اسلام آوردن جوان آمریکایی
(last modified Wed, 25 Jul 2018 08:11:13 GMT )
اسد 03, 1397 12:41 Asia/Kabul
  • اسلام آوردن جوان آمریکایی

کریس عبدالرحیم ، تازه مسلمان آمریکایی: « این تواضع و فروتنی پیامبر، این عشق و محبت و این قلب بزرگی که هیچ کس قدرت درک آن را جز اهل بیتش ندارد ، همه این ویژگی ها پیامبر اکرم را الگوی کامل و نعمتی الهی برای من کرد. »

  بر اساس بررسی ها و تحقیقات مراکز پژوهشی و نظرسنجی ، رشد گرایش به اسلام نسبت به دیگر ادیان و مکاتب سریع تر است، به طوری که پیش بینی های مختلفی در مورد اکثریت یافتن پیروان این دین مترقی در مقابل آیین های دیگر ، صورت گرفته است. اکنون مسلمانان حدود یک چهارم جمعیت جهان را تشکیل می دهند . اسلام به ویژه در مغرب زمین ، برتری آموزه های خود را نه تنها در برابر مسیحیت کنونی ، بلکه لیبرالیسم ، نشان داده است. به همین دلیل گرایش به اسلام در میان مردم کشورهای غربی ، به ویژه جوانان ، فراوان به چشم می خورَد. « کریس عبدالرحیم » یکی از این جوانان است که در پی یافتن مکتبی کامل و عقلانی به جستجو پرداخت و سرانجام به دین مبین اسلام رسید. او در ایالت فلوریدای آمریکا و در خانواده ای متولد شد که اصولاً به دین و خداوند اعتقادی نداشتند، بنا بر این کریس نیز همین گونه تربیت یافت. با این حال وی به تدریج احساس  می کرد که برای ادامۀ صحیح زندگی به آیینِ هدایتگری نیاز دارد. البته در محیطی که کریس زندگی می کرد ، زمینه چندانی برای آشنایی با عقاید اسلامی وجود نداشت، به همین دلیل، وی از طریق دیگری با اسلام آشنا شد.

کریس عبدالرحیم

 

    کریس عبدالرحیم به دلیل شرایط نامساعد فردی و اجتماعی، از وضعیت روحی بدی رنج می برد و از مشاهده بی عدالتی گسترده در جهان احساس ناامیدی می کرد . او در این مورد چنین توضیح می دهد : « مشاهده این واقعیت که افراد شرور و ظالم زندگانی های مرفه تر و بهتری دارند در حالی که دیگران خصوصاً افراد بی پناه و مظلوم این طور نیستند ، مرا به این نتیجه رسانده بود که عدل هرگز وجود ندارد و شاید هرگز وجود نداشته است و همیشه بی عدالتی حاکم بوده و هست.» البته وی در آن زمان حق داشته که به چنین نتایجی برسد. اما خداوند ، جهان را بر اساس عدل آفریده و قوانین او همگی در جهت گسترش عدالت و نفی تبعیض در جهان و میان انسانها است. آنچه این بی عدالتی گسترده را در جهان به وجود آورده ، عدم تبعیت انسانها از تعالیم عادلانه و حکمت آمیز الهی است. با این حال ، توجه کریس به ظلم و بی عدالتی در جهان ، خود حاکی از نوعدوستی و احساس مسئولیت در برابر دیگران است.

عدالت

 

   به هر حال ، کریس برای آنکه روح ناآرام و ناامید خود را تا حدی تسکین دهد ، به ناچار به طرفداری از نوعی موسیقی روی می آورد. او در این باره توضیح می دهد: « بعد از دوره دبیرستان با موسیقی پانک (Punk) آشنا شدم. نوعی از موسیقی فولکلور امریکایی که به انقلابی گری و خرق عادت شناخته شده بود. بنیانگذاران و طرفداران این موسیقی قوانین سرسختی داشتند و مانند نظامیان رفتار می کردند. احترام به حقوق حیوانات و مقابله کردن با تکنولوژی هایی که به محیط زیست آسیب می رسانند از جمله عقاید و قوانین این سبک موسیقی و پیروانش بود. هم چنین عدم استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر، مخالفت با همجنس گرایی و سقط جنین از دیگر قوانین پیروان این موسیقی بود .» اگرچه عقاید پیروان این موسیقی برای کریس جالب بود ، اما هرگز برای کسی که به دنبال یک مکتب کامل و بی نقص است ، کافی نبود. اما اظهارات بعدی عبدالرحیم در این زمینه بسیار جالب توجه است : « وقت زیادی را برای گوش کردن به این موسیقی و مطالعه مجلات خانگی - غیر رسمی - اعضای آن می کردم. همان طورکه بیشتر با این موسیقی و پیروانش آشنا می شدم شاهد بودم که بسیاری از طرفداران آن مسلمان می شدند تا جایی که با نگاه به گذشته آن دریافتم بنیان گذار همان موسیقی هم به اسلام گرویده است. همین مساله مرا کنجکاو کرد تا در مورد اسلام بدانم. »

 

 به عبارت دیگر کسانی که برای مخالفت با وضعیت ناعادلانه ، فاصلۀ طبقاتی و ظلم و ستم ، به موسیقی پانک روی آورده بودند به تدریج درمی یافتند که اسلام همان آیینی است که شدیدتر و منطقی تر با ظلم و بی عدالتی مبارزه می کند و بسیاری از مفاسد چون شرابخواری ، همجنس گرایی ، سقط جنین ، روابط نامشروع زن و مرد و مانند آنها را مردود می داند. همچنین آموزه های زیبای این دین آسمانی چون رابطۀ خالصانه با خدا ، نوعدوستی ، صداقت ، مهربانی با پدر و مادر و خویشان ، دوری از خشونت ، برادری و برابری ، برای همگان جذاب و دلنشین است. به هر حال ، کریس با آغاز مطاله درمورد اسلام ، تلاش کرد تا بفهمد چرا بسیاری از طرفداران موسیقی پانک به اسلام می گروند. اما حادثۀ دیگری وی را ترغیب کرد تا درمورد اسلام به طور جدی تر مطالعه کند. او می گوید : « مادربزرگم که در شهری بسیار دورتر از ما زندگی می کرد دچارعارضه سکته مغزی شد و به کما رفت. این اتفاق در آن زمان برای تفکر بیشتر درباره زندگی و مفهوم آن بسیار متاثرم کرد. با خود می اندیشیدم چطور می شود که ناگاه فردی سالم دچار مرگ مغزی می شود. در یک لحظه همه چیز تغییر می کند و ممکن است هر آنچه داریم از ما گرفته شود ، حتی کنترل جسم و مغز خودمان از ما گرفته می شود. »

 

مرگ پدیده ای مرموز و متأثرکننده ، اما عبرت انگیز و آموزنده است. افراد هوشیار از مرگ چنین نتیجه می گیرند که قدرتی برتر و والاتر وجود دارد که می تواند به یک نوزاد در شکم مادر جان ببخشد و سالها بعد ، در یک لحظه جان او را بگیرد و او را به جهانی دیگر ببرد. به علاوه همه مردم زمانی به همین سرنوشت دچار می شوند ، پس بهتر است با انجام اعمال خیر ، خود را برای چنین زمانی آماده کنند. پس از این حوادث ، عبدالرحیم برای یافتن پاسخ شبهات خود به یکی از مراکز اسلامی می رود تا با تعالیم اسلام بیشتر آشنا شود. وی در مورد شرکت در تجمعات اسلامی می گوید : « در مجالس اسلامی در کنار مسلمانان آرامشی را حس می کردم که به تمام سوالات و نا امیدی های قبلی پاسخ آرام کننده ای می داد و همین مرا قانع کرد که آن چه در زندگی ام نیاز دارم تا به آن ارزش بدهم دین اسلام است.» به این ترتیب ، گرایش کریس عبدالرحیم به اسلام هر روز افزایش پیدا می کند تا آنکه رسماً این دین بزرگ آسمانی را می پذیرد. وی عدل الهی و احساس آرامش در پرتو تعالیم اسلام را دو علت اساسی گرایش به این مکتب حیات بخش برمی شمرد.

 

    اما عامل مهم دیگری که در اسلام آوردن کریس نقش داشت ، چهرۀ تابناک و سیرۀ آموزندۀ پیامبر بزرگوار آن بود. وی در مورد آشنایی با رسول گرامی اسلام (ص) و سجایای اخلاقی ایشان چنین توضیح می دهد : « در ابتدای آشنایی ام با اسلام چیزی در مورد پیامبر اسلام(ص) و اهل بیتش(ع) نمی دانستم. اما راهنما و مشاوری اسلامی داشتم که به من پیشنهاد داد کتابی را در مورد پیامبر اسلام(ص) مطالعه کنم. با مطالعه آن کتاب و آشنایی با حضرت محمد (ص)، علاقه خاصی به ایشان در وجودم ایجاد شد. خصوصیت خاص ایشان که مرا بسیار مجذوب خویش کرد مهربانی حضرت با همسرانش، تواضع و فروتنی با بردگان و عشق آن حضرت به کودکان بود. » وی اضافه می کند : « این تواضع و فروتنی، این عشق و محبت و این قلب بزرگی که هیچ کس قدرت درک آن را جز اهل بیتش ندارد همه این ویژگی ها پیامبر اکرم را الگوی کامل و نعمتی الهی برای من کرد. » قرآن نیز در سورۀ احزاب، آیه 21 می فرماید : « به راستی براى شما در [سیره‌ى] رسول خدا الگو و سرمشقى نیکوست... »

 

   اکنون کریس عبدالرحیم با تکیه بر آموزه های روشنگر اسلام ، بهتر می تواند واقعیات و کاستی های جامعه غربی را درک کند . وی معنویت را گم شدۀ جهان امروز می داند و می گوید: « اسلام ساختاری منسجم و صلح طلب دارد. به نظر من این همان چیزی ست که بشر امروز به آن نیاز دارد.دنیای امروز سردرگم است و اصلاً جای امنی نیست... اما آنچه اسلام ارائه می دهد چیزی متفاوت است. فرهنگ اسلامی می گوید فرد خوبی باشید و خدا را بپرستید، از بدی ها بپرهیزید و وظایفتان را نسبت به دیگران به درستی انجام دهید. و این تعالیم نیاز دنیای بی ثبات امروز و جامعه مدرن غربی است.» وی از تغییر ملاک های اخلاقی در غرب و فرو رفتن در منجلاب مفاسد مادی ، به شدت انتقاد می کند و می گوید : « جامعه و سیستم زندگانی غربی فاقد هدایت الهی و فروتنی ست. سکولاریسم اخلاقیات را متغیر می داند و آنچه در گذشته اشتباه بوده را امروزه درست می نماید و به عکس. اما این درست و منصفانه نیست. ازلحاظ اخلاقی خوب و بد ثابت و نامتغیر است پس آنچه بد است همیشه بد است و آنچه صحیح است همیشه صحیح است.» بر همین اساس است که انواع مفاسد فردی و اجتماعی چون هم جنس گرایی، روابط نامشروع، خیانت، سقط جنین و بی احترامی به والدین که زمانی در غرب مذموم و ناپسند بود، اکنون به شدت رواج یافته است. عبدالرحیم همچنین به کسانی که با اسلام خصومت می ورزند، پیشنهاد می کند که بدون بغض و پیشداوری و با صداقت، اسلام را با مطالعۀ منابع اصلی آن چون قرآن بیاموزند، چرا که بسیاری از برداشتهای نادرست از اسلام به دلیل تبلیغات دروغین غربی و ایجاد ذهنیت منفی میان مردم از این دین هدایتگر و متعالی ، ایجاد شده است.