سرطان 07, 1396 15:59 Asia/Kabul
  • رهبر معظم انقلاب:

در تاریخ هر ملت، فراز و نشیب های تلخ و شیرینی وجود دارد که تعیین کننده سرنوشت و سازنده فرهنگ آن ملت است. نظام جمهوری اسلامی در ایران به رهبری بزرگ مردی که جهان مانند او را کمتر به خود دیده است، نیز باجان فشانی فرزندان فداکار این مرز و بوم، بزرگ ترین بخش تاریخ ماست که خاطرات تلخ و شیرین بسیاری در دل دارد.

 ساعت ۲۰:۳۰ روز یکشنبه هفتم سرطان/تیرماه سال۱۳۶۰ جلسهٔ حزب جمهوری اسلامی ایران ؛ سالن اجتماعات دفتر مرکزی ، واقع در محله سرچشمه تهران ؛ موضوع جلسه تورم و انتخابات ریاست جمهوری آینده .... پس از تلاوت قرآن و اعلام برنامه، سید محمد حسینی بهشتی سخنانش را به این شکل آغاز کرد:

ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهره‌سازی کنند و سرنوشت مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی را که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمی‌گیرند انتخاب شوند…

 در این لحظه انفجاری سالن اجتماعات را ویران کرد.

 در نخستین ساعت پس از انفجار، صدها نفر از مردم تهران در خیابان های اطراف دفتر مرکزی حزب ،اجتماع کردند و آمبولانس ها بی‌امان در رفت و آمد بودند. سقف بتونی دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار بمب به کلی فرو ریخته بود و ده‌ها نفر زیر آوار مدفون شده بودند. اکثر مجروحین و شهدا که باآمبولانس ها حمل می‌شدند، غرق در خون بودند و اجساد به هیچ وجه قابل شناسایی نبود.این حادثه شش روز پس از عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری صورت گرفت.

روزنامه کیهان فردای آن روز در گزارشی نوشت: «حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمت‌هایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت ده‌ها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید.»

این روزنامه سپس ماجرای انفجار را به نقل از خبرنگار کشیک خود که نیم ساعت پس از انفجار به محل حادثه رسیده بود، چنین روایت کرده است: «بیش از نیم ساعت از انفجار گذشته بود که دوان‌دوان خودم را به محل حادثه رساندم. صد‌ها نفر از مردم تهران خود در خیابان‌های اطراف دفتر مرکزی حزب اجتماع کرده بودند و آمبولانس‌ها بی‌امان در رفت و آمد بودند. وقتی به چند قدمی محل انفجار رسیدم امدادگران نخستین افرادی را که زیر آوار مانده بودند به آمبولانس‌ها انتقال داده بودند. سقف بتونی دفتر مرکزی حزب بر اثر انفجار فروریخته بود و ده‌ها نفر در زیر آوار مدفون شده بودند.

بعد از این واقعه، ابتدا از سرنوشت دکتر بهشتی اطلاعی در دست نبود و برخی امیدوار بودند نام وی در میان شهدا نباشد اما حوالی صبح ۸ تیر/سرطان خبر رسید که وی نیز در میان شهداست. در پی واقعه انفجار در دفتر حزب جمهوری اسلامی، از اولین ساعات صبح فردای آن روز عده زیادی از مردم در مقابل ساختمان انتقال خون در خیابان ویلای تهران اجتماع کردند تا با اهدای خون به مجروحین این حادثه یاری برسانند.

روزنامه اطلاعات در این باره نوشت :  گزارش‌ها حاکی‌ است مجروحین احتیاج شدید به خون گروه «او» منفی دارند. حدود ساعت دو و نیم بامداد هشتم تیر بود که مشخص شد بمب‌ها در سطل زباله نزدیک سن سالن اصلی حزب کار گذاشته شده بود.

موارد فوق گوشه ای ازآنچه بودکه برانفجا ربمب به دست منافقین در دفترمرکزی حزب جمهوری اسلامی  گذشت. نمونه های این چنین بی شمارند لیکن مردم ایران اسلامی همچنان ایستاده اند و از آرمان های خود کوتاه نخواهند آمد. روزی که 72تن از یاران انقلاب شهید شدند. اما نگاهی کوتاه به زندگینامه شهید بهشتی خواهیم داشت. هر چند زندگی این شهید بزرگوار در این نوشتار نمی گنجد و تنها مشتی نمونه خروار است.

شهید سید محمدحسین بهشتی در دوم آبان 1307 هجری شمسی در اصفهان چشم به جهان گشود. پدرش از روحانیان اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان (محله ای قدیمی درشهراصفهان)بود.  به سال 1325 یعنی در هجدهمین بهار زندگی خود به شهرقم عزیمت کرد ودر همان سال، وارد دانشکده الهیات معقول و منقول شد و در سال 1330 با دریافت درجه لیسانس به قم بازگشت و در دبیرستان حکیم نظامی مشغول تدریس زبان انگلیسی شد. . در فاصله سال های 1335 تا 1338(1956-1959)، دوره دکترای فلسفه الهیات را گذراند سپس، با شرکت فعال در مبارزات سال های 41 و 42 از سوی ساواک مجبور به عزیمت از شهر قم به تهران گردید. این شهید راست قامت تاریخ به پیشنهاد و درخواست آیت الله حائری رحمه الله و آیت الله میلانی رحمه الله به هامبورگ عزیمت و سرپرستی مسجد و تشکل مذهبی جوانان آن شهر را عهده دار و به فعالیت های عمیق دینی و فرهنگی پرداخت. 

سرانجام در سال 1349، به ایران بازگشت و به فعالیت های علمی، فرهنگی و سیاسی روی آورد. در این مدت، چندین بار توسط ساواک دستگیر و روانه زندان شد. در آذرماه 1357 به فرمان امام خمینی رحمه الله شورای انقلاب را تشکیل داد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره به عنوان ایدئولوگ و لیدر در صحنه های سیاسی، اجتماعی به فعالیت  پرداخت. حزب جمهوری اسلامی را با هدف تربیت و شناسایی نخبگان سیاسی فرهنگی پایه گذاری کرد. در تدوین قانون اساسی به عنوان نایب رئیس مجلس خبرگان ایفای نقش می کرد. پس از استعفای دولت موقت در سال 1358، مدتی به عنوان وزیر دادگستری و سپس، از سوی امام خمینی رحمه الله به ریاست دیوان عالی کشور منصوب گردید. وی سرانجام در حین انجام وظیفه در این سمت بود که در شامگاه 7 تیر سال 1360 در حین سخنرانی در تالار حزب جمهوری اسلامی بر اثر انفجار ساختمان حزب توسط منافقین به همراه کاروان 72 نفره خود به خیل عظیم شهدا پیوست.

شهیدبهشتی از منظر مقام معظم رهبری:

"بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد، به خاطر این که در دوران زندگی اش کسی به عمق و والایی شخصیت این مرد پی نبرد. شهیدبهشتی واقعا یک انسان برجسته ای بود در همه ابعاد."