جوزا 11, 1401 11:44 Asia/Kabul
  • شعر بانوی مهاجر افغان برای غم این روزهای مردم آبادان
    شعر بانوی مهاجر افغان برای غم این روزهای مردم آبادان

ذهن تاریخ پر است از خاطره دلبستگی و همبستگی دو ملت ایران و افغانستان؛ دو ملتی که همواره در اندوه و شادی‌‍ و سختی و آسایش، شریک یکدیگر بوده و بارها ثابت کرده اند که هیچ دست بدخواهی نمی‌تواند پیوند قلبی آنها را بگسلد.

به گزارش رادیو دری؛ در برهه های مختلف تاریخی و سرد و گرم روزگار، اهالی فرهنگ و هنر ایران و افغانستان، مرهم زخم های دو ملت شده اند و آثار ادبی و هنری بسیاری در این زمینه خلق شده است.

در ادامه غزلی از  «زینب بیات » شاعر افغانستانی را می خوانیم که در رثای اندوه این روزهای مردم آبادان (حادثه متروپل) سروده است:

دو همدمیم من و تو، دو یار، همسایه!

دو رود جاری از این چشمه سار، همسایه!

منم سرود و تغزل به روی لعل لبت

تویی که شعر و شکر کرده بار، همسایه!

من و تو بر لب این رود شعر می‌نوشیم

به فارسی خوش و خوش‌گوار، همسایه!

مگر که تا غم این روزهای گریان را

بدر کنیم به دست بهار، همسایه!

تو مویه کردی غم‌های کابلستان را

و من صدای توام بار بار، همسایه!

غم از چه باز غنوده است روی آبادان

شبیه کابل و شهر مزار، همسایه!

چه شد که سقف فرو ریخت روی کافه‌ی عشق

دو مرغ عشق تپیدند زار، همسایه!

بیا به عزت آن روزگار برگردیم

به سرخی گل باغ انار، همسایه!

به شوکت شب کابل، به شور بلخ قدیم

به روزهای خوش سبزوار، همسایه!

بس است هرچه که در غم شریک هم گشتیم

شریک شادی هم، گل بکار همسایه!

سند برادری ایران و افغانستان؛ که ما بستیم عمری شانه‌های زخمی هم را

تازه‌ ترین خبرها و تصاویر از ریزش ساختمان متروپل آبادان

کلیدواژه