. ولتر در یک خانواده مذهبی مسیحی متولد شده بود و در مدرسه نیز علاوه بر فراگیری تعالیم کلیسا ، مطالب مغرضانه ای علیه اسلام شنیده بود. فضای حاکم بر غرب، از جمله فرانسه در زمان این نویسنده فرانسوی، سرشار از مطالب بی اساس، نادرست، کینه توزانه و مغرضانه علیه اسلام، پیامبر آن و مسلمانان بود. البته این تبلیغات مسموم از زمان ظهور اسلام در چهارده قرن قبل وجود داشت و تاکنون ادامه یافته است. از طرف دیگر احتمالاً ولتر وقتی از افکار و رفتار نادرست کلیسا آگاهی یافته، تصور کرده است که اسلام نیز دینی همچون مسیحیت تحریف شده است. به این ترتیب ، او نیز چون دیگر مردم ، دیدگاهی منفی نسبت به اسلام داشت. دیدگاهی که البته با گذشت زمان و تحقیقات و مطالعات بیشتر ولتر ، تغییرات اساسی کرد.

شنوندگان عزیز با توجه به اتمام وقت برنامه، نگرش ولتر به دین اسلام را در برنامه بعدی مورد بررسی قرار میدهیم. 

 

کلیدواژه