جدی 09, 1398 11:57 Asia/Kabul
  • افغانستان؛ ستون فقرات پیکره جهان ایرانی

آیین رونمایی کتاب «سردر ورودی غوری مسجد جمعه هرات افغانستان»، صبح یکشنبه هشتم دی در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری برگزار شد.

در این نشست، رئیس پژوهشکده ابنیه و بافت‌های تاریخی این پژوهشگاه گفت: پیوندهای گسترده‌ای میان ایران و افغانستان هست و در این میان، زبان، دین، تاریخ و فرهنگ مشترک این پیوند را استحکام بخشیده است. تاریخ و پیشینه این سرزمین بسیار طولانی است و از دوران باستان تا دوره اسلامی و تا همین امروز تداوم داشته و اگرچه مردم افغانستان در اواخر قرن بیستم گرفتار ناملایمتی‌های سیاسی شدند  اما تاریخ و فرهنگ کهن خود را حفظ کردند و خرسندیم که خود را در کنار آنان می‌دانیم.

علیرضا انیسی ادامه داد: افغانستان کنونی، میزبان برخی سلسله‌های ایرانی پس از اسلام بوده است؛ صفاریان به مرکزیت زرنج، غزنویان به پایتختی غزینه و غوریان به مرکزیت هرات از جمله این سلسله‌ها بودند. بخشی از این میراث مشترک در شکل میراث ملموس پدیدار شده و آن، بناهای تاریخی هستند. یکی از این نمادها، مسجد جمعه هرات است. این اثر که در دوره غوریان ساخته شده، توسط شاهرخ تیموری وقتی پایتخت خود را از سرمقند به هرات منتقل شد، مرمت شد. این مسجد و سردر آن، براساس سنت‌ معماری ایرانی و تداوم ارزش‌های تاریخی شکل گرفته است.

او درباره این کتاب هم گفت: این کتاب ترجمه شده، درباره مسجد جمعه هرات است و شرحی از یک واقعه تاریخی. همچنین در آن به مرمت و حفاظت در افغانستان هم اشاره شده است. جالب آنکه قدیمی‌ترین مدرسه بازمانده جهان ایرانی نیز که در هرات است هم معرفی شده است. متاسفانه چهره فرهنگی و تاریخی افغانستان به سبب جنگ مخدوش شده اما آنجا میراث برجسته‌ای وجود دارد. از این رو نباید آثار بلخ و غزنه و هرات را فراموش کنیم زیرا میراث مشترک دو ملت ایران و افغانستان هستند.

سخنران بعد، رئیس پایگاه میراث فرهنگی خلیج فارس و دریای مکران بود. او با عنوان «دروازه‌ای به‌سوی شرق» سخن گفت و از میراث فرهنگی افغانستان، از دوره پارینه سنگی تا صدر اسلام یاد کرد. او آغاز کاوش‌های باستان‌شناسی افغان‌ها را از سال ۱۹۳۰ برشمرد و درباره کشورهای یاری‌دهنده گفت: فرانسه از سال ۱۹۲۲ تا کنون، انگلیس از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۷۸، امریکا از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۷۴، ژاپن از سال ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۰، ایتالیا از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۰، روسیه از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۷ و آلمان از سال ۱۹۷۰ تا کنون در افغانستان کار کرده‌اند.

او از نانسی دوپری (Nancy Dupree) به عنوان یکی از مهم‌ترین افغانستان‌شناسان نام برد و اظهار کرد: او در محوطه‌های پارسینه سنگی کاوش می‌کرد که یکی از آنها در استان بدخشان کشف شد. از دیگر آثار این دوره، محوطه‌ای در شمال شرق آقچه در استان جوزجان است.

Image Caption

مرتضی حصاری تپه مندیگک در شمال غرب قندهار از دوره نوسنگی را یکی از بارزترین محوطه‌های تاریخی این کشور معرفی کرد و از شباهت‌هایش با ایران گفت: آثاری که در این منطقه به دست آمده بسیار به آثاری در جیرفت، شهر سوخته، تم مارون هرمزگان  و حتی مهر گره پاکستان شبیه است و گسترش فرهنگی سند – هاراپا می‌توان بر آن نام نهاد. محوطه فُلول در استان بغلان، محوطه مس عینک در جنوب کابل، محوطه هخامنشی آلتین تپه در بلخ، محوطه آی خانوم در استان تخار و محوطه طلا تپه در شهر شبرغان محوطه‌های دیگری هستند

او در پایان پس از توجه به مرمت موزه ملی افغانستان در کابل و مجسمه بودا در بامیان پس از جنگ، با توجهد به فرهنگ مشترک که توالی فرهنگی را به دنبال دارد، همکاری علمیِ باستان‌شناسی و مرمت میان ایران و افغانستان را خواستار شد.

عبدالغفور لیوال، سفیر جمهوری اسلامی افغانستان، سخنران بعدی این برنامه بود. او مطالعه مدنیت شرق میانه تا جنوب آسیا را بدون توجه به مدنیت افغانستان را ناقص دانست و گفت: از سال ۲۰۰۱ به این سو، فعالیت‌های مرمت و باستان‌شناسانه در افغانستان در سیاست‌های کلی کشور تحت توجه ریاست حفظ و احیا شهرهای قدیم و آبدات تاریخیِ وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان قرار گرفت.

او ادامه داد: یکی از این آثار مسجد جمعه هرات است که تا چند سال پیش پنجمین مسجد بزرگ جهان بود که توسط سلطان غیاث‌الدین غوری در ۵۹۷ هجری برپا شد و اگر با احتیاط در مرمت برخورد کنیم، یادگار دوران غوریان خواهد ماند. حتی گفته می‌شود این مسجد در سال ۲۵ یا ۲۷ هجری روی یک آتشکده ساخته شده و یکی از کهن‌ترین مساجد جهان اسلام هم هست.

آخرین سخنران، مهرداد ملکزاده، عضو پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری به نمایندگی از رئیس این نهاد پژوهشی برای حاضران سخن گفت. او با تاکید بر اینکه ایران و افغانستان به قدری شباهت دارند که از هیچ نظر شامل تفرق و دوپارگی نشده و نمی‌شوند، گفت: وقتی رستم به سراغ تهمینه، دخت محراب شاهِ کابلی می‌رود، یعنی این ارتباط، ستون فقرات نماد حماسه ملی ایران یعنی شاهنامه فردوسی را هم شکل داده است.

او اضافه کرد: افغانستان هیچ‌گاه از پیکره جهان ایرانی جدا نبوده و حتی راهبری هم کرده است.

در انتها، از این اثر به تالیفِ اریک هَنسِن، عبدالواسع نجیمی و کلاس کریستینسن، عکسِ اریک هَنسِن و ترجمه علیرضا انیسی در ۱۶۶ صفحه، رونمایی به عمل آمد.

کلیدواژه