عقرب 28, 1397 10:39 Asia/Kabul
  • لزوم درک متقابل ایران و افغانستان در مدیریت منایع آبی

شرایط خاص اقلیمی از جمله کاهش میزان بارندگی و به تبع آن میزان منابع آبی به همراه گرم تر شدن زمین،بیش از گذشته همه کشورهای دارای منابع آبی مشترک از جمله ایران و افغانستان را به لزوم درک متقابل در مدیریت منابع مشترک آبی سوق داده است.

 با جدا شدن افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب معاهده پاریس،مساله حقابه رودخانه هیرمند به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیست‌ محیطی دو کشور مبدل شد.

پس از شکست مذاکرات متعدد میان ایران و افغانستان در سال‌های ۱۳۰۹ و ۱۳۲۷ شمسی، با مداخله سه کشور آمریکا، کانادا و شیلی قراردادی در سال ۱۳۵۱ شمسی میان سران دو کشور در کابل منعقد شد و مقرر شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب (معادل ۸۵۰ میلیون مترمکعب در سال) سهم منطقه سیستان ایران و دریاچه هامون باشد.

پیروز مجتهدزاده کارشناس جغرافیای سیاسی  معتقد است مشکل اصلی ایران و افغانستان از آنجا آغاز شد که رهبران سیاسی افغانستانِ تحت حمایت استعمار بریتانیا در اوایل قرن بیستم رودخانه هیرمند را یک رودخانه داخلی فرض کرده و هرگونه استفاده از آب آن را «حق انحصاری» خود دانستند.

اما فقدان دولت مقتدر در افغانستان، ساخت سد کجکی بر روی رودخانه هیرمند، نصب و به کارگیری انواع پمپ‌ها در مسیراین رودخانه جهت کشت خشخاش توسط کشاورزان افغان و مسائل جوی، خشک شدن دریاچه هامون ایران (هفتمین تالاب بین المللی) را در پی داشته ‌است.

 باید توجه داشت که منافع حاصل از تامین نیاز زیست‌محیطی دریاچه هامون‌ها تنها به ایران معطوف نیست و پرآب بودن  این دریاچه  مردم افغانستان را هم از آن بهره مند می کند.

همچنین پرآب بودن دریچه هامون‌ نیازهای اکوسیستمی منطقه را پاسخ می‌دهد که برای حیات وحش و پرندگان مهاجر اهمیت زیادی دارد.

درهمین راستا و با هدف تأمین نیاز زیست‌محیطی هامون‌ در سال های اخیرنشست‌های سه‌جانبه‌ای با محوریت سازمان حفاظت محیط زیست ایران، افغانستان و برنامه توسعه سازمان ملل متحد در تهران و ژنو برگزار شد تا نیازهای زیست‌محیطی تالاب‌ها مشخص شود که متاسفانه افغانستان پس از اجلاس سوم همکاری خود را با این برنامه مشترک بین‌المللی قطع کرد.

  سیاست های آبی افغانستان در دهه های گذشته نتایج بشدت نگران کننده ای را برای  مناطق شرقی ایران داشته است.

در شمال استان سیستان وبلوچستان ایران به ویژه شهرهای زابل و اطراف آن که حیات آنها وابسته به  آب  رودخانه هیرمند و کشاورزی اطراف دریاچه هامون است، دچار خشک سالی شده اند.

سیاست های یکطرفه افغانستان درمواجهه با منابع آبی مشترک با همسایگان به خصوص ایران موجب شده در سال های اخیر احداث سد در مناطق مختلف آن کشور در دستورکار قرار بگیرد که احداث سد سلما در هرات دراین راستا قابل ارزیابی است.

البته منابع آبی مشترک افغانستان و ایران تنها محدود به رودخانه هیرمند نیست و رودخانه هریرود ، دیگر منبع آبی مشترک دو کشوراست .

رود هریرود از ارتفاعات هندوکش افغانستان سرچشمه می‌گیرد و پس از طی ۶۵۰ کیلومتر در نزدیکی شهرستان تایباد به مرزهای افغانستان و ایران می‌رسد. در ایران پس از پیوستن چند رودخانه فصلی به آن تا تنگه ذوالفقار، خط مرزی ایران و افغانستان به طول ۱۰۷ کیلومتر را تشکیل می‌دهد و سپس ۱۱۷ کیلومتر مرز مشترک ایران و ترکمنستان را تشکیل می‌دهد و در حوالی شهر تجن ترکمنستان فرو می‌رود.

 افغانستان در سال های اخیر با برداشتی غیر واقعی و برخلاف قوانین بین المللی،اساس بهره برداری مشترک از رودخانه های هیرمند و هریرود را به حاشیه برده است.

تداوم این سیاست موجب بروز چالش های گسترده برای حیات انسانی و جانوری در نیمه شرقی ایران شده و بحران هایی مانند بیکاری، مهاجرت، ریزگردها، حاشیه نشینی را به وجود آورده است. دولت افغانستان علاوه بر سدهای سلما و پاشدان، وعده ساخت دو سد دیگر بر روی هریرود را نیز داده تا بتواند بخش‌های دیگر آب‌های هریرود را مدیریت کند.

درچنین شرایطی شکل گیری روند مذاکرات افغانستان و ایران برای تدوین سند جامع همکاری دو کشور دردو سال اخیر نقش مهمی در کاهش اختلافات آنان در زمینه نحوه بهره برداری  از منابع آبی  مشترک دارد.به خصوص دست یابی تهران و کابل به توافقی برسر رژیم آبی رودخانه هریرود می‌تواند به روند سند راهبردی و جامع برای همکاری‌های دوجانبه کمک کند و دو کشور با دیپلماسی برد ـ برد در کنار تدوین معاهده جامع بین ایران و افغانستان رژیم حقوقی هریرود را برای همیشه روشن کنند.

موقعیت ژئوپلتیکی ایران و افغانستان به طور همزمان برای این دو کشور می تواند فرصت و تعارض را به همراه داشته باشد و تبدیل این فرصتها به همکاری به فهم این دو کشور بستگی دارد.

ایران و افغانستان از دیرباز با موضوعاتی مثل اقوام، چالشهای مرزی، مهاجرت و بحران آب روبرو بوده اند، در بسیاری از این موارد عوامل متعددی مثل بی ثباتی سیاسی در افغانستان، نبود امنیت، استفاده ابزاری از موضوع آب باعث ناکارامدی قراردادهای گذشته و نقض مکرر آن بوده است.

البته درهم تنیدگی یا پیوستگی اقتصادی بین ایران و افغانستان از جمله مشارکت دو کشور در توسعه بندرچابهار نوعی وابستگی متقابل اقتصادی میان دو کشور است  که این مسئله می تواند  به همکاری بیشتر وهمچنین حل مشکلات آنان از طریق گفتگو کمک کند.

با توجه به پیوندهای سیاسی ،امنیتی و اقتصادی ایران و افغانستان و همچنین برخی تهدیدات مشترک دو کشور،دست یابی به یک تفاهم برای تدوین الگوی همکاری آبی آنان اهمیتی مضاعف پیدا کرده است.به همین دلیل است که کارشناسان می گویند،نمی­توان به مسئله منابع آبی به صورت یک متغییر تک بعدی توجه کرد وباید نیازهای مشترک درحوزه های مختلف توسط ایران و افغانستان در قالب الزام به همکاری در قالب همسایگی مورد عنایت جدی قرار بگیرد.    

درشرایطی که ایران درطی چند دهه گذشته با پذیرش صدها هزار مهاجر و پناهجواز افغانستان و همچنین کمک به مقابله با تروریسم و مشارکت در روند بازسازی این کشور،ضمن رعایت اصول حسن همجواری برمساعدت های همسایگی نیزهمواره تاکید کرده است، انتظار می رود افغانستان هم  به مسئله منابع آبی مشترک با ایران که که در فرادست در خاک این کشور قرار دارد،به عنوان موضوعی غیر انحصاری نگاه کند که تفاهم دو جانبه درباره میزان بهره مندی از این منابع به گفتگو ودر پیش گرفتن دیپلماسی آب توسط تهران و کابل بستگی دارد.    

کلیدواژه