دلو 07, 1399 09:05 Asia/Kabul
  • علاقه ی فراوان استاد رهنورد زریاب نسبت به ایران
    علاقه ی فراوان استاد رهنورد زریاب نسبت به ایران

منوچهر فرادیس اظهار کرد: علاقه به زندگی در وطن یکی از ویژگی‌های اصلی شخصیت استاد رهنورد زریاب بود. در کنار این ویژگی علاقه و شیفتگی فراوانی نسبت به ایران داشت و همیشه برای سفر به ایران رغبت نشان می‌داد.

به گزارش خبرنگار رادیو دری به نقل از فارس، نشست تخصصی «بزرگداشت استاد محمد اعظم رهنورد زریاب» از سلسله نشست‌های تخصصی بخش بین‌الملل نخستین نمایشگاه مجازی کتاب تهران با حضور رضا امیرخانی (نویسنده و منتقد ادبی)، علی دهباشی (نویسنده و سردبیر مجله بخارا)، یامان حکمت (نویسنده و استاد مدعو ایرانی در دانشگاه کابل)، حمیرا قادری (نویسنده افغانستانی) و منوچهر فرادیس (نویسنده و ناشر افغانستانی) در قالب تالار گفت‌وگو برگزار شد.

در ابتدای این وبینار رضا امیرخانی با بیان این‌که کشورها هم مانند ادبیات برای اینکه در ذهن افراد باقی بمانند نیاز به آرایه تشخیص و جان‌بخشی دارند، گفت: ضمن این‌که، نمی‌توان همواره در دیروز باقی ماند، نمی‌توان امروز هم ایران و افغانستان را با فردوسی و مولوی شناخت، چنانچه امروز دیگر ایتالیا با رم شناخته نمی‌شود.

وی اظهار کرد: نیازمندیم افغانستان امروز را با آرایه تشخیص نگاه کنیم و ببینیم چه شخصیت‌هایی نمودی از افغانستان امروز هستند. با این نگاه می‌توان گفت مرحوم رهنورد زریاب بیش از یک نویسنده صرف است. ایشان نمونه‌ای است که امروز افغانستان را با چهره، خاطره، صدا و نرمی او می‌شناسند نه از طریق شخصیت‌های خروشانی که می‌آیند، می‌روند و نمی‌مانند.

در ادامه حمیرا قادری با اظهار تاسف از نبود استاد زریاب در افغانستان گفت: کتاب «گلنار و آینه» استاد از آثاری است که با آن انس گرفتم. چون از آن دسته خوانندگانی هستم که مطالعه تجربه زیسته در قلمرو افغانستان از زبان‌های مختلف برایم جذاب است. گرچه شاید خیلی‌ها معتقد باشند که ممکن است تجربیات در افغانستان، ایران و حتی هندوستان شبیه هم باشند، اما من معتقدم قطعا این کشورها تاریخ‌های متفاوت و داستان‌های متفاوتی را رقم زده‌‌اند.

وی تاکید کرد: اگر از این منظر به آثار استاد رهنورد زریاب نگاه کنیم، می‌توان گفت در کنار بیان قصه‌های جنگ، غربت هم همواره جزء لاینفک زندگی افغان‌ها بوده است. این غربت خودخواسته نبوده و زریاب هم از آن دست افرادی بود که 10 سال غربت فرانسه را تجربه کرد. در آن روزها آثار استاد در کتاب فروشی‌های هرات پیدا نمی‌شد و گاه پیش می‌آید که حتی نوجوانان و جوانان افغانستانی نام استاد را نیز نشنیده‌اند.

وی ادامه داد: استاد زریاب نیز 10 سال در سکوت در فرانسه زندگی کرده‌اند و ما نمی‌دانیم در چه وضعیتی بوده‌اند و از حال و هوای آن روزهای ایشان چیزی در دست نداریم. در حالی‌که می‌توانستند نماینده افغانستان در فرانسه باشند. امیدوارم نویسندگان افغان بتوانند چهره متفاوتی از ادبیات داستانی را در غربت ارائه داده و بتوانند آن‌ها را بیشتر به دیگران معرفی کنند.

علی دهباشی از دیگر میهمانان این نشست با بیان این‌که از 35 سال پیش که در کنگره ایران‌شناسان اروپا در دانشگاه سوربن با استاد زریاب آشنا شدم تا زمان مرگشان برای من خاطراتی ساخته شد که هر دقیقه و هر ثانیه آن برایم ارزشمند است عنوان کرد: اگر زندگی ایشان را به دو دوره تقسیم کنیم در دوره اول روشنفکری از کشور افغانستان هستند که تجربه سیاسی و اجتماعی را در سنین نوجوانی کسب کرده و آن را همراه با مطالعات عمیقی ادامه دادند. بعد از آن، مهاجرت که شاید اگر برای یک پزشک، تاجر و صنعتگر اتفاق بیفتد موجب رشد و شکوفایی او شود، اما هرگز نویسنده و شاعری نداریم که از آب و خاک خود جدا شده و موفق شود.

یامان حکمت از دیگر میهمانان این نشست نیز با اشاره به شخصیت استاد زریاب به‌عنوان یک روشنفکر و تاکید ایشان بر درست‌نویسی، درباره توجه علمی به آثار هنورد زریاب گفت: رمان «گلنار و آینه» از آن دست آثاری است که پتانسیل بررسی در قالب پژوهش و پایان‌نامه را دارد.

وی افزود: در بررسی این رمان دریافتیم امید چندان نقش پررنگی در روایت این داستان ندارد، با بررسی سازه‌های زبانی آن دریافتیم نوع جملات و بندهایی که در این رمان نگارش شده هم از نظر زبان‌شناسی اصلا امیدوارانه نیست و ناامیدی بر آن غلبه دارد. از آنجاکه، رویکردهای نظری و تحلیلی جدید در افغانستان کمتر در بررسی و تحلیل آثار مورد توجه قرار گرفتند لازم است به این مهم بیشتر توجه شود.

 

کلیدواژه