بررسی مطبوعات چاپ کابل 21 اسد 1399
"اعلام آتش بس و ختم خشونت ها از جانب طالبان مهم ترین خواست مردم است" ، "آیا پاکستان دوباره افغانستان را اشغال خواهد کرد" و "هزارتوی صلح و برندگان احتمالی"، مهمترین عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است.
روزنامه ی هشت صبح در سرمقاله ای تحت عنوان اعلام آتش بس و ختم خشونت ها از جانب طالبان مهم ترین خواست مردم است چنین نوشته است:
لویهجرگه صلح، با همه بحثها درباره آن، پس از سه روز پایان یافت. برآیند این جرگه قطعنامهای دارای ۲۵ بند بود که در آن درباره رهایی ۴۰۰ زندانی طالب فیصله روشنی انجام شده بود. اعضای این جرگه فیصله کردند که برای رسیدن به صلح، آنها با رهایی زندانیان طالبان، با وجود ارتکاب جرایم سنگینشان موافقت میکنند. آنها علت این تصمیمشان را «خیر بزرگتری» دانستند که «صلح و پایان جنگ» است.
این جرگه همان گونه که از دولت خواستار رهایی زندانیان شد، از طالبان، کشورهای منطقه و ایالات متحده امریکا نیز خواهان اقداماتی در زمینهی پایانیافتن جنگ و آمدن صلح گردید.
جرگه، فیصله خود را به عنوان اتمام حجت مردم افغانستان در برابر همه طرفهای درگیر جنگ افغانستان عنوان کرد. همین طور اعضای جرگه از ایالات متحده خواستهاند تا فشارهای لازم را برای عملی کردن فیصلههای لویهجرگه صلح، بر طالبان و کشورهای منطقه وارد کند.
هشت صبح می افزاید:
صدای صلح و قطع جنگ نه تنها صدای غالب لویهجرگه صلح بود، بلکه صدای غالب مردمانی است که دههها است که عزیزانشان را در این جنگ بیهوده از دست میدهند. طالبان نباید بیش از این بحث آتشبس را مشروط بسازند، آنها باید صدای مردم افغانستان را بشنوند.
و آیا پاکستان دوباره افغانستان را اشغال خواهد کرد عنوان سرمقاله ی روزنامه ی آرمان ملی است که در آن چنین آمده است:
پاکستان باید بداند که مردم افغانستان انگیزه دفاع از کشورشان را دارند و با بیرون شدن نیروهای امریکایی، نیروهای ملی و نهادهای امنیتی کشور در برابر هراسافگنان، مقاومت خواهند کرد و تمام دسیسهها وتوطیههای شبکههای استخباراتی را که از هراسافگنان استفاده ابزاری میکنند، خنثی خواهند ساخت و از حاکمیت ملی دفاع کرده و روی دشمنان این خطه را سیاه خواهند نمود.
با توجه به همین ملاحظات، باید حکومت وهیأت مذاکره کننده با طالبان، به این نکته، دقت بیشتر کنند تا در مذاکرات بینالافغانی گول نخورند.
یکی از نکات عمده که میتواند، غدر و یا صداقت طالبان را در مذاکرات مشخص کند، آتشبس است.
آرمان ملی می افزاید:
پس از اینکه مذاکرات بینالافغانی آغاز شود باید آتشبس شرط اصلی آغاز مذاکرات باشد، زندانیان طالبان همه آزاد شده اند و دیگر هیچ بهانهیی ندارند که از آتشبس شانه خالی کنند. به همینگونه، زمانی مذاکرات صلح نتیجه لازم میدهد که افراد طالبان همه خلع سلاح شوند و اردوی ملی و دیگر نهادهای امنیتی ضامن دفاع از کشور و تأمین امنیت باشد.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی راه مدنیت که در سرمقاله ای تحت عنوان هزارتوی صلح و برندگان احتمالی چنین نوشته است:
قدم بعدی پس از رهایی زندانیان طالبان، آغاز مذاکره بینالافغانی است که انتظار میرود بهزودی در قطر شروع شود؛ هرچند هزینههای مالی و دیپلماتیک این پروژه بردوش ایالات متحده امریکا است، اما مهندسی آن بدون تردید از ابتکارات انگلیسها دانسته میشود که نمونههای تاریخی آن نیز در تاریخ افغانستان به ثبت رسیده است.
پایان خونین پادشاهی آخرین سلسله سدوزایی، شجاعالملک مشهور به شاه شجاع و رهبری قیام ضد انگلیسی توسط وزیر اکبر خان و صلاح انگلیسها بر بازگشت امیر دوستمحمد خان، پدر وزیر محمداکبر خان بر تخت قدرت که در هند بسر میبرد، شباهت بسیاری با معامله ایالات متحده با طالبان دارد که در گذشتهیی بسیار نزدیک بخشی از پیکره خبیثه تروریزم بینالمللی را به رسمیت شناخته بود.
بازگشت امیر دوستمحمد خان به پادشاهی توسط انگلیسها که پسرش فرماندهی نابودی لشکر شانزده هزار نفری انگلیسها را برعهده داشت، از یک طرف بهقصد سردکردن شعلههای احساسات بهوجود آمده علیه انگلیسها در افغانستان صورت گرفت و دوام آن میتوانست به قیام گسترده علیه حضور آنها در شبهقاره هند منجر شود. از چشمانداز دوم، بهمنظور حفاظت از منافع انگلیسها در افغانستان بود که کسی مناسبتر از امیر دوستمحمد خان و فرزندش وزیر محمداکبر خان تشخیص داده نشده بود.
در پایان راه مدنیت می افزاید:
اکنون اگر تاریخ را نقب بزنید و طالبان را در نقش وزیر محمداکبر خان مطالعه کنید، به این درک و دریافت نزدیک خواهید شد که نقش ابزاری طالبان در راستای تامین منافع استراتژیک ایالات متحده امریکا در افغانستان و منطقه بسیار اثرگذارتر از نقش جریانهای دیگر تشخیص داده شده که شریک ایالات متحده امریکا در فرایند مبارزه با تروریزم بینالمللی بودهاند و بر آموزههایی مانند تامین دموکراسی و حقوق بشر تاکید میورزند. آنچه که در این مذاکره برای دولت افغانستان تعیینکننده خواهد بود، انسجام سنجیدهشده جریانهای سیاسی مخالف با استقرار امارت اسلامی و حمایت آنها از دولت و شورای عالی مصالحه ملی است. از طرف دیگر نیز نحوه تعاملات دولت با شرکای بینالمللی میتواند در تعریف مسیر این مذاکرات نقشی بسیار برجسته داشته باشد.