کشمیر در آتش و خون
اکنون بیش از دو هفته است که مردم مسلمان و مظلوم کشمیر به بهانه مبارزه با گروه های جدایی طلب، مورد خشونت و وحشی گری قرار می گیرند. در حالی که کوچکترین فعالیت تروریستی در اروپا با پوشش سریع و گسترده رسانه های جهان روبرو می شود اما کشته شدن صدها مسلمان بی گناه در کشمیر، نیجریه، بحرین و دیگر کشورهای اسلامی، حساسیت نهادهای حقوق بشری را بر نمی انگیزد.
طی دو هفته اخیر، اخبار دردناکی از کشمیر به گوش می رسد. با وجود دیوارهای بی خبری که نظامیان هند اطراف وقایع این روزهای کشمیر کشیده است گاهی خبری یا عکسی به بیرون درز می کند که نشان می دهد کشمیر امروز بوی خون می دهد . تصویر پیرمردی با محاسن سفید که در برابر ضربات باطوم پلیس جوان هندی یارای ایستادن ندارد ، دخترکی با بیش از پنجاه گلوله ساچمه ای در صورت که بیهوش بر تخت بیمارستان افتاده و پلیسی که جوی خون به راه افتاده در خیابان را جارو می کند. دو هفته درگیری میان پلیس هند و مردم مسلمان کشمیر بیش از پنجاه نفر کشته و قریب دو هزار زخمی بر جای گذاشته است. سکوت رسانه ها در برابر این حجم از خشونت و کشتار عجیب و سوال برانگیز است.
نقطۀ آغاز این دور از درگیری میان پلیس هند و مردم کشمیر، کشته شدن رهبر جوان حزب المجاهدین که برای استقلال کشمیر فعالیت می کنند، بود. برهان مظفر وانی بدون محاکمه و به وسیله شلیک گلوله در مسیر رفت و آمدش توسط پلیس هند کشته شد. انتشار ویدئوی کشته شدن وانی، خشم طرفداران وی را برانگیخت. مراسم تشییع و تدفین برهان وانی با حضور دهها هزار نفر برگزار شد و در همان روز پلیس ده نفر از معترضین را با گلوله و ضربات باتوم به قتل رساند.
جدای از بررسی دلایل مبارزات گروه های استقلال طلبی چون حزب المجاهدین، شیوه برخورد دولت و پلیس هند با اعتراضات و مطالبات مردمی، غیر قابل دفاع و غیر انسانی است. مردم مسلمانی که اجازه استفاده از ابزارهای مدنی برای اعتراض به آنها داده نمی شود و ده ها سال است از تبعیض و بی عدالتی رنج می برند. مسلمانان کشمیر در میان ادعاها و جنگ های هند و پاکستان بر سر مالکیت سرزمین مادریشان رنجی مضاعف را تحمل کرده و می کنند.
کشمیر به لحاظ جغرافیایی و منابع آبی موقعیتی فوقالعاده برای هم هند و هم پاکستان دارد. بخشی از کشمیر در خاک هند و بخش دیگر در خاک پاکستان است ولی هر دو کشور ادعای مالکیت بر کل کشمیر را دارند و همین موضوع یکی از علل اصلی مناقشه دیرینه میان دهلی نو و اسلام آباد از زمان استقلال پاکستان از هند در سال 1947 است. روزی که شبهقاره هندوستان به دو مملکت هند و پاکستان تقسیم شد، اصل بر این بود که هرکجا اکثریت مردمش با مسلمانان باشد، جزء پاکستان و هرکجا با هندوها باشد جزء هند شود. در کشمیر هم اکثریت قاطعِ مردمان آن یعنی در حدود 90 فیصد، مسلمانان بودند. اما قاضی انگلیسی بنام «رید کلایف» در مورد کشمیر این قاعده را رعایت نکرد تا تضاد و درگیری دائمی در سرزمین هایی که روزی مستعمره هند بود همواره باقی بماند. اتفاقی دیگر هم در تاریخ کشمیر قابل توجه است. بریتانیا بر اساس «عهدنامه امریتسر» (Amritsar) که در سال 1846 میلادی منعقد شد، کشمیر را به یکی از مهاراجه هندی بنام «گلاب سینک» فروخت. گلاب سینک متعهد شد منافع امپراتوری بریتانیا را حفظ کند و با این تعهد در قبال پرداخت 7500000 روپیه، صاحب کشمیر شد. فروش سرزمینی به یک مهاراجه قراردادی غیرانسانی و ننگین محسوب می شود. گلاب سینک بعدها با حزب کنگره هند به توافق رسیدند که منطقه کشمیر به هند ملحق شود اما پاکستان این تصمیم را نپذیرفت. به این ترتیب مردم کشمیر نتوانستند در این مناقشات در تعیین سرنوشت خود دخالت داشته باشند.
جریانات و حوادث امروز کشمیر را نمی توان جدای از تاریخ دردناک مردم کشمیر تحلیل کرد. این جامعه میلیونی از مسلمین، تا کنون خشونت های زیادی را متحمل شده اند. برای مثال کشتار 280 معترض کشمیری در گاوکادال در جریان حمله نیروهای شبه نظامی و پلیس مرکزی، کشته شدن 23 تظاهراتکننده و زخمی شدن 47 نفر دیگر در یورش نیروهای هندی در تنگپورا و زکورا، تعرض نیروهای ارتش به دهها نفر از زنان روستای کونان پشپورای کشمیر در23 فوریه 1991 که دیدهبان حقوق بشر هم آن را تایید کرده است. حمله نیروهای نظامی به مردم شهر سوپور در 6 جنوری 1993 که 55 کشته به جا گذاشت، قتل عام «بیجبهارا» با 40 کشته و 150 زخمی در تیراندازی نظامیان به صفوف تظاهراتکنندگان، حمله نظامیان به بزرگترین تظاهرات مردمی کشمیر در سال 2008 که به کشته شدن 40 نفر منجر شد، این تظاهرات در اعتراض به نقض حقوق مسلمانان از سوی دولت هند برگزار شده بود.
سازمان عفو بین الملل اخیراً در پی کشف گورهای دستهجمعی در کشمیر که متعلق به قربانیان حملات نظامیان است، دولت دهلی را به انجام تحقیقات سریع فرا خوانده بود. بر اساس گزارش جمعیت موسوم به «پدران و مادران افراد ربوده» شده که مرکز آن در سرینگر است، گورهای دستهجمعی مربوط به 2006 به بعد است، ارتش هند ادعا کرده بود که افراد دفن شده در این گورها، افراد مسلح و جنگجویان خارجی بودهاند که کشته شدن آنها قانونی بوده است در حالی که شهادتهای ساکنان 18 روستا در کشمیر براین مسئله تاکید میکند که بیشتر قربانیان دفن شده، مردم عادی این منطقه بودهاند. همچنین بر اساس گزارش منابع کشمیری، از سال 1989 تا کنون، حدود هشت هزار نفر در کشمیر تحت سیطره هند در جریان درگیری های مردم با پلیس هند، ناپدید شدهاند. سال 2006 گزارشی از سوی پلیس محلی منتشر شد که به مرگ 331 نفر از بازداشتشدگان در دوران بازداشت اذعان شده بود. قتل خارج از چارچوب قانون و ربودن و شکنجه غیرنظامیان به مثابه نقض آشکار قوانین بین المللی و حقوق بشری است.
معترضان کشمیری معتقدند که دولت دهلی نو نمی خواهد به نیازهای اساسی مردم این منطقه و تلاش آنان برای آزادی و عدالت پاسخ دهد و چشم بر واقعیت های جامعه کشمیر تحت کنترل این کشور بسته و صرفا می کوشد از طریق نظامی، سیاست های خود را در این منطقه اعمال کند. از دیدگاه رهبران کشمیر تحت کنترل هند، اتخاذ این سیاست ها باعث شده است تا خشم و نفرت مردم این منطقه از هند هر روز افزایش یابد و آنان به هر بهانه ای، اعتراض های خود را علنی می کنند. دولت هند نیز در جریان درگیری های اخیر، برای سرپوش گذاشتن بر اعتراض های مردم و مطلع نشدن جهانیان از آن، اینترنت و تلفن منطقه را قطع کرد و با ممنوع کردن انتشار روزنامه در کشمیر تحت کنترل هند محدودیت های شدیدی را بر فضای رسانه ای این منطقه اعمال کرده است. ادامه حالت فوق العاده در کشمیر تحت کنترل هند و اختیارات ویژه نیروهای امنیتی مستقر در کشمیر باعث شده است، آنان بدون هرگونه نظارتی دست به جنایت در کشمیر تحت کنترل هند بزنند. تجاوز به عنف و قتل جوانان و زنان، از جمله مواردی است که گروه های کشمیری همواره نیروهای هندی را متهم به ارتکاب آن می کنند. نهادهای حقوق بشری در گزارشهای خود از حملات نظامیان به مردم کشمیر، بازداشت، شکنجه و اعدام آنها خبر دادهاند.
«سیکمانی سینگ» خبرنگار مجله هندی «Illustrated weekly of India »در گزارش تکاندهندهای با عنوان «حافظان یا درندگان؟» دربارۀ رفتارها و عملکرد ارتش هند در کشمیر آورده بود: «نیروهای ارتش که دولت هند، آنها را به بهانۀ عادیسازی اوضاع و حفظ قانون و نظم و محافظت از مردم در برابر تروریسم به کشمیر اعزام میکنند، در حقیقت قاتلان، متجاوزان به عنف و غارتگران اموال مردم ... هستند، زیرا آنها غیرنظامیان بیگناه را به محض اینکه به آنها اتهام میزنند و مشکوک میشوند، مورد شکنجه قرار میدهند، این نظامیان اعزامی به کشمیر مافوق قانون هستند و هیچ کس آنها را بازخواست نمیکند و قانون آنها را از تحقیر مردم(کشمیر) و ریختن خون بیگناهان منع نمیکنند. دیدن انسانی در یونیفورم نظامی در کشمیر امروز یعنی شعلهور شدن آتش خشم مردم کشمیر اعم از مردم شهری یا روستایی است، زیرا نگرانی آنها از رفتار وحشیانه نظامیان با آنها و زنانشان افزایش یافته است، شهرها و روستاهای کشمیر همگی شاهد حوادث هتک حرمت نوامیس به حدی است که نمیتوان آن را در جهان متمدن امروز تصور کرد، دولت هند، تعرض نظامیانش به نوامیس مردم کشمیر را یک مسئله داخلی در ماموریت رسمی ارتش هند قلمداد میکند و حتی شاید آن را یک اقدام مهم برای سرکوب مسلمانان کشمیری و تحقیر آنها به دست نظامیان هندی و شیوه مفید برای ایجاد رعب و وحشت در مرد مسلمان کشمیر میداند. ساهی بابا دبیرکل جمعیت مردمی هند که با هدف اطمینان یافتن از نقض گسترده حقوق بشر و تروریسم دولتی علیه غیرنظامیان بیگناه به کشمیر رفته بود، در گزارشی آورده است:« از دیدن تروریسم دولتی نظامیان هندی و جنایات وحشیانه آنها علیه غیرنظامیان بیگناه در کشمیر احساس شرم میکنم .»
اکنون بیش از دو هفته است که مردم مسلمان و مظلوم کشمیر به بهانه مبارزه با گروه های جدایی طلب ، مورد خشونت و وحشی گری قرار می گیرند . در حالی که کوچکترین فعالیت تروریستی در اروپا با پوشش سریع و گسترده رسانه های جهان روبرو می شود و همواره متهم اصلی حملات تروریستی مسلمانان هستند اما کشته شدن صدها مسلمان بی گناه در کشمیر ، نیجریه، بحرین و دیگر کشورهای اسلامی ، حساسیت نهادهای حقوق بشری را بر نمی انگیزد. در حالی که 80 فیصد قربانیان تروریست در سال های اخیر، مسلمانان بوده اند اما بوق های تبلیغاتی استکبار سعی می کند این واقعیت دردناک را از جهانیان پنهان بدارد و بر طبل اسلام هراسی بکوبد.