ادبیات عاشورایی(3)
در ادامه برنامه ادبیات عاشورایی، در این دوره به دوره سوم شعر عاشورایی پرداخته ایم. همراه ما باشید.
قصه عاشورا، قصه امروز و دیروز نیست که بشنویم و لحظه ای بعد از خاطر برود. قصه عاشورا، سرگذشت روح بلندی است که قدمتی به بلندای تاریخ دارد. خون گرمی است که از پس هزاران سال هنوز جوشان و خروشان است. قصه عاشورا، قصه عشق است که اگر هزاران بار هم سرود شود باز نامکرر است.
عاشورا مضمون جاری قلم هنرمند ایرانی است، مضمونی که در دست هنرمندان ایرانی هر بار به شکلی جلوه کرده و بیان شده است. در دو برنامه گذشته با تقسیم ادبیات عاشورایی به چهار دوره، دوره اول و دوم آن را بررسی کردیم . دوره سوم شعرعاشورایی شامل حکومتهای کوتاه افشاریه و زندیه و حکومت طولانی قاجاریه و دوران مشروطه می شود. این دوره را با تمام فراز و نشیب هایش می توان ادامه صفویه دانست. تدبیر سیاسی حاکمان بر این دوره همچون صفویه بر پاسداشت شعائر دینی و اسلامی، خاصه عزاداری بر واقعه عاشورا و حضرت امام حسین (ع) بود.
عهد قاجار و در ادامه آن دوره مشروطه در عرصه ادبیات، یکی از ادوار طلایی به حساب می آید چرا که شعر فارسی در این دوره فضای تازه ای را تجربه کرد و از محدوده دربار خارج شد و به کوچه و بازار راه یافت. ادب فارسی و به تَبَع آن شعر عاشورایی در اثر دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی، دچار تغییر در حوزه محتوایی گردید و قرائت های تازه ای از فرهنگ عاشورا مطرح شد .
در نهضت عاشورا، چهار عنصر حماسه، سوگ، پیام و عرفان در پرشکوه ترین و زیباترین شکل در هم تنیده است. این عناصر در هیچیک از حوادث تاریخ اسلام ، در اوج و گستردگی کربلا دیده نمی شود. باید توجه داشت که شرایط سیاسی حاکم بر جوامع ، تأثیر شگرفی بر نوع نگاه و شیوه پرداخت این واقعه عظیم داشته است. به همین دلیل در عصرها و دوره های مختلف نگاه شاعران نیز به موضوع متفاوت بوده است. گاهی به ضرورت زمان، جنبه های اساطیری و حماسی حادثه را مورد توجه قرارداده و ترسیم کرده اند و گاه به اقتضای عصر، تأثیر عاطفی و احساسی واقعه را وسیله مضمون پردازی خود کرده اند و سوگ و اندوه آن را بازگفته اند. گاهی پیام این نهضت بزرگ را در اشعار خود منعکس کرده اند و گاه به عرفان بی بدیل این واقعه و حرکت عظیم پرداخته اند.
استاد مطهری در کتاب حماسه حسینی، برداشتها از عاشورا را متعدد و متفاوت می داند و در این میان دو برداشت و قرائت حماسی و عرفانی را گسترده تر از بقیه می داند و معتقد است که «برداشت امثال دعبل خزاعی از نهضت اباعبدالله به تناسب زمان فقط جنبه های پرخاشگری آن است. برداشت عمان سامانی یا صفی علیشاه از این نهضت برداشتهای عرفانی، عشق الهی، محبت الهی و پاکبازی در راه حق است.»
در دوره سوم، بیشتر از همه از دو منظر حماسی و عرفانی به عاشورا نگاه شده است. قرائت حماسی و اساطیری عاشورا سبب پدید آمدن چند منظومه حماسی نظیر آثار ملک الشعرا، صبا و سروش اصفهانی شد و نگاه عرفانی به این موضوع یا برداشت عرفانی- حماسی مجموعه های دل انگیز و مورد قبولی همچون آتشکده نیر، زبده الاسرار صفی علیشاه و گنجینه الاسرار عمان سامانی را به وجود آورد .
عشق و عرفان یکی از ارزنده ترین جان مایه های شعر عاشورایی به حساب می آید و به دلیل دلپذیری و دل انگیزی زبان عاشقانه، شعر عاشورایی اگر از این زبان بهره برده باشد، دلخواه و دلپسند و در عین حال عمیق و کمال یافته می نماید .
دکتر محمدرضا سنگری در کتاب نقد و بررسی ادبیات دفاع مقدس می نویسد: « نهضت کربلا تنها جانمایه سروده های آتشین ، طوفان برانگیز و ظلمت ستیز نیست، بلکه در قلمرو عرفان و سلوک و ارائه سرمشق در عشق و پاکباختگی نسبت به معشوق نیز هماره مضمون سروده های عمیق عارفانه بوده است.»
در دوره سوم شعر عاشورایی، عرفان و نگاه عرفانی به واقعه عاشور جایگاهی متمایز با دوره های پیشین دارد. علاوه بر غزلهایی که در اشعار شاعران بیشمار این دوره می توان برشمرد سه منظومه سترگ و مفصل آتشکده نیر از نیر تبریزی، زبده الاسرار از صفی علیشاه و گنجینه الاسرار (گنجینه اسرار) از عمان سامانی نیز در این روزگار منحصراً با نگاه عرفانی یا حماسی- عرفانی به واقعه کربلا پدید آمده اند که هر کدام حکم مقتل منظوم دارند.
در تفسیری که این سه بزرگوار از قیام امام حسین (ع) ارائه کرده اند، سخنی از مبارزه با ظالمان و حمایت از مظلومان نیست. بلکه نیر تبریزی، صفی علیشاه و عمان سامانی با واژه هایی عرفانی به تفسیر قیام امام پرداخته اند.
منظومه عاشورایی «آتشکده نیر» تألیف میرزا محمد تقی تبریزی متخلص به نیر از عالمان و شاعران قرن سیزده و جهارده هجری قمری است. این منظومه درواقع در گروه مقتل ها قرار می گیرد که منظوم است و با لحنی حماسی و فخیم سروده شده است. در فرازهایی از این مقتل، کلام نیر تبریزی بُعد عرفانی یافته است. نیر تبریزی در هنگام رسیدن امام حسین (ع) به کربلا از زبان آن حضرت می گوید:
سوی تو با شوق دیدار آمدم
بردم اینجا بویی از یار آمدم
آمدم تا جسم و جان قربان کنم
منزل آن سوتر ز جسم و جان کنم...
محمد حسن اصفهانی ملقب به صفی علیشاه در مثنوی زبده الاسرار تلاش کرده است سلوک الی الله را با واقعه عاشورا و شهید و شهادت تطبیق دهد که کاری کاملاً بدیع در ادبیات آیینی به شمار می رود . در این مثنوی صفی علیشاه اسرار شهادت امام حسین (ع) را با سیر و سلوک الی الله تطبیق داده است . شاعر در این مثنوی تلاش کرده است که رموز عرفان و شهادت شهیدان راه حق و حقیقت را بیان کند.
صفی علیشاه در انتهای کتاب ، مثنوی زیبای عقل و عشق را سروده است و صحبتهای عقل و عشق را در جریان شهادت امام حسین (ع) به زیبایی ترسیم کرده و در آخرین بیت آن از یکی شدن عقل و عشق در لحظه جان دادن امام حسین (ع) پرده بر داشته است
چون عشیق از جام وحدت مست شد
عقل با عشق آمد و همدست شد
میرزا نورالله عمان سامانی با منظومه سترگ گنجینه الاسرار در شعر عاشورایی این دوره، فرازهایی ژرف آفرید. مثنوی عمان، اثری ماندگار در شعر عاشورایی است که با برداشتهای ناب عرفانی همراه شده است. عاشورا منبع عظیمی برای تجربه های عرفانی و کشف و شهود است. شعر معروف عمان سامانی مبین چنین نگرشی است. گنجینه الاسرار سوگی است پرشور و عرفانی برای سیدالشهداء(ع)، با زبانی بسیار فصیح و گرم و گیرا. همین امر موجب ماندگاری مثنوی عمان سامانی در حوزه شعر عاشورایی شده و هنوزهم پس از گذشت بیش از یک قرن طراوت و جاذبه خود را حفظ کرده است.
عمان، گنجینه الاسرار را از ابتدای خلقت آغازکرده است زمانی که محبت الهی در همان آغاز خلقت در جامی به مستان الهی داده شده و هر کس در حد توانش از آن بهره مند شده است. از نگاه عمان سامانی ، آنکس که این جام محبت و بلا را در کام جان می ریزد، امام حسین (ع) است. به باور عمان، امام حسین (ع) در ذات حق، فانی شده و حق در ایشان تجلی کرده است.
دیگر از ساقی نشان باقی نبود
زانکه آن میخواره جز ساقی نبود
عمان، عاشورا را میدانی می داند که سالکان در آن سلوک می کنند تا به مراد و مقصود خود برسند. دراین میدان، امام حسین (ع) قطب عرفان و مرشد سالکان است و اصحاب او مریدان و ره پویان وصال حق اند. از نظر عمان مسیر مدینه تا کربلا، هفت شهر عشق است که امام و همراهانش باید وادی های طریقت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارند تا به سیمرغ عشق دست یابند. کربلا و شهادت نقطه کمال این حرکت است.
عمان در گنجینه الاسرار تصاویری جاویدان از قتلگاه کربلا و واقعه عاشورا خلق کرده است. صحنه آمدن حضرت زینب به رزمگاه و نزد برادرش حسین تصویری بی بدیل است که دل هر خواننده ای را به کربلا می برد.
پس ز جان بر خواهر استقبال کرد
تا رخش بوسد الف را دال کرد (1)
همچو جان خود در آغوشش کشید
این سخن آهسته در گوشش کشید:
کای عنان گیر من آیا زینبی
یا که آه دردمندان در شبی
پیش پای شوق زنجیری مکن
راه عشق است این عنان گیری مکن
جان خواهر در غمم زاری مکن
با صدا بهرم عزاداری مکن
معجر از سر، پرده از رخ وامکن
آفتاب و ماه را رسوا مکن...
عمان بر این اعتقاد است که شهادت امام براساس خواست و مشیت الهی صورت گرفته و چون نوبت به او رسیده؛ وصول او به شهادت رقم خورده است.
نوبت ساقی سرمستان رسید
آنکه بُد پا تا ز سر مست، آن رسید
آنکه بُد منظور ساقی، مست شد
وانکه دل از دست برد، از دست شد.
با ما همراه باشید در برنامه آینده با ادامه این سخن .