بحران آب و به چالش کشیده شدن هویت جعلی رژیم صهیونیستی
-
«بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی
پارستودی- بحران آب در سرزمینهای اشغالی فلسطین، فراتر از یک مسئله زیستمحیطی، به یک بحران هویتی و وجودی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
رژیم صهیونیستی که روزی ادعا میکرد که با استفاده از تکنولوژی بالا در حوزه مرتبط با مدیریت آب، قادر به آباد کردن یک صحرای خشک است، امروز برای یک قطره آب بیشتر، سدهای سوریه را اشغال کرده و شیر آب خانههای فلسطینی را بسته تا بتوانند مشکل کمبود آب خود را جبران کند.
به گزارش پارستودی، بحران کمآبی که رژیم صهیونیستی را در رتبه هشتم جهانی تنش آبی شدید قرار داده، پرده از یک واقعیت تلخ برداشته است."معجزه کشاورزی" این رژیم نه بر پایه نوآوری پایدار، بلکه بر بنیان غارت سیستماتیک منابع کشورهای منطقه و اعمال آپارتاید آبی علیه فلسطینیان استوار بوده است. امروز، با رسیدن این مدل به نقطۀ گسست، تلآویو برای بقا به اشغال سدهای سوریه و تشدید تبعیض روی آورده است.
فروپاشی روایت ایدئولوژیک و شکست مدل توسعه
رژیم صهیونیستی دههها بر روایت "شکوفایی صحرا" و تبدیل بیابان به باغستان تکیه زد اما دادههای کنونی این روایت را در هم میشکند. قرار گرفتن در رتبه هشتم جهانی تنش آبی شدید توسط مؤسسه منابع جهانی (WRI)، خشکیدن دریاچه طبریه (کینرت) در فلسطین اشغالی به پایینترین سطح تاریخ، و خشکی نسبی رود بانیاس، نشان میدهد که الگوی توسعه بر پایه کشاورزی پرمصرف و شهرکسازی افراطی در جغرافیای خشک، ذاتاً ناپایدار بوده است. حتی راهحلهای فناورانه مانند نمکزدایی، با هزینههای سرسامآور انرژی و افزایش فشار بر اقتصاد خانوارها، تنها مسکنی موقتی است و مشکل ریشهای را حل نمیکند.
آب به مثابه سلاح اشغال و ابزار آپارتاید
در کرانه باختری رود اردن و باریکه غزه، بحران آب یک سیاست عمدی و ابزار سرکوب است. تبعیض سیستماتیک به گونهای که یک شهرکنشین به طور متوسط ۴ تا ۷ برابر یک فلسطینی آب مصرف میکند، همراه با قطع متناوب آب در شهرهای فلسطینی مانند الخلیل، تنها نقض حقوق بشر نیست. این "آپارتاید آبی" مکانیزمی برای تنگ کردن عرصه بر زندگی فلسطینیان، تضعیف اقتصاد آنان و در نهایت، تسهیل اخراج تدریجی و تثبیت حاکمیت شهرکنشینان است. این رویکرد، جنبهای کلیدی از اشغالگری را تشکیل میدهد.
منطق توسعهطلبی: از اشغال زمین تا غارت آب
وقتی منابع داخلی کفاف نمیدهد، منطق ذاتی این رژیم یعنی توسعه قلمرو و تاراج منابع کشورهای منطقه فعال میشود. اشغال بلندیهای جولان سوریه در سال ۱۹۶۷ عمدتاً با انگیزه کنترل یکسوم از آب شیرین این رژیم انجام شد. امروز و با بهرهگیری از بیثباتی سوریه، این منطق با اشغال نظامی سدهای استراتژیک جنوب سوریه مانند المنطره و الوحده به مرحله جدیدی رسیده است. این اقدام، نه یک عملیات مرزی ساده، که یک "جنگ خاموش برای آب" است که امنیت میلیونها شهروند سوری و اردنی را به خطر میاندازد و فاجعه انسانی و زیستمحیطی را در منطقه تشدید میکند.
تصویر هزاران نفر در مراسم "دعای باران" در کنار دریاچه طبریه، در تضاد کامل با ادعاهای فناورانه این رژیم، عمق استیصال و بحران مشروعیت آن را نشان میدهد. بحران آب ثابت کرده که بقای پروژه صهیونیستی در شکل کنونی آن، ذاتی وابسته به غصب و تجاوز است. تا زمانی که این منطق حاکم است، هر راه حلی از نمکزدایی پرهزینه تا اشغال سدهای جدید - تنها گرداب وابستگی را عمیقتر و دامنه فاجعه را گستردهتر خواهد کرد. آب، این مایه حیات، در دستان این رژیم به سلاحی برای بقای خویش و نابودی دیگران تبدیل شده و آینده منطقه را بیش از پیش در هالهای از بیثباتی و درگیری فرو برده است.
am