خواسته های غیرواقعی عربستان؛ قدرت نمایی در قالب بحران آفرینی
(last modified 1396-04-10T06:56:31+00:00 )
سرطان 10, 1396 11:26 Asia/Kabul
  • خواسته های غیرواقعی عربستان؛ قدرت نمایی در قالب بحران آفرینی

عربستان سعودی و متحدان آن برای پایان دادن به تنش و عادی سازی روابط با قطر شروطی 13 گانه را برای دوحه مطرح کردند که از دید بسیاری از مقامات و شخصیت های سیاسی منطقه ای و حتی جهانی و همچنین از جمله از دید وزیر امور خارجه قطر، خواسته های غیرواقعی محسوب می شوند.

شیخ «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی»، وزیر امور خارجه قطر، عنوان کرد «فهرست درخواست هایی که هفته گذشته دریافت کرده ایم شامل مواردی است که به دلیل غیرواقعی بودن قابل انجام نیست.»

تنش میان قطر و عربستان و متحدانش با قطع رابطه ریاض، منامه، ابوظبی و قاهره با دوحه آغاز شد. دلیل اصلی این قطع رابطه بحران ساز، نادیده گرفتن «امنیت عربی» توسط کشور عربی قطر عنوان شد. بر همین اساس، خواسته هایی که از جانب ریاض و متحدانش برای عادی سازی روابط با دوحه در نظر گرفته شد، مبنای «هویتی» دارد. از جمله این خواسته های دارای مبنای هویتی قطع رابطه با ایران (هویت شیعه در مقابل هویت سنی)، تعطیلی پایگاه نظامی ترکیه در دوحه (هویت اخوانی در مقابل هویت وهابی) و همچنین تعطیلی شبکه الجزیره قطره (هویت رسانه منتقد در مقابل رسانه های تابع عربی) است. این شروط از جمله شروطی محسوب می شود که نه فقط توسط وزیر امور خارجه قطر بلکه حتی تحلیلگران و شخصیت های زیادی آنرا «غیرواقعی» می دانند. در همین خصوص، «مکس آبرامز»، تحلیلگر ارشد امور بین الملل در واکنش به شروط کشورهای عربی برای قطر، با اشاره به غیرواقعی بودن این شروط، عنوان کرد «اساساً این لیست از قطر می خواهد، دیگر قطر نباشد. زیرا استقلال سیاسی قطر و نقش منطقه ای آنرا نادیده می گیرد.»

موضوع دیگر این است که با توجه به اینکه امکان تحقق این شروط 13 گانه در عمل وجود ندارد، هدف اصلی عربستان سعودی از تعیین این شروط غیرواقعی چیست؟ به نظر می رسد دولتمردان عربستان سعودی که از سال 1394 قدرت را در اختیار گرفتند به خصوص محمد بن سلمان، ولیعهد جدید، «بحران آفرینی منطقه ای» را با هدف «قدرت نمایی» هم در سطح داخلی و هم در سطح منطقه ای پیگیری می کنند. محمد بن سلمان با بحران آفرینی عمدی تلاش می کند چهره یک رهبر مقتدر از خود نشان دهد و ثابت کند که شایستگی رسیدن به کرسی پادشاهی در عربستان را دارد. بن سلمان به خوبی می داند که برای مردم عربستان نقش و جایگاه این کشور در منطقه خاورمیانه حایز اهمیت زیادی است. با این حال، نقشه راهی که ولیعهد عربستان برای تحقق این هدف در نظر گرفت یعنی تحمیل جنگ بر فقیرترین کشور عربی خاورمیانه (یمن)، رویکرد قیم مآبانه به قطر و مداخله هرج و مرج ساز در امور داخلی کشورهای عربی تاکنون نه تنها تقویت نقش و جایگاه منطقه ای عربستان را در پی نداشته بلکه تقابل کشورهای عربی با عربستان سعودی را بیش از هر زمان دیگری افزایش داده است که مخالفت قاطع دولت کوچک قطر با شرط 13 گانه عربستان از جمله این تقابل محسوب می شود.

نتیجه اینکه؛ راهبرد بحران آفرینی با هدف قدرت نمایی که توسط حکومت سعودی اتخاذ شد، راهبردی است که توسط حکام فاقد دوراندیشی و عقلانیت راهبردی پیگیری می شود. یکی از مهمترین پیامدهای این راهبرد نیز تضعیف جایگاه منطقه ای آن کشور و همچنین آغاز فرآیند تزلزل پایه های قدرت حکام آن است که چنین فرآیندی در آغاز دهه 1990 توسط صدام، دیکتاتور سابق عراق از طریق جنگ با کویت پیگیری شد اما در نهایت هم عراق وزن و جایگاه منطقه ای خود را از دست داد و هم اینکه حکومت بعثی در این کشور سقوط کرد. بنابراین می توان گفت؛ آل سعود به دنبال این است یا ثابت کنند قطر با پذیرش شروط 13 گانه به طور کامل تحت الحمایه ریاض شد و یا اینکه با نپذیرفتن این شروط، به مجازات قطر و به نوعی قدرت نمایی ریاض ادامه دهند. در همین راستا، «عبدالباری عطوان»، تحلیلگر مسائل عرب درباره این شروط گفت: «به نظر می رسد شروطی که به قطر اعلام شده، شروطی است که تعمداً غیرممکن تدوین شده تا دوحه با آنها مخالفت کند.»