مطبوعات کابل 31جوزا: شمال سقوط از شمال می وزد
-
مطبوعات کابل 31جوزا: شمال سقوط از شمال می وزد
"به جای رهبری، پالیسی جنگها تغییر دهید" ، "شمال سقوط از شمال می وزد" و "اقدامی برای جبران اشتباه، ارگ طرح امنیتی غرب کابل را تایید کرد"، مهمترین عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است.
به جای رهبری، پالیسی جنگها تغییر دهید عنوان سرمقاله ی روزنامه ی اطلاعات روز است که در آن چنین آمده است:
مهمترین دلیل عزل و نصبهای جدید در رهبری نهادهای امنیتی و نظامی، جلوگیری از فشار جنگی طالبان، جبران سقوط حدود ۴۰ ولسوالی در دو ماه گذشته در سراسر کشور و در نهایت جلوگیری از وقوع یک فاجعهی نظامی در جبهات جنگ است. هنوز نمیتوان درخصوص کم و کیف توان و ظرفیت رهبری، جنگی و نظامی رهبران جدید و ردهاول سکتور امنیتی در وزارتهای دفاع و داخله به قطع قضاوتی کرد و باید انتظار کشید تا در میدان اجرا و عمل، مسئولان جدید ظرفیت رهبری و توانایی نظامیشان را ثابت کنند. به جز بسمالله محمدی که سابقهای طولانی و قابل توجه نظامی و جنگی در دورهی جهاد و مقاومت در برابر طالبان دارد، سه مقام دیگر باید در ظرف زمان، به منصهی داوری و قضاوت قرار گیرند.
اطلاعات روز می افزاید:
مسلم است که برای مقابله در برابر فشار نظامی طالبان باید علاوه بر ظرفیتهای انکارناپذیر در نیروهای امنیتی ملی، به ظرفیتها، انگیزه و توان نظامی نیروهای بومی ضدطالب نیز اتکا شود. هزاران نیروی مردمی و بومی ضدطالب در سراسر کشور و بهخصوص صفحات شمال، ظرفیت عظیمیست که رهبری سیاسی جنگ میتواند از این نیروها در کنار نیروهای امنیتی ملی برای تغییر در وضعیت جبهات جنگ استفاده کند. این نیروهای بومی به تبع خاصیت اجتماعی و واقعیتهای سیاسی افغانستان، به رهبران سیاسی و نظامی قومی/محلی و بومی وفادار هستند. ارگ ریاستجمهوری اگر واقعا نگران وقوع یک فاجعهی نظامی در جبهات جنگ است، باید هرچه زودتر روابط سیاسی، نظامی و استخباراتی دوسویه، متکی بر اعتماد و همکاری را با این نیروها و رهبری سیاسی و نظامی این نیروها برقرار کرده و بسیج نظامی سراسر متشکل از نیروهای امنیتی ملی و نیروهای بومی و محلی ضدطالب را فعال کند.
و شمال سقوط از شمال می وزد عنوان سرمقاله ی روزنامه ی هشت صبح است که در آن چنین آمده است:
موج دوم حملات طالبان که هدف اصلی آن سقوط ولسوالیها است، تاهنوز مهار نشده است. مرکز ثقل این موج، ولایتهای شمالی کشور است. گویا گروه طالبان قصد دارد که شکست خود در ماه می در ولایتهای جنوبی، غربی و شرقی کشور را با تصرف ولسوالیها در شمال کشور جبران کند.وضعیت در ولایتهای شمالی کشور به شدت ملتهب است. سرعت سقوط ولسوالیها در این ولایتها بسیار بلند است. سقوط پنج ولسوالی در یک ولایت در جریان یک شبانهروز، در بیست سال گذشته بیسابقه بوده است. همین دیروز اعلام شد که تنها در ولایت شمالی تخار پنج ولسوالی از کنترل دولت بیرون شده است. همزمان با آن یک ولسوالی در سمنگان و یک ولسوالی دیگر هم در کندز به دست طالبان افتاده است.
هشت صبح می افزاید:
نگرانیها از وضعیت شمال کشور جدی است. بسیار بیرحمانه خواهد بود که مردم بدون اطلاع قبلی، طعمه سیاسی واقع شوند و بیخبر از بازیهای پشت پرده در کام یک گروه تندرو، تمامیتخواه، بیرحم و انتقامجو سقوط کنند. انتظار میرود که رهبری دولت درباره تمام ابهاماتی که در پیوند به جنگ جاری در شمال کشور موجود است، به مردم معلومات دهد.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی راه مدنیت که در سرمقاله ای تحت عنوان اقدامی برای جبران اشتباه، ارگ طرح امنیتی غرب کابل را تایید کرد چنین نوشته است:
در پی افزایش حملات هدفمند در غرب کابل و اعتراضات مردم مبنی بر نسلکشی هزارهها که اکثریت مطلق ساکنان غرب کابل را تشکیل میدهند، آقای غنی، به سرور دانش، معاون دومش که از قوم هزاره است، دستور داد تا با همکاری مردم، طرحی را برای تأمین امنیت غرب کابل، آماده کند. یک ماه پیش، سخنگویان معاونت دوم، به رسانهها گفتند که طرح امنیتی غرب کابل، با شناسایی نقاط آسیبپذیر در همکاری با مردم ساخته و به ریاستجمهوری فرستاده شده است. معطلماندن یکماههی این طرح در ریاستجمهوری، این نگرانی را به وجود آورده بود که رییسجمهور، تن به مسلحشدن مردم در چندکیلومتری ارگ ریاستجمهوری نخواهد داد.دیروز، دفتر مطبوعاتی آقای دانش، با نشر اعلامیهای، گفت که این طرح از سوی رییسجمهور تأیید و به نهادهای امنیتی فرستاده شده است.
در پایان صبح کابل می افزاید:
باشندگان غرب کابل، بیش از هر گروه قومی و اجتماعیای، در روند دولتسازی طی دو دههی اخیر نقش داشته اند. توجه مردم هزاره به تحصیل و مدنیتخواهی آنها که در راهپیماییهای مدنی مختلف به نمایش گذاشته شد، بیانگر افزایش سطح آگاهی و مدنیت در بین این گروه قومی-مذهبی است. بیتوجهی دولت به گروهی که بیش از هر گروه دیگری برای رسیدن به جامعهای بهتر تلاش کرده اند، بیتوجهی به جمهوری، دموکراسی و شهروندمحوری است که زمینهی اختلافات درونی و افزایش خشونتها را فراهم میکند.