امریکا، طالبان و بحران بزرگ انسانی در افغانستان
این بدترین جنایت حقوق بشری است که از سوی امریکا صورت میگیرد. صرف نظر از اینکه مطالبات واشنگتن از دولت طالبان آیا مشروعیت دارد یا نه، آنچه به بهانه ضدیت امریکا با طالبان و تحقق پیش شرط های تعیین شده از سوی جهان در برابر شناسایی دولت آن گروه صورت میگیرد پیامدهای مستقیم آن را مردم بی دفاع افغانستان می پردازند؛ مردمی که هیچ پشتوانه ای ندارند و در حال حاضر تنها چیزی که در برابر خود می بینند مرگ ناشی از قحطی است.
مردم افغانستان یکی از بحرانیترین مقاطع زندگی خود در طول ۴۰ سال گذشته را سپری میکنند. بحران اقتصادی بر بسیاری از خانواده ها فشار آورده، قیمت ها دوبرابر شده، ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی سقوط کرده و در این میان، دولت مستقر طالبان ظاهرا هیچ تدبیر و تمهیدی برای جلوگیری از بحران و مهار فاجعه ندارد.
کارشناسان اقتصادی می گویند که این وضعیت، نتیجه جنگ اقتصادی مستقیم امریکا علیه مردم افغانستان است. به باور آنها انسداد داراییهای ملی افغانستان و تحریمهای سنگین اقتصادی و قطع کمک های جهانی که به دستور ایالات متحده صورت گرفته، شرایط رقت بار کنونی را رقم زده است؛ شرایطی که قربانیان اصلی آن مردم بیپناهی هستند که برای زنده ماندن تقلا می کنند.
گزارشهای هشدارآمیز و ناامیدکننده سازمانهای امدادی جهانی نیز نشان میدهد که در حال حاضر میلیون ها نفر از مردم با بحران گرسنگی و قحطی حاد روبرو هستند و در صورتی که در زمستان پیش رو کمکهای جهانی برای نجات آنها به افغانستان گسیل پیدا نکند به احتمال قوی میلیون ها نفر جان خود را از دست خواهند داد. در این میان گفته میشود که دستکم یک میلیون کودک هم در معرض مرگ ناشی از گرسنگی هستند.
این بدترین جنایت حقوق بشری است که از سوی امریکا صورت میگیرد. صرف نظر از اینکه مطالبات واشنگتن از دولت طالبان آیا مشروعیت دارد یا نه، آنچه به بهانه ضدیت امریکا با طالبان و تحقق پیش شرط های تعیین شده از سوی جهان در برابر شناسایی دولت آن گروه صورت میگیرد پیامدهای مستقیم آن را مردم بی دفاع افغانستان می پردازند؛ مردمی که هیچ پشتوانه ای ندارند و در حال حاضر تنها چیزی که در برابر خود می بینند مرگ ناشی از قحطی است.
همه ارزیابیها حاکی است که افغانستان در صدر بحران زده ترین کشورها از نظر انسانی قرار دارد. با این حساب و بی توجه به اینکه سرانجام تنش و تقابل جاری میان امریکا و طالبان به کجا خواهد انجامید، قربانی شدن میلیون ها نفر در نتیجه جنگ و فقر و قحطی و سرما و گرسنگی، جنایتی است که هرگز توجیه ندارد و عوامل مستقیم آن نمی توانند خود را از پیامدها و تبعات اخلاقی آن تبرئه کنند.
با این حال، نمی توان انکار کرد که بخشی دیگر از این فاجعه مربوط به طالبان است. آنها مسئول رسیدگی به وضعیت حاد مردم هستند. آنها باید در برابر مطالبات مشروع مردم پاسخگو باشند. مردم نان می خواهند، ثبات اقتصادی میخواهند، توسعه و رفاه میخواهند، کار و اشتغال میخواهند. اینها مسائلی است که هر دولتی باید خود را در برابر آن مسئول بداند و مطالبات مشروع شهروندان در این زمینه ها را مسئولانه مد نظر قرار دهد.
طالبان در حالی که تلاش می کنند امریکا را مسئول مستقیم این وضعیت فاجعه آمیز نشان دهند خود هیچ گامی برای تحقق شرایط امریکا برنمی دارند. آنها میدانند که کلید حل مسایل و بحران های افغانستان در اختیار ایالات متحده است. آنها در عین حال با ابراز مواضع ملتمسانه تلاش میکنند تا روابط خود را با واشنگتن بهبود بخشند و در همین راستا امیرخان متقی؛ سرپرست وزارت امور خارجه دولت اسلامی طالبان رسما اعلام کرده است که امریکا یک ملت عالی است و قلب بزرگی دارد و انتظار میرود که آنها مواضع خود در برابر طالبان را تغییر دهند و وارد تعامل سازنده گردیده و روابط نیک ایجاد کنند.
این نشان میدهد که طالبان برای تحقق اهداف خود به ویژه در زمینه منافع اقتصادی و نجات از بحران فراگیری که سراسر کشور را فراگرفته حاضر اند برای ایجاد روابط دوستانه با واشنگتن انعطاف زیادی نشان دهند، با این حال تاکنون در برابر پیش شرط های امریکا و جامعه جهانی در زمینه تشکیل دولت فراگیر، رعایت حقوق زنان و اقلیت ها، تسهیل زمینههای تحصیل دختران و کار زنان و تامین آزادیهای اساسی و حقوق شهروندی هیچ گام قابل اطمینانی برنداشته اند.
در این میان، ایجاد یک دولت مشروع، فراگیر و ملی از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر طالبان بتوانند اطمینان، اعتماد و حمایت همه اقشار و آحاد ملت افغانستان را به دست آورند و تمامی اقوام و اقلیتهای کشور خود را در آیینه نظام جدید ببینند بدون شک امریکا و هر قدرت زورمند دیگری در برابر اراده مردم افغانستان زانو خواهد زد و به مطالبات مشروع آنها در چارچوب حقوق بین الملل مسئولانه پاسخ مثبت خواهد داد.
بر این اساس بخشی از راه حل مشکل و بحران جاری از کابل می گذرد؛ جایی که در آن باید ساختار قدرت به سرعت تغییر کند و طالبان با اقوام و جریان های سیاسی کشور آشتی کنند. در غیر این صورت پس از وقوع فاجعه هر تغییری که ایجاد شود دیگر نمی تواند پیامدهای یک بحران انسانی بزرگ را جبران کند. آنگاه طالبان هم در کنار امریکا مسئول فاجعه انسانی بزرگ و تبعات ویرانگر آن شناخته خواهند شد.