بررسی مطبوعات کابل 11 اسد
-
مطبوعات کابل
سفر طالبان به چین و سکوت دولت افغانستان
منابع طالبان روزِ یکشنبه دهمِ اسد اعلام کردند که هیأتی از این گروه، اوایلِ ماه جاریِ میلادی به چین سفر کرده و در خصوصِ شرایطِ افغانستان بحث و گفتوگو کردهاند. این هیأت به رهبری عباس استانکزی، رییس دفتر سیاسیِ طالبان در قطر، به دعوتِ مقامهای چین به پکن سفر کرده است. یک مقام طالبان که نخواسته نامش فاش شود، گفته است: ما مقامهای چین را از اشغالگریِ نیروهای مهاجم و وحشیگریِ آنها علیه مردم افغانستان مطلع کردیم. ما از رهبری چین خواستیم به ما کمک کند که این مسایل را در نشستهای جهانی مطرح کنیم و از نیروهای اشغالگر رهایی یابیم. اما هنوز دولت افغانستان در مورد این سفرِ مقامهای طالبان، واکنشی از خود نشان ندادهاند.
ماندگار می افزاید:
اینکه گروه تروریستیِ طالبان بتواند همانند یک دولت، نمایندهگانی را به یک کشور بفرستد و با سرانِ آن کشور به رایزنی بپردازد، اصولاً نباید به مذاقِ دولتمردانِ ما خوش بخورد. اما تعلل در ابرازِ واکنش در برابرِ این عملِ طالبان و دولتِ چین از سوی حکومت افغانستان، برخی گمانهها و تردیدها را به میان میآورد. سفرِ هیأتهای گروهِ تروریستیِ طالبان به کشورهای منطقه و گفتوگو با آنها از نام و نشانِ افغانستان، بهشدت اقتـدار و مشروعیتِ دولت افغانستان را صدمه میزند و باید حکومت وحدتِ ملی در برابرِ چنین حرکتهایی واکنشِ قاطع نشان دهـد.
و روزنامه ی چراغ در سرمقاله ای تحت عنوان قال و قیل های مخالفان حکومت وحدت ملی چنین نوشته است:
اخیرا حامد کرزی؛ رییس جمهور پیشین در گفتگو با روزنامه نیویورک تایمز با اشاره به تعهد رهبران حکومت وحدت ملی برای برگزاری لویه جرگه گفته است که همزمان با تکمیل شدن دو سال از ایجاد حکومت فعلی، رهبران حکومت باید لویه جرگه را برگزار کنند. او به نوعی از تقسیم قدرت میان عبدالله و غنی انتقاد کرده و گفته است که وی می خواهد در کشوری زندگی کند که مقرری ها و برکناری ها، بر بنیاد قانون صورت گیرد نه بربنیاد روابط شخصی و تقسیم قدرت میان افراد. کرزی پیش از این نیز به تلویح و تصریح از لزوم برگزاری لویه جرگه، اجماع ملی و راهکارهای سنتی دیگر به هدف روشن شدن سرنوشت حکومت وحدت ملی سخن گفته است.
چراغ می افزاید:
نمی توان انکار کرد که کرزی و حامیانش، هنوز از نفوذی عمیق و همه جانبه بر اعضای لویه جرگه برخورداراند و مهمتر از آن اینکه عملکرد منفی و غیر قابل دفاع سران حکومت وحدت ملی، اهرم های نیرومندی را در اختیار مخالفان سیاسی حکومت قرار می دهد تا فضای جرگه را به سمت تصمیم گیری در خصوص آینده حکومت، هدایت کنند. اینکه در نهایت، تنش سیاسی حکومت و اپوزیسیون در فضای لویه جرگه به چه نتیجه ای منتهی خواهد شد، مشخص نیست؛ اما این نگرانی از هم اکنون وجود دارد که این رخداد، ممکن است به موج تازه ای از تنش ها و بی ثباتی های عمیق و گسترده سیاسی منجر شود و همانند آنچه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۳ واقع شد، افغانستان بار دیگر وارد یک کشمکش سیاسی شدید بر سر تصاحب قدرت شود.
و به سراغ روزنامه ی افغانستان می رویم که در سرمقاله ای تحت عنوان تغییر و بایسته های آن چنین نوشته است:
افغانستان جامعه ای قبیله ای است که مردم آن با وجود قوانین و نظام دموکراسی هنوز از فرهنگ قبیله ای اطاعت و پیروی می کنند. مردم ما در گذشته به دلیل عقب ماندگی، ناآگاهی، فقر، حاکمیت نظام استبدادی و مناسبات ناسالم اجتماعی در دهکده ها و روستاها محصور مانده بودند و از تغییرات، تحولات، رشد و توسعه کشورهای دور و نزدیک آگاهی چندانی نداشتند وتمام دنیای شان، قبیله شان بود. مردم افغانستان در آغاز شکل گیری نظام نوین سیاسی بر اصل عدالت، برابری، تکثر گرایی و حقوق شهروندی تکیه و تأکید کردند. در پانزده سال تجربه دموکراسی که در آن فضا و زمینه برای تعلیم و تحصیل کودکان و جوانان فراهم گردیده بود، نسل جدیدی با خواسته ها و آرزوهای متفاوت در جامعه ظهور کرد. این نسل خواهان تغییر در الگوها، باورها، نگرش ها و در کل ساختارها و کارکردهای جامعه است.
در پایان نویسنده می افزاید:
تغییر یک اصل مهم و ناگزیر در زندگی انسان ها است. این تغییر در طی یک نسل و یا احتمالا چندین نسل در هر جامعه رخ می دهد؛ اما چیزی که در فرایند تغییر مهم، اساسی و کارساز می باشد، این است که اولا بایستی باور به تغییر عمومیت پیدا کند و در ذهن و فکر اکثریت شهروندان نهادینه شود. در ثانی، تغییر یک روند مؤقتی و آنی نباشد و آغاز و پایان آن به یک امر مؤقتی گره نخورده باشد. سپس تغییر باید معقول، برنامه ریزی شده و تدریجی و در طی زمان صورت گیرد، تا این تغییر با رهایی از گذشته بیهوده، ما را در رنج عمیق و دوامدار آینده گرفتار نسازد.