غزه در امتداد تراژدی سربرنیتسا
-
سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران
پارستودی- وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران به مناسبت سیامین سالگرد نسلکشی سربرنیتسا پیامی صادر کرد.
وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در سیامین سالگرد نسلکشی سربرنیتسا در پیامی نوشت: «اگر جهان واقعاً از این تراژدی درس گرفته بود، امروز شاهد نسلکشی دیگری علیه مسلمانان، اینبار در غزه، نبودیم.» به گزارش پارستودی، این جمله کوتاه سید عباس عراقچی حامل تلخترین حقیقت زمانه ما است؛ حقیقتی که نشان میدهد نه تنها حافظه تاریخی جهان گزینشی عمل میکند، بلکه اراده سیاسی حاکم بر آن، عملاً امکان تکرار همان جنایات را دوباره فراهم کرده است.
عراقچی در ادامه با اشاره به تصمیم سازمان ملل برای نامگذاری ۱۱ ژوئیه بهعنوان «روز جهانی یادبود نسلکشی سربرنیتسا» این روز را «یادآور ننگی برای آنان دانست که یا در این جنایت هولناک همدست بودند یا با سکوت خود، راه را برای قتلعام هزاران مسلمان بیگناه هموار کردند.»
در ۱۱ ژوئیه ۱۹۹۵ جنگ بوسنی به نقطه اوج خشونت خود رسیده بود. شهر سربرنیتسا که از سوی سازمان ملل بهعنوان «منطقه امن» برای غیرنظامیان مسلمان اعلام شده بود، به دست شبه نظامیان نژادپرست صرب بوسنی تحت رهبری راتکو ملادیچ سقوط کرد. حدود دو هزار صرب نژادپرست و قاتل در برابر چشمهای بیتفاوت دنیا و در حضور نیروهای هلندی کلاه آبی سازمان ملل، بیش از ۸ هزار مرد و پسر مسلمان بوسنیایی را تنها به جرم تعلق دینی و قومی به صورت سیستماتیک از خانوادههایشان جدا، به اردوگاههای موقت منتقل و دستهجمعی اعدام کردند.
این کشتار چنان دقیق و مهندسیشده انجام شد که حتی گورها نیز بارها جابهجا شدند تا حقیقت پنهان بماند. دولتهای غربی، از جمله آمریکا، با علم به تصمیم صربها برای کشتار جمعی نهتنها اقدامی برای جلوگیری نکردند، بلکه با سکوت خود، شریک این جنایت شدند. صربهای نژادپرست در طول جنگ بوسنی از سال 1992 تا 1995، بیش از ۱۰۰ هزار نفر را بیرحمانه کشتند. بیش از ۲ میلیون نفر از خانههای خود آواره شدند و به۵۰ هزار زن و دختر در اردوگاهها تجاوزهای گروهی کردند.
در سال ۱۹۹۵، «کوفی عنان»، دبیرکل وقت سازمان ملل، پس از فاجعه سربرنیتسا گفت: «این شکستی برای جامعه جهانی بود.» امروز، «آنتونیو گوترش» همان سازمان ملل را رهبری میکند که تاکنون ۹ قطعنامه برای آتشبس در غزه را به دلیل وتوی آمریکا ناکام گذاشته است. گزارش اخیر سازمان ملل نشان میدهد ۹۳ درصد از کودکان غزه دچار بحران غذایی هستند، آماری که یادآور محاصره سربرنیتسا است.
آنچه سربرنیتسا را به واقعهای جهانی بدل کرد، نه فقط وسعت فاجعه، که بیعملی ساختارهای بینالمللی تحت نفوذ دولتهای غربی در برابر آن بود. بیعملی که امروز، با جزئیات حتی عریانتر، در غزه در حال تکرار است.
استفاده از گرسنگی بهعنوان ابزار جنگی، کوچ اجباری، محرومسازی جمعی و حملات عامدانه به غیرنظامیان، مصادیق شناختهشده نسلکشی در کنوانسیون ۱۹۴۸ است. دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) در ژانویه ۲۰۲۴ رسماً هشدار داد که احتمال وقوع نسلکشی در غزه وجود دارد و اسرائیل موظف به اتخاذ تدابیر پیشگیرانه است. اما این حکم نیز، همچون هشدارهای مشابه درباره سربرنیتسا، نهتنها جدی گرفته نشد، بلکه دولتهای غربی با ارسال تسلیحات، روایتسازی رسانهای و حمایت دیپلماتیک، عملاً به تداوم جنایت کمک کردند. واقعیت آن است که نسلکشی، فقط یک فاجعه انسانی نیست، بلکه نماد سقوط اخلاقی یک نظم بینالمللی است که دیگر نه حقوق بشر را رعایت میکند، نه عدالت را میشناسد، و نه حتی به مسئولیت در قبال حفظ جان غیرنظامیان باور دارد. قربانیان سربرنیتسا با وعدههای امنیت رها شدند. امروز، غزه با وعدههای «راهحل دو دولتی» نابود میشود.
سربرنیتسا به نماد بیعملی قدرتهای جهانی در برابر یک تراژدی بدل شد. اما غزه در حال تبدیل شدن به نماد همدستی مدرن در نسلکشی است. تفاوت فاحش آن است که در بوسنی، پس از پایان جنگ، غرب برای بازسازی، تشکیل دادگاه، شناسایی گورها و ثبت روایتهای قربانیان وارد عمل شد. اما در غزه، حتی همدردی با قربانیان، در پایتختهای غربی جرم تلقی میشود. حتی گفتن واژه «نسلکشی» با اتهام یهودستیزی مواجه میشود و درخواست توقف جنایت به حمایت از تروریسم تعبیر میگردد. دولتهای غربی مدعی بشر دوستی بی تفاوت نه در برابر نسلکشی پنهان، بلکه در برابر فاجعهای بیپرده و علنی ایستادهاند. کودکان غزه، زیر بمباران زندهزنده میسوزند، مردمی از سرزمینشان رانده میشوند تا مرزهای جغرافیا، انسانیت و قانون را یکجا ترک کنند.
mm/ha