از «چمنزنی» تا «زمین سوخته»؛ اسرائیل چگونه خشونت سیستماتیک علیه فلسطینیان را عادیسازی کرده؟
-
از چمنزنی تا زمین سوخته؛ اسرائیل چگونه خشونت سیستماتیک علیه فلسطینیان را عادیسازی کرده؟
پارس تودی- در اسرائیل، استعارهای شوم به نام «چمنزنی» وجود دارد، مانند بسیاری دیگر از اصطلاحات رایج در این رژیم، این عبارت نیز وحشتآور و انسانستیزانه است و به رویه همیشگی اسرائیل اشاره دارد که طی آن، با حملات کوتاه و شدید به غزه، فلسطینیها را «در جای خود» نگه میدارد.
سیاستمداران و نظامیان اسرائیلی آشکارا از عبارت «چمنزنی» "mowing the grass" استفاده میکنند. آنها غیرنظامیان فلسطینی را یا «خسارت جانبی» میدانند یا بخشی از «چمنی» که باید زده شود. به گزارش پارس تودی به نقل از میدل ایست آی، امروزه اما این اصطلاح دیگر منسوخ به نظر میرسد، چرا که نسلکشی کنونی اسرائیل در غزه، هرگونه حملات پیشین را تحتالشعاع قرار داده است. اینجا دیگر خبری از «چمنزنی» نیست؛ حالا با «زمین سوخته» روبروییم.
چندی پیش، وقتی دولت بریتانیا تحریمهایی علیه سه فرد و چهار نهاد صهیونیست در کرانه باختری اشغالی اعلام کرد، بسیاری به فکر فرو رفتند، زیرا این تحریمها به جای کندن ریشهها، شاخهها را هرس میکند.
تحریم چند فرد و نهاد، حتی سطح مسئله را هم نمیخراشد، آن هم در شرایطی که وزیران ارشد افراطی اسرائیل خواستار گسترش بیسابقه شهرکهای غیرقانونی هستند.
«ایتامار بنگویر»، وزیر امنیت داخلی، و «بزالل اسموتریچ»، وزیر دارایی، معماران اصلی موج فعلی گسترش شهرکهای غیرقانونی در کرانه باختری هستند. تحریمها باید این افراد را هدف بگیرند تا تغییری ایجاد شود، نه صرفاً یک مصاحبهشونده دیوانه در آخرین مستند "لویی ترو".
و حتی در آن صورت نیز این تنها اولین قدم خواهد بود. بیش از نیم قرن اشغال غیرقانونی، با تغییر دولت اسرائیل به شکل معجزهآسایی پایان نخواهد یافت.
خشونت همهگیر
تحریمها باید معماران خشونت را هدف قرار دهند، زیرا خشونت شهرکنشینان ابعادی گسترده دارد. یکی از هولناکترین صحنهها در کرانه باختری، همکاری آشکار شهرکنشینان و سربازان اسرائیلی است؛ شهرکنشینانی که با خیال راحت قدم میزدند و با لذتی بیمارگونه، از سلب مالکیت از مردم بومی لذت میبرند. چقدر عجیب است که کسی از ترساندن دیگران لذت میبرند.
«جاناتان پرسل» Jonathan Purcell نویسنده این مقاله با اشاره به سفر اخیر خود به کرانه باختری مینویسد:
"چندی پیش، هیاتی از نمایندگان پارلمان بریتانیا را به کرانه باختری بردم تا واقعیتهای روزمره اشغال را از نزدیک ببینند؛ از تخلیه اردوگاههای پناهندگان در "طولکرم" در شمال، تا خشونت شهرکنشینان در روستاهای "مسافر یطا" در جنوب.
احساسات بسیاری را میتوانم به خاطر بیاورم: شوکِ ناشی از تف انداختن اسرائیلیها برروی ما در قدس اشغالی به خاطر داشتن صلیب، ترس از متوقف شدن در الخلیل، و شجاعت خیرهکننده، امید و پایداری پناهندگان فلسطینی در طولکرم حتی زمانیکه از آوارگی از اردوگاههای پناهندگان که خانوادههایشان از زمان "نکبت" در آنجا زندگی میکردند حرف میزدند.
میتوانم ساعتها درباره این تجربیات صحبت کنم، اما هولناکترین مسئله، میزان همکاری آشکار شهرکنشینان و سربازان اسرائیلی بود؛ فضای کامل مصونیت از مجازاتی که شهرکنشینان با غرور در آن حرکت میکردند و با رضایت، وظیفه خود در بیرون راندن مردم بومی را انجام میدادند.
اولین نمونهای که شاهد آن بودیم در روستای "سوسیه" در "مسافر یطا" رخ داد؛ روستایی که در سال ۱۹۸۶ توسط اسرائیل مصادره شد و ساکنان فلسطینی آن اخراج شدند. امروز تنها گروه کوچکی از فلسطینیهای مقاوم در آنجا باقی ماندهاند.
هیات ما در سوسیه توسط شهرکنشینان غیرقانونی اسرائیلی محاصره شد که با جلیقههای ضدگلوله شبهنظامی مسلح و مجهز به تفنگهای تهاجمی و چماق بودند. حضور آنها آشکارا برای ارعاب بود. دو سرباز اسرائیلی به محل رسیدند و شروع به خنده و شوخی با شهرکنشینان کردند. نهتنها نگران اقدامات آنها نبودند، بلکه بهنظر میرسید از تماشای آن لذت میبرند.
وقتی آنها دوشادوش هم ایستاده بودند، با سلاحهایی که در دست داشتند و پوشیدن جلیقههای استتار کِولار با پرچم اسرائیل—ناگهان کاملاً روشن شد که مرزهای قدرت و اقتدار چقدر مبهم است. در چنین شرایطی، تمایز بین خشونت شهرکنشینان و خشونت دولت، بیشتر شبیه بازی با کلمات است.
این مصونیت از مجازات را دوباره در الخلیل دیدیم، وقتی با یک مدافع حقوق بشر فلسطینی در حیاط خانهاش ناهار میخوردیم؛ حیاطی که با حصارهای فلزی و دوربینهای امنیتی محصور شده بود.
کارایی این دوربینها بلافاصله مشخص شد، وقتی دو شهرکنشین به حصار نزدیک شدند و شروع به فریاد زدن علیه میزبان ما کردند: «قیمت خانهات چقدر است؟» وقتی او گفت خانه برای فروش نیست، پاسخ دادند: «مهم نیست، به هر حال آن را میخریم.» سپس به توهین به اسلام پرداختند و گفتند همه اعراب باید بروند. در فاصله چند متری، سربازان اسرائیلی بیتفاوت تماشا میکردند.
با خود فکر کردم که چقدر عجیب است با کسی روبرو شوی که از ایجاد ترس در دیگران اینقدر لذت میبرد، و از خود پرسیدم که از منظر جامعهشناسی چه میتوان درباره جامعهای گفت که اینهمه افراد با این گرایش را پرورش میدهد."
خشونت شهرکنشینان صهیونیست محصول یک ساختار طراحیشده است؛ ساختاری که توسط سیاستمداران افراطی تغذیه و توسط نیروهای نظامی حمایت میشود.
هر بار که بن گویر با حامیانش به مسجدالاقصی یورش میبرد، هر بار که اسموتریچ از "پاکسازی" یک روستای فلسطینی سخن میگوید، آتش کینهتوزی شهرکنشینان افراطی را شعلهورتر میکنند. اینان تنها مهرههایی در یک پروژه سیاسی بزرگتر هستند؛ پروژهای که انسانیت را نادیده میگیرد در حالی که مدعی اخلاق است.
تحریمهای نمادین کافی نیست. راهحل پایان جنایات و خشونت در فلسطین، کندن ریشههای فاشیسم اسرائیلی است.
MMA