نوازنده ژاپنی: ایران خانه دوم من است
https://parstoday.ir/fa/world-i19188
پارس‌تودی- کازونه ایواساکی، نوازنده ژاپنی و مدرس موسیقی، سال‌ها از زندگی خود را وقف آشنایی با موسیقی سنتی ایران و آموزش آن در ژاپن کرده است.
(last modified 2025-08-14T16:38:04+00:00 )
مرداد ۲۰, ۱۴۰۴ ۱۵:۵۴ Asia/Tehran
  • کازونه ایواساکی نوازنده ژاپنی و مدرس موسیقی
    کازونه ایواساکی نوازنده ژاپنی و مدرس موسیقی

پارس‌تودی- کازونه ایواساکی، نوازنده ژاپنی و مدرس موسیقی، سال‌ها از زندگی خود را وقف آشنایی با موسیقی سنتی ایران و آموزش آن در ژاپن کرده است.

کازونه ایواساکی، نوازنده ژاپنی سنتور، یکی از چهره‌های برجسته در معرفی موسیقی ایرانی به جامعه ژاپن است. به گزارش پارس‌تودی، ایواساکی که در ابتدا با سنتور از طریق یکی از استادان ایرانی‌اش آشنا شد، چنان مجذوب این ساز شد که تصمیم گرفت برای یادگیری عمیق‌تر آن به ایران سفر کند. ایواساکی سال‌ها در ایران زندگی و تحصیل کرده و فارسی را در حد بسیار خوبی آموخته است. او اکنون در ژاپن آموزشگاه موسیقی به نام پردیس دارد و با اجرای کنسرت‌ها و همکاری در پروژه‌های بین‌المللی، سنتور را به مخاطبان شرقی و غربی معرفی می‌کند.

اپک تایمز در گفت‌وگوی اختصاصی با این نوازنده ژاپنی به گوشه‌های از زندگی وی پرداخته است. 

چه شد که برای اولین بار با سنتور آشنا شدید و چه چیزی در این ساز شما را مجذوب کرد؟

در دوره کارشناسی در رشته اتنوموزیکولوژی دانشگاه موسیقی اوزاکا تحصیل می‌کردم. یکی از استادان ما خانمی ایرانی بود که سنتور می‌نواخت و به ما آموزش می‌داد. هدف از این درس، آشنایی دانشجویان با موسیقی‌های غیرغربی بود. با انتخاب این واحد درسی، برای اولین بار با سنتور آشنا شدم و همان‌جا مجذوب آن شدم. شاید عجیب به‌نظر برسد، اما علاقه من به سنتور بی‌دلیل است. گاهی چیزی را بسیار دوست داریم، بی‌آن‌که بتوانیم دلیل روشنی برای آن بیابیم. برای من، سنتور مانند صاعقه‌ای بود که ناگهان در دلم زد. حال‌و‌هوایی که این ساز ایجاد می‌کرد مرا کاملاً شیفته خود کرد.

چه عواملی باعث شد تصمیم بگیرید برای یادگیری عمیق‌تر سنتور به ایران سفر کنید؟

بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه اوزاکا، قرار بود در شرکتی مشغول به کار شوم که در زمینه سیستم‌های صوتی سالن‌های کنسرت فعالیت می‌کرد. دو هفته پیش از شروع کار، سفری ده‌روزه به ایران داشتم که نخستین آشنایی‌ام با این کشور بود. این سفر دیدگاه من را به‌کلی تغییر داد. فرهنگ، سبک زندگی مردم و شنیدن موسیقی سنتی ایرانی در فضاهای عمومی مانند هتل‌ها و رستوران‌ها، تجربه‌ای تازه و تأثیرگذار برایم بود. از سوی دیگر، پایان‌نامه‌ام درباره موسیقی سنتی ایران و آثار استاد جواد معروفی بود و فکر می‌کردم حیف است که بدون دیدن ایران، درباره‌اش بنویسم. این سفر برایم جرقه‌ای تعیین‌کننده بود. در این سفر از شهرهای شیراز، یزد، اصفهان و قم بازدید کردم.

زندگی و تحصیل در ایران برایتان چگونه بود؟ چه چالش‌ها و خاطراتی از آن دوران دارید؟

در سنی به ایران سفر کردم که بر تجربه‌ام از زندگی در آنجا بسیار تأثیرگذار بود و به همین دلیل ایران را خانه دوم خود می‌دانم. با این حال، آغاز زندگی در ایران برایم آسان نبود. تصور می‌کردم می‌توانم به‌راحتی وارد دانشگاه تهران شوم و موسیقی یاد بگیرم اما همه چیز پیچیده‌تر از تصورم بود. یکی از اساتید به من گفت که بدون دانستن زبان فارسی با مشکل مواجه خواهم شد. در ابتدا فکر می‌کردم با تقلید یا شنیدن صرف می‌توانم چیزی یاد بگیرم اما خیلی زود متوجه شدم که باید از پایه زبان فارسی را یاد بگیرم. در آن زمان فقط الفبا و چند جمله ساده بلد بودم. بااین‌حال، برخورد صمیمی مردم و کمک‌هایی که از من دریغ نمی‌کردند، باعث شد انگیزه‌ام بیشتر شود.

آیا تفاوت‌های فرهنگی میان ایران و ژاپن بر درک شما از موسیقی تأثیر گذاشت؟

در دوران تحصیلم در ایران، تمام تلاشم این بود که مانند نوازندگان ایرانی بنوازم. از آنجا که گوش مردم ایران از کودکی با این موسیقی آشناست، من نیز سعی داشتم با تقلید دقیق از استادان، همان شیوه را پیاده کنم. اما زمانی که به ژاپن بازگشتم، تصمیم گرفتم هویت ژاپنی خودم را نیز در موسیقی لحاظ کنم. حاصل این تلاش، اجراهایی مانند کنسرت «جاده ابریشم» بود که با همراهی نوازندگان از فرهنگ‌های مختلف شکل گرفت. همچنین در ساخت موسیقی فیلم‌هایی مثل مستند شونگا یا انیمه ادویه و گرگ، بخش سنتور را اجرا کردم. در این آثار تلاش کردم حال و هوای سنتور ایرانی را در فضای فرهنگی ژاپن حفظ کنم و به تلفیقی اصیل دست یابم.

آیا خاطره‌ای خاص از دوران تحصیل در دانشگاه تهران دارید که برایتان ماندگار شده باشد؟

هر جلسه، دستگاه ضبط صدا با خودم می‌بردم و در کنار استاد می‌گذاشتم تا بعداً در خانه بارها گوش بدهم، چون درک صحبت‌های استاد برایم سخت بود. یکی از سخنان استاد در جلسه‌های پایانی، همیشه در ذهنم مانده است: «موسیقی ایرانی چیزی نیست که با منطق و مثل ریاضی آموخته شود. این موسیقی را نمی‌توان تنها در قالب سیستم خشک دانشگاهی آموزش داد.» آن زمان معنای این جمله را نمی‌فهمیدم اما بعداً کاملاً درکش کردم. موسیقی ایرانی از گذشته‌ها سینه‌به‌سینه منتقل شده و روحی زنده و پوینده دارد.

آیا سعی دارید تا موسیقی ایرانی را با عناصر موسیقی ژاپنی ترکیب کنید؟

سنتور با اینکه یک ساز ایرانی است، برای گوش ژاپنی حسی نوستالژیک ایجاد می‌کند. شاید شباهت‌هایی با ساز کوتو باعث این احساس باشد. به‌عنوان یک ژاپنی، وفاداری به ریشه‌هایم برایم مهم است. در حالی که موسیقی ایرانی را در ایران آموخته‌ام، علاقه دارم در آینده هویت خودم را بیشتر در آثارم بازتاب دهم. بسیاری از هنرمندان در ایران موسیقی سنتی را عالی اجرا می‌کنند اما من می‌خواهم چیزی خاص خلق کنم. کسی که از کودکی در ژاپن موسیقی شنیده و سپس در ایران سنتور آموخته، می‌تواند موسیقی‌ای بسازد که ترکیبی منحصربه‌فرد از این دو جهان باشد. دلم می‌خواهد آثاری خلق کنم که امضای خودم را داشته باشند.

آیا پروژه‌هایی برای آینده دارید که به معرفی بیشتر موسیقی ایرانی در سطح جهانی کمک کند؟

در آینده نزدیک مستندی درباره کابوکی، تئاتر سنتی ژاپنی، اکران خواهد شد که در آن بخش‌هایی از موسیقی ایرانی با سنتور نواخته‌ام. هرچند فیلم، ژاپنی است اما حال‌وهوای موسیقی آن ایرانی خواهد بود. 

حرف آخر؟

ریشه‌های ژاپنی من، همراه با زندگی در ایران و آموختن موسیقی ایرانی، به من یاد داد که تجربه فرهنگ‌های مختلف و درعین‌حال حفظ هویت شخصی، می‌تواند به انسان آزادی ببخشد؛ آزادی‌ای که منجر به نوآوری و خلق آثار منحصربه‌فرد می‌شود.

hk