عقرب 28, 1397 13:24 Asia/Kabul
  • سخن و سیرۀ پیامبر اکرم (ص)، راهنمای وحدت جهان اسلام

رسول گرامی اسلام (ص) در مدت ده سال حضور در شهر مدینه، الگویی تابناک و بی نظیر از وحدت و برادری در جامعۀ اسلامی بر جای گذاشت ... این الگو اینک پیش روی تمامی دلسوزان و مصلحانی است که درپی ایجاد وحدت و همدلی در جهان اسلام در برابر دشمنان خارجی و همدستان داخلی آنها هستند.

   در زمانه ای زندگی می کنیم که تلاش و همکاری مخالفان خارجی و داخلیِ اتحاد جهان اسلام ، بیش از پیش افزایش یافته است. در چنین شرایطی ابتکار امام خمینی (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران مبنی بر پایه گذاری هفته وحدت از دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول ، اهمیت خود را نشان می دهد. اگرچه وضعیت کنونی امت اسلامی ممکن است وحدت را دور از دسترس نشان دهد ، اما نباید فراموش کرد که مسلمانان نقاط مشترک فراوانی برای همگرایی و انسجام دارند که یکی از مهمترین آنها پیامبر بزرگوار اسلام، حضرت محمد (ص) است. بی شک سیره و روش آن حضرت در تشکیل جامعه متحد اسلامی در مدینه ، الگویی درخشان و قابل استناد برای همۀ زمانها و از جمله دوران ماست. چنانکه قرآن می فرماید : « به راستی براى شما در (سیره‌ى) رسول خدا الگو و سرمشقى نیکو براى کسانى است که به خدا و روز قیامت امید دارند و خدا را بسیار یاد مى‌کنند.» (احزاب ، 21) اکنون به بررسی شاخصه های وحدت بخش پیامبر اسلام (ص) در طول حکومت ده سالۀ خود در مدینة النبی می پردازیم.

   قبل از هر چیز برای باید بدانیم که رسول اکرم (ص) در شرایطی سکان هدایت جامعه را در مدینه به دست گرفت و آن را به سوی اتحاد سوق داد که قبایل مختلف عرب نه تنها با یکدیگر اختلاف ، بلکه جدال و درگیری داشتند. تنها در شهر مدینه ، دو قبیلۀ اوس و خزرج بیش از 120 سال سابقۀ کینه و ستیز داشتند. تعصبات و خرافات به شدت رواج داشت. جعفربن ابی طالب پسر عموی پیامبر که با جمعی از مسلمانان به حبشه مهاجرت کرده بود ، وضعیت جامعۀ خود را برای پادشاه این کشور چنین توضیح می دهد : « ما مردمی بودیم که در دوران جاهلیت، بت ها را پرستش می کردیم، مردار می خوردیم، کارهای زشت انجام می دادیم، قطع رحم می کردیم، با همسایگان و هم پیمانان خود بدرفتاری داشتیم، نیرومند ما مال ناتوان را می خورد، وضع ما همین بود تا خدا پیامبری از خودمان که راستی، امانت و پاکدامنی او را می شناسیم به سوی ما فرستاد. او ما را به سوی خدا دعوت کرد تا او را به یگانگی بشناسیم و پرستش کنیم ... » در چنین جامعۀ منحط ، پرفساد و متفرقی که یک حاکمیت واحد در آن وجود نداشت ، پیامبر قصد داشت در مدینه الگویی برای اتحاد و انسجام ، با محوریت ایمان به خدا ایجاد کند.

    تا هنگامی که فرهنگ و ذهنیت یک جامعه تغییر نیابد، ایجاد یگانگی و همدلی میان آحاد مردم امکان پذیر نیست. به همین دلیل ، حضرت محمد (ص) همگان را به اتحاد حول محور "الله" فراخواند و آنها را به پرستش خدای یگانه و اجرای فرامین راهگشا و وحدت گرایانۀ او دعوت کرد. چنان که قرآن نیز تصریح می کند: « به ریسمان خداوند چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آورید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید … » (آل عمران ، 103) به این ترتیب ، مردم مدینه با شوق و رغبت و بر اساس فطرت خود، حول محور خداوند و رسول گرامی او گرد آمدند و به این باور رسیدند که طبق گفتۀ ایشان : « وحدت مایۀ رحمت و تفرقه موجب عذاب است. »

   البته پیامبر اعظم (ص) به منظور اعتلای توحید و ایجاد انسجام حول محور ایمان به پروردگار عالم ، با موانعی روبرو بود که مهمترین آنها تعصبات قومی و افتخارات موهوم قبیله ای و نژادی بود. ایشان در سخن و عمل به شدت با این افکار جاهلی برخورد کرد و تنها تقوا را معیار برتری دانست و فرمود : « مسلمانان با هم برادرند و هیچکس بر دیگری برتری ندارد جز به تقوی. » آن حضرت بلال حبشی را مؤذن خود قرار داد و بسیاری از افرادی را که اصل و نسب چندانی نداشتند ، به مسئولیت های مختلف گمارد و آنها را نزد خود گرامی داشت . شاید مهمترین این افراد سلمان فارسی بود که پیامبر در مورد او تعبیر والایی دارد و می فرماید : « سلمان از ما اهل بیت است.» روزی سلمان به اتفاق تنی چند از صحابۀ رسول خدا (ص) نشسته بودند و هرکس از اصل و نسَب و خود می گفت و به آن افتخار می کرد. وقتی نوبت به سلمان رسید ، متواضعانه و با تیزبینی چنین پاسخ داد : « نام ‌من سلمان است و فرزند یکی از بندگان خدا هستم. گمراه بودم، خداوند به وسیله محمد (ص) مرا راهنمایی کرد، فقیر بودم خداوند به وسیله محمد(ص) مرا بی‌نیاز کرد، برده بودم خداوند به وسیله محمد(ص) ‌مرا آزاد کرد؛ این است اصل ونسب من. » وقتی این خبر به گوش پیامبر رسید ، پیامبر ضمن تأیید سخن او ، دیگران را از پرداختن به تعصبات قبیله ای و نژادی بازداشت و دین و تقوا ، مردانگی، اخلاق و عقل و فهم را نشانۀ برتری خواند.

    برای ایجاد وحدت اجتماعی و اسلامی، همه مردم باید حضور فعال داشته باشند. در حالی که بر اساس همان رسوم اشتباه جاهلی، جمع کثیری از مردم به عنوان برده، بدون برخورداری از کمترین امتیازات انسانی بسر می بردند و تبعیض و بی عدالتی در مورد آنها به شدت اعمال می شد. رسول گرامی اسلام (ص) با گفتار و عمل خویش ، بردگان و افراد بی بضاعت را برادر دینی اربابان و ثروتمندان معرفی می کرد و خود در جمع آنان می نشست و همچون آنان لباس می پوشید و زندگی می کرد. ایشان ، صاحبان برده ها را به خوشرفتاری با آنان تشویق و آنها را به آزادی بردگانشان ترغیب می کرد. این سخنان و اقدامات آن حضرت تأثیرات شگرفی در محیط اجتماعی آن روز مدینه برجای گذاشت. چنان که روزی مردی ثروتمند با لباسی فاخر نزد رسول خدا (ص) حاضر بود که مردی فقیر کنار او نشست. مرد ثروتمند جامۀ خود را جمع کرد تا با لباس فقیر تماس نداشته باشد. آن حضرت با ناراحتی ، فرد ثروتمند را مؤاخذه کرد. وی که شرمنده شده بود ، حاضر شد تا نصف دارایی خود را به مرد فقیر بدهد ، اما او قبول نکرد و گفت می ترسم روحیات تفاخرآمیز این مرد در من نیز به وجود آید. حاصل چنین فرهنگی که برتری ثروت و دارایی را نفی و اصل را تقوا و پرهیزکاری برمی شمرد ، دمیده شدن روح عدالت و مساوات در جامعه است که در این صورت ، همۀ مردم ، اعم از بنده و ارباب ، و فقیر و غنی خود را در سرنوشت جامعه مسئول و ملزم به حفظ وحدت می دانند.

   پیامبر خدا (ص) با ایجاد چنین تحولات فکری و فرهنگی، توانست هدف مهم خود را برای اتحاد و انسجام جامعۀ اسلامی مدینه ، جامۀ عمل بپوشاند. ایشان در ابتدای ورود به مدینه تشکیلاتی سیاسی ایجاد کرد ، زیرا از این واقعیت آگاه بود که بدون وجود مرکزیت و حکومت و احاطه بر امور جامعه ، امکان دعوت مردم به همبستگی و وحدت بسیار دشوار خواهد بود. چنان که می فرماید : « از حاکمان الهی اطاعت کنید و گوش به فرمان باشید، زیرا اطاعت از رهبری مایه وحدت امت اسلام است. »

   اقدام مهم یگر رسول اکرم (ص) برای نظم بخشیدن و ادارۀ بهتر امور مدینه و ایجاد اتحاد و اتفاق میان مردم ، پیمان هایی بود که روابط قبایل و گروه های حاضر در مدینه را سامان می بخشید و زمینه را برای اتحاد فراهم می کرد. این قراردادها ، مناسبات میان قبایل داخل مدینه، مهاجران و اهالی این شهر و مسلمانان و یهودیان اطراف مدینه را شکل داد و از نزاع و تفرقه جلوگیری کرد. به این ترتیب، در مدینه جبهه ای متحد و یکپارچه در برابر تهدیدات خارجی، به ویژه دشمنی های مشرکان قریش ایجاد کرد. البته یهودیان در مقاطع مختلف ، این پیمان ها را نقض و به مسلمانان خیانت کردند که به سزای عهدشکنی و همکاری خود با دشمنان رسیدند.

  نمونۀ بارز دیگر از تلاش رسول مکرم اسلام (ص) برای ایجاد وحدت در جامعۀ اسلامی ، برقراری پیمان برادری میان مهاجرین و انصار در همان سال اول ورود به مدینه بود. ایشان هر فرد از مهاجران را که از مکه به مدینه مهاجرت کرده بود با یک نفر از انصار که ساکنان مدینه بودند، برادر اعلام و خود با حضرت علی (ع) عقد برادری برقرار کرد. این اقدام وحدت بخش پیامبر ، جامعه و حکومتی بر اساس برادری دینی و ایمان به خدا و به دور از امتیازات قومی و برتری نژادی ایجاد کرد و انسجام جامعۀ اسلامی را بیشتر نمود. نتیجۀ این مساوات و برادری آن شد که هر مسلمانی برادر مسلمان خود را برخویشتن مقدم می‌داشت. چنانکه نوشته‌اند، روز تقسیم غنیمت‌های جنگیِ یهودیان بنی نضیر، پیامبر (ص) ‌به انصار گفت اگر مایل باشید می توانید مهاجران را در غنیمت شریک کنید وگرنه همه از آنِ شما باشد. اما انصار گفتند ما نه تنها غنیمت ها را یکجا به برادران مهاجر خود می بخشیم بلکه آنان را در مال‌ها و خانه های خود شریک می کنیم. با تدبیر دوراندیشانه و خردمندانۀ حضرت محمد (ص) مبنی بر ایجاد پیمان برادری ، اختلافات دو قبیلۀ اوس و خزرج فرونشست ، مهاجر و انصار و فقیر و ثروتمند ، هرچه بیشتر احساس نزدیکی و همدلی کردند و گامی بزرگ در جهت اتحاد و همگرایی جامعۀ اسلامی برداشته شد.

پیمان برادری

    به این ترتیب، رسول گرامی اسلام (ص) در مدت ده سال حضور در شهر مدینه ، الگویی تابناک و بی نظیر از وحدت و برادری در جامعۀ اسلامی بر جای گذاشت و مسلمانان را برادر یکدیگر خواند و فرمود : « دست خدا بر سر جماعت (متحد) است و شیطان با کسی همراه است که با جماعت ناسازگاری کند . » این الگو اینک پیش روی تمامی دلسوزان و مصلحانی است که درپی ایجاد وحدت و همدلی در جهان اسلام در برابر دشمنان خارجی و همدستان داخلی آنها هستند.

 

کلیدواژه