تو رفتی و چه شعرها که ناسروده ماند (به یاد دکتر افشین یداللهی)
(last modified 1395-12-29T11:02:07+00:00 )
حوت 29, 1395 15:32 Asia/Kabul

به مناسبت فوت ناگهانی ترانه سرا و شاعر معروف ایرانی، دکتر افشین یداللهی، ویژه برنامه ای تدارک دیده ایم که به سمع شما می رسانیم.

یک شب دلی به مسلخ خونم کشید و رفت

دیوانه ای به دام جنونم کشید و رفت

پس کوچه های قلب مرا جستجو نکرد

اما مرا به عمق درونم کشید و رفت

(آواز علیرضا قربانی بر روی این شعر حتما استفاده شود- پیوست صوت -1 )

 

خبر کوتاه بود . کوتاه و جانکاه . دکتر افشین یداللهی ترانه سرای سرشناس چشم بر جهان خاکی فروبست . چگونه می توان باور کرد . هنوز در ابتدای شکفتن بود و زمزمه های آسمانی بسیاری در سینه اش به شوق پرواز بال بال می زدند .

هر ترانه ای که می سرود آنقدر صمیمانه احساساتت را بیان می کرد که وقتی در خلسه نوازشش فرو می رفتی یقین می کردی که خود این شعر را سروده ای . حرف حرف و بیت بیت هر ترانه جانت را با خود به آسمان می برد .

افشین یداللهی

 

چند روز پیش پس از فوت علی معلم شعری با این مضمون درباره مرگ نوشته بود

 « هر سال

یک بار

از لحظه مرگم

بی تفاوت گذاشته ام

بی آنکه

بفهمم یک روز

در چنین لحظه ای

خواهم مُرد

... 

بعضی مرگ ها غیرمنتظره است

با اینکه مرگ غیرمنتظره نیست

هنوز چند روز به پایان سال 1395 نمانده

این سال پرمسافر کبیسه است»

 

شعر افشین یداللهی برای علی معلم در صفحه شخصی اش

افشین یداللهی متولد دی ماه 1347 در اصفهان و بزرگ شده تهران بود. یداللهی تحصیلات خود را در رشته روانپزشکی با تخصص  اعصاب و روان به پایان برد . وی به شعر و ترانه علاقه داشت و از سال 1376 فعالیت حرفه ای خود را با سرودن ترانه ای درباره شخصیت امام حسین (ع) در این عرصه آغاز کرد .

افشین یداللهی برای تیتراژ بسیاری از سریال‌های تلویزیونی ایران، ترانه‌هایی سروده است. سریال‌هایی چون شب آفتابی، سریال غریبانه، شب دهم، میوه ممنوعه، مدار صفر درجه، تبریز در مه و معمای شاه .

مردم ایران او را با ترانه سریال «شب دهم» که از صداوسیما پخش شد، شناختند و با ترانه سریال مدار صفر درجه  دلبسته اشعارش شدند .

وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید...

من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی

یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود.

یداللهی با ترانه وطنم در تیتراژ سریال «تبریز در مه » تاریخ پر غرور و پر فراز و نشیب ایران سربلند را در پیش چشمان هر ایرانی وطن دوستی به تصویر کشید . تاریخی سراسر شکوه و عظمت ، وطنی زنده و بالنده به عشق . وطنی که می توان با او دل به دریا زد و خطر را به جان خرید .

وطنم ای شکوه پابرجا

در دل التهاب دورانها

کشور روزهای دشوار

 و زخمی سربلند بحرانها

....

از تب سرد موجهای خزر

تا خلیجی که فارس بوده و هست

می شود با تو دل به دریا زد

می شود با تو دل به دنیا بست

افشین یداللهی در سال 1380 انجمنی به نام خانه ترانه را با همکاری تنی چند از ترانه سرایان معاصر تأسیس و راه اندازی کرد و با برگزاری جلسات خواندن ترانه ، نقد ترانه و کارگاههای تخصصی  به فعالیت خود ادامه داد. از دکتر افشین یداللهی پنج مجموعه شعر به نام‌های «روزشمار یک عشق»، «امشب کنار غزل‌های من بخواب»، «جنون منطقی»، «حرف‌هایی که باید می‌گفتم و…توبایدمی‌شنیدی» و «مشتری میکده‌ای بسته» برای دوستدارانش به یادگار مانده است .

 

چه بسیار حرفهای ناگفته و شعرهای ناسروده داشت و و چه بسیار واژه که نطفه نبسته در وجودش خاموش شد .

رفتی و رفتن تو آتش نهاد بر دل

از کاروان چه ماند جز آتشی به منزل

یادش گرامی