درخواست برای برگزاری انتخابات در افغانستان
"گلبدین حکمتیار" رهبر حزب اسلامی افغانستان تنها راه برون رفت این کشور از مشکلات جاری را برگزاری انتخابات دانست. وی ضمن مخالفت با تشکیل دولت ائتلافی ، شرایط امنیتی موجود را برای برگزاری انتخابات مساعد دانست.
گلبدین حکمتیار نه تنها فردی نزدیک به طالبان بلکه بسیار فرصت طلب محسوب می شود. با این حال بعد از تسلط مجدد طالبان بر افغانستان در 15 اوت 2021 / 24 اسد 1400به رغم حمایت های حکمتیار از این گروه، مورد مهر و لطف طالبان قرار نگرفت و تنها امام جماعت مسجد پل خشتی در کابل غنیمت جنگی رهبر حزب اسلامی افغانستان بود. وی که مصلحتی سکوت اختیار کرده است به نظر می رسد ناتوانی طالبان در اداره امور افغانستان را فرصتی مناسب برای طرح ایده های سیاسیش می داند. ایده ای که حکمتیار می داند مورد موافقت طالبان قرار نمی گیرد اما می تواند رهبر حزب اسلامی را در نزد مخالفان طالبان و محافل بین المللی فردی وطن پرست و دموکرات معرفی نماید.
ابوالفضل ظهره وند کارشناس مسایل افغانستان در این باره می گوید:
حکمتیار همواره با شنا برخلاف مسیر حرکت آب سعی می کند ماهی صید کند.وی فردی بسیار فرصت طلب است که در دولت قبلی افغانستان نیز جایگاهی سیاسی کسب نکرد و اکنون نیز هر چند مورد غضب طالبان نیست اما فرد قابل اعتماد این گروه نیز به نظر نمی رسد. با توجه به اینکه خود حکمتیار نیز به انتخابات اعتقادی دارد پیشنهاد وی به طالبان قابل توجه است.
از دیدگاه محافل سیاسی، صرف نظر از جایگاه و موقعیت حکمتیار در افغانستان و سیاسی بودنش ، تاکنون چندین ایده از سوی شخصیتهای سیاسی افغان برای برون رفت طالبان از بحران سیاسی مطرح شده است که از جمله آن پیشنهاد حامد کرزای رئیس جمهوری پیشین افغانستان برای برگزاری لویه جرگه یا همان مجلس ریش سفیدان است . طرح چنین پیشنهاداتی بیانگر این واقعیت است که افغانستان به دلیل کثرت اقوام و سابقه تاریخی سیاسی، پذیرای حاکمیت انحصاری و تک قومی نیست. به عبارت دیگر، تمامی پیشنهاداتی که از سوی محافل داخلی و مخالفان طالبان در مورد آینده سیاسی افغانستان مطرح می شود بر تشکیل دولتی فراگیر متشکل از نمایندگان همه اقوام ،مذاهب و جریانهای سیاسی متمرکز است که طالبان همچنان آنها را رد می کند.
مجید مختاری کارشناس مسایل افغانستان در این باره می گوید:
کنترل طالبان بر افغانستان به معنای حاکمیت براین کشور و اعمال قدرت سیاسی نیست. به همین دلیل حتی نزدیک ترین افراد به طالبان گزینه هایی را برای کسب مشروعیت داخلی و بین المللی به طالبان پیشنهاد می دهند تا افغانستان از این وضعیت مبهم سیاسی و حاکمیتی خارج شود.
در هر حال، طالبان که دو دهه پیش تجربه ناکام حاکمیت انحصار گرایی را در کارنامه خود دارد باید واقعبینانه تر به امور سیاسی و آینده افغانستاان بنگرد. اکنون چندین ماه از حاکمیت مجدد طالبان بر افغانستان می گذرد اما عملکرد این گروه در گره گشایی از مشکلات مردم نشان می دهد که راهی جز توجه به پیشنهادات افراد نزدیک به خود برای حل مشکلات افغانستان ندارد. بدون تردید ادامه تلاش های طالبان برای فرهنگ و هویت زدایی از مردم افغانستان و بازی دوگانه با تحصیل دختران این کشور نمی تواند راه حل نجات بخشی برای طالبان باشد .بخصوص آنکه به نظر می رسد جناح فرا افغان طالبان عمده سیاست گذاری و مدیریت رفتار و عملکرد این گروه را در دست دارد.