مرگ اخلاق در غرب
در این برنامه به خبر مربوط به تصویب قانون همجنس گرایان در پارلمان آلمان و رژه همجنس گرایان در شهر مادرید و رسمیت بخشیدن به اینگونه رفتار غیر اخلاقی و مغایر با فطرت و هنجار و آموزه های ادیان الهی پرداخته شده است.
پارلمان آلمان روز جمعه9 سرطان/ 30 ژوئن طرح رسمیت بخشیدن به ازدواج همجنس گرایان را تصویب کرد. 393 نماینده پارلمان آلمان بوندس تاگ به این طرح رای مثبت و و 226 نماینده رأی مخالف دادند. احزاب سوسیال دموکرات، چپها و سبزها در حالی که اکثریت شکنندهای در پارلمان دارند با هماهنگی یکدیگر توانستند طرح ازدواج همجنس گرایان را در بوندس تاگ به تصویب برسانند. حدود 70 نفر از نمایندگان حزب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی نیز به این طرح رای مثبت دادند. احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی مخالف تصویب رسمیت بخشیدن به ازدواج همجنس گرایان هستند. آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و رهبر حزب دموکرات مسیحی از جمله مخالفان قانونی شده ازدواج همجنس گرایان است. آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان بعد از رأی پارلمان آلمان به طرح قانونی شدن ازدواج همجنس گرایان در کشورش، از ازدواج بین زن و مرد طرفداری کرده و گفت که به اعتقاد من ازدواج در قانون اساسی ارتباطی بین زن و مرد است.
ازدواج همجنس گرایان تا به حال در آلمان قانونی نبوده و آن ها تنها اجازه داشتند یک شراکت در زندگی و نه ازدواج رسمی را ثبت رسمی کنند. با اجرایی شدن این طرح، هم جنس گرایان در آلمان هم می توانند کودکی را به فرزندی قبول کنند. دو روز پس از تصویب قانونی شدن ازدواج همجنس گرایان، هزاران همجنس گرا با وضعیت بسیار زننده و خلاف روح و فطرت انسانی در خیابانهای مادرید رژه رفتند. با وجود تبلیغات سنگین همجنس گرایان و طرفدارانشان در عادی جلوه دادن این رفتار ناهنجاراخلاقی، بخش عمده ای از مردم در غرب چنین فکر نمی کنند و همجنس گرایی را مخالف فطرت انسانی و خلاف آموزه های ادیان الهی می دانند. اما با این وجود در حال حاضر در اکثر کشورهای اروپایی ازدواج همجنس گرایان متأسفانه شکل قانونی پیدا کرده است.
اما این سؤال در اذهان عمومی جهان مطرح است که چرا دولتهای غربی به شکل افراط گونه ای در تمامی عرصه های سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و اخلاقی از همجنس گرایان حمایت می کنند؟ نظام سیاسی غرب چه سودی از همجنس باز شدن افراد می برد که اینچنین در حمایت از نهادهای حامی این عمل غیرطبیعی پافشاری می کند و به شیوه ها و بهانه های مختلف سعی در عادی سازی و قبولاندن این پدیده زشت به مردم دارد؟ اگر تنها نگاه انسانی و حقوق بشری موجب این سطح از فعالیت های حمایتی است چرا به این افراد به صورت کسانی که به هر دلیلی از مسیر تعادل و طبیعت بشری خارج شده و نیاز به کمک و درمان دارند نگریسته نمی شود؟
همجنس گراها در غرب تلاش می کنند رفتار ناهنجار اخلاقی خود را به صورت یک جنبش درآورند. آنها مخالفت با همجنسگرایی را به منزله عقب افتادگی و تبعیض علیه همجنس گراها می دانند و حمایت از همجنسگرایی را، مترادف روشنفکری جلوه می دهند. این تبلیغات همجنس گرایان آنچنان بر فضای جوامع غربی سایه انداخته است که حتی کلیسای کاتولیک رفتاری محافظه کارانه در قبال قانونی کردن ازدواج همجنس گرایان در کشورهای غربی دارد. پاپ فرانسیس رهبر کاتولیکهای جهان سه سال پیش در اظهار نظری خلاف موازین دین مسیحیت خواهان باز کردن درهای کلیسا به روی همجنس گرایان شد. رهبر کاتولیکهای جهان در مصاحبه بی سابقه ای که در 16 مجله مسیحی چاپ شد ، با بیان این که کلیسا موظف به گشودن در خود به روی افراد همجنس گرا است تاکید نمود: «کلیسا نباید این افراد را محکوم کند.» پاپ آرژانتینی تبار واتیکان تصریح کرد: «اگر فرد همجنس گرا باشد ولی تلاش می کند تا رضایت خداوند را جلب نماید، چرا باید علیه وی ابراز نظر کنم؟ » رهبر کاتولیکهای جهان در واکنش به گسترش همجنس گرایی، یکی از بزرگترین ناهنجاریهای اخلاقی غرب ، از اصول محوری مسیحیت نیز عدول کرد و به طوری مبهم مهر مشروعیت بر آن نیز زد. در همین باره اوچتا اسکارفیا، روزنامه نگار مهمترین روزنامه واتیکان موسوم به اوزرواتوره رومانو در مقاله ای به تحلیل سخنان پاپ پرداخته و می نویسد: «پاپ با سخنان اخیر خود میان گناه و گناهکار تمایز قایل شده است.»
بر اساس آموزه های دین مسیح، همجنسگرایی عملی گناه آلود است. تمام فرقههای اصلی مسیحیت چنین موضعی دارند. در اعتقادنامه کلیسای کاتولیک رم آمده است: «اعمال همجنسگرایانه خلافِ قانون طبیعت است و به هیچ وجه نمیتوان چنین اعمالی را پذیرفت.» دیدگاه کلیسای ارتدوکس نیز به همین اندازه صریح است: «کلیسای ارتدوکس قویاً از موضع آن گروه از مسیحیانی که همجنسگرایی را عملی مخرب و گناهآلود میدانند حمایت میکند.» موضع کلیساهای پروتستان نظیر انجیلی و باپتیست (یا کلیسای تعمیدی) نیز کاملاً روشن است. بهعنوان مثال اعتقادنامه کلیسای انجیلی چنین میگوید: «همجنسگرایی با اراده خدا برای بشر منافات دارد... اعمال همجنسگرایانه گناه است.» کلیساهای جماعت ربانی نیز که چهارمین فرقه بزرگ مسیحی در جهان هستند معتقدند که: «همجنسبازی گناه نسبت به خدا و نسبت به نوع بشر است.» اگرچه کلیسای انگلیکن در غرب تا اندازهای نسبت به این موضوع سازش نشان داده است، اما دیدگاه کلی کلیسای انگلیکن کماکان این است که: «این کلیسا همجنسبازی را بهعنوان آنچه با کتابمقدس مغایرت دارد رد میکند.» چنین موضعی نه تنها در حال حاضر دیدگاه رسمی تمامی فرقههای اصلی مسیحیت است، بلکه موضع کلیسا در تمام طول تاریخ نیز بوده است. پدران کلیسا همگی همجنسگرایی را محکوم کردهاند. ترتولیان از رهبران بزرگ مسیحی که در اواخر قرن دوم و اوایل قرن سوم میلادی می زیست ، در این باره گفته است: «همجنسبازی بیش از هر گناه جنسی دیگری قانون طبیعت را نقض میکند.» توماس آکویناس از قدیسان برجسته قرون وسطی چنین عملی را «شرارتی نفسانی، حیوانی و وحشیانه» خوانده است. اصلاحگرایان برجسته نهضت پروتستان نظیر لوتر، کالوین و زوینگلی همگی در محکومیتِ همجنسبازی سخن گفتهاند، و مبشرین معروفی چون جان وسلی، جورج ویتفیلد، مودی و بیلی گراهام نیز همین موضع را اتخاذ کردهاند. کلیسا بهطور مستمر بهمدت ۲۰۰۰ سال چنین دیدگاهی داشته است.
انبیاء برای نجات بشر از جهالت و رساندن انسان به کمالات بزرگ اخلاقی مبعوث شدند. مأموریت حضرت مسیح از پیامبران بزرگ الهی در همین راستا بود. حضرت مسیح ظهور کرد تا قوم ظلمت زده و جاهل بنی اسرائیل را از تاریکی و انحراف نجات بدهد. پیامبران و علمای دین، پیام آوران کرامات اخلاقی، معنویت و دوری از گناه هستند. زیر بنای جوامع انسانی بر اساس خانواده بنیان گذاشته شده است. خاواده متشکل از یک زن و مرد است که بر اساس قوانین هر دینی ازدواج کرده و تعهداتی را نسبت به هم قبول کرده و در کنار هم به زندگی می پردازند. فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام در سه امر تکمیل، تسکین و تولید مثل است. تکمیل به این معناست که هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش می کند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری و تامین غرایز خود است. برای جبران نواقص و تامین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده می شود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم می کند. بنابراین، می توان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل می شود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته اند و با قرار گرفتن در کنار هم ، یکدیگر را تکمیل می کنند. دومین تاثیر ازدواج تسکین است. مهمترین نیازی که بر اثر ازدواج تامین می شود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است . این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج در آیه 21 سوره رم در قرآن کریم می فرماید: «و از نشانههای او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند! »
سومین جایگاه و نقش ازدواج میان زن و مرد در جامعه بشری تولید مثل است. یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت شمرد. زیرا هدف آفرینش جهان ، وجود انسان و پرورش و تکامل او است. ازدواج ، پیمودن یک مسیر صحیح ، عقلانی و فطری است. مطمئناً با ازدواج دو همجنس نه تنها هیچ یک از این اهداف تأمین نمیشود، بلکه برعکس به آن اهداف آسیب وارد می شود . از نگاه کلی تر ، هم جنس بازی ، عملی بر خلاف فطرت است و هر چه با فطرت هم خوانی نداشته باشد ، تأثیر سوء دارد . زوال کانون پرمهر خانواده و بحران اخلاقی و اجتماعی و بی ارزش شدن ارزشهای والای اخلاقی و اجتماعی در جوامع غربی کمترین تاثیر ویران کننده گسترش همجنس گرایی در غرب و عرفی کردن این رفتار زشت و خلاف فطرت انسانی است.