سنبله 13, 1396 11:42 Asia/Kabul

از عید سعید قربان تا عید سعید غدیر در جمهوری اسلامی ایران به عنوان دهه امامت و ولایت نامگذاری شده است. قربان و غدیر هر دو نماد اطاعت و سرسپردگی در برابر وحی الهی برای اکمال و تکمیل حرکت انبیاء جهت تجلی بخشیدن به اراده الهی در رسیدن به سعادت انسانی است.

در مساله امامت، یعنی رهبری امت اسلامی پس ازپیامبر گرامی اسلام (ص) دو دیدگاه وجود دارد: در دیدگاه اول که متعلق به اهل سنت است، گفته می شود که پیامبر(ص) هیچ کس را به عنوان جانشین خود معرفی نکرد و مردم پس از رحلت پیامبر وظیفه داشتند که جانشین آن حضرت را برگزینند. اما در دیدگاه دوم که متعلق به شیعیان است، امامت در راستای نبوت تعریف می شود، لذا  تعیین امام مانند تعیین پیامبر بر عهده خداوند است. این مساله هم در قرآن کریم و هم در سنت پیامبر (ص) تبیین شده است. چرا که این مساله بدیهی است که هر کس زمام امور عده ای را در اختیار داشته باشد، آنان را بدون سرپرست رها نمی کند. چنانچه در منابع اهل سنت نیز آمده که "عبد الله بن عمر"، پسر خلیفه دوم، هنگامی که پدرش در آستانه مرگ قرار گرفته بود، به او می گوید:" مردم چنین می گویند که تو ( بر خلاف ابابکر که تو را جانشین خود قرار داد) جانشینی معین نمی کنی، در حالیکه اگر برای شتر یا گوسفندانت ساربان یا شبانی داشته باشی و او برود و گلۀ خویش را رها کند، او را مقصر به حساب می آوری و معلوم است رعایت مردم، از چرانیدن شتر و گوسفند مهمتر است. خدا را چگونه پاسخ می دهی آنگاه که به لقای او واصل شوی و پیشوایی بر بندگان او قرار نداده باشی؟ " ( سنن بیهقی/ ج 8 و حلیه الاولیا ج 1) عایشه نیز به این قضیه استناد می کند و به پسر عمر بن الخطاب می گوید:" به عمر سلام مرا برسان و به او بگو امت محمد(ص) را بدون سرپرست نگذار و آنان را بعد از خویش رها مکن که من بر آنان از فتنه می ترسم." (الامامه و السیاسه) جالب اینکه هنگامیکه معاویه بن ابی سفیان ، پسرش، یزید ، را جانشین خود معرفی می کند، متذکر این مساله شده و می گوید:" می ترسم امت محمد(ص) را پس از خودم مثل گوسفندان بدون چوپان رها کنم. "(تاریخ طبری/ ج 3 و الامامه و السیاسه/ ج1 )

پیامبر(ص) در سفرهایشان همواره برای خود جانشین تعیین می کردند، و هیچگاه مردم را بدون جانشین نمی گذاشتند. در همه کتاب های تاریخی این مطلب آمده و نام تمام کسانی را که پیامبر (ص) جانشین خود قرار دادند ، نیز آورده شده است. ایشان حتی در ماموریت و جنگ هایی که خود شرکت نمی کردند، کسی را به عنوان فرمانده ، جانشین خود قرار می دادند، تا اطاعت از او به مثابه اطاعت از پیامبر باشد. حتی گاهی اوقات چند نفر را معین می کردند تا چنانچه یکی از آنها آسیب دید ، به ترتیب افراد بعدی فرماندهی را به عهده بگیرند. مانند جنگ موته که "زید بن حارثه" را فرمانده قرار دادند. سپس فرمودند اگر او آسیب دید، "جعفر بن ابی طالب " و اگر او نیز صدمه دید، "عبدالله رواحه " فرمانده گردد.

حال چنین پیامبری که در سفرهایش ، هر چند کوتاه و جزئی ، از قرار دادن جانشین دریغ نمی کند و هر گروهی را که اعزام می دارد، بدون سرپرست نمی گذارد، پس از وفاتشان و برای خلافت و جانشینی خود که مهمترین مساله امت است ، چگونه بی تفاوت بوده و کسی را تعیین نکرده است! بر این اساس، شیعه امامیه، عقیده دارد که پیامبر (ص) ، امام و خلیفه  پس از خود را از جانب خداوند معین کرده است. از همین رو در این برنامه و چند برنامه های آتی،  برخی از آیات قرآن را که مساله امامت و ویژگی های امامان در آن ها مطرح شده است، با هم مرور می کنیم. ازتوجه و همراهی شما سپاسگزاریم.

قرآن کریم

خداوند در آیه 124 سورۀ بقره می فرماید:" و ( به یاد آر ) هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به اموری آزمود، پس او همه را به نحو کامل انجام داد. پروردگارش گفت: همانا من تو را برای مردم امام و پیشوا قرار دادم. (ابراهیم ) گفت: از نسل من چطور ؟ (خداوند) فرمود: پیمان من به ستمکاران نخواهد رسید." در این آیه خداوند اشاره می کند که حضرت ابراهیم را در دوران پیری و تقریباً در اواخر عمر ، پس از گذشت سالها از نبوت و رسالتش ، مورد آزمایش قرار داده و او هم از عهده این آزمون الهی برآمد و کاملاً آن را با موفقیت به انجام رسانید و به مقام امامت رسید. امامت ، ارتقاء درجه ای بود که پس از آزمایش های بزرگ و صبر و پایداری عظیم، به وی اهدا گردید. ابراهیم (ع) هنگامی که به دوران سالخوردگی رسید، و در شرایطی که کاملاً از داشتن فرزند مایوس بود، خداوند اسماعیل و اسحاق را به وی عطا کرد. آنگاه که پسرش اسماعیل جوانی رعنا شد، خداوند از ابراهیم امتحان سختی گرفت که آن دستور ذبح اسماعیل که بزرگترین سرمایه زندگی اش در پیری بود ، برای رسیدن به رضای خدا! آزمایشی که حاکی از ایثار و تسلیم کامل حضرت ابراهیم در برابر خداوند متعال بود. پس از پیروزی در این امتحان بود که خداوند او را به مقام امامت نایل کرد.

امام کسی است که پیشوای دیگران است و خداوند او را در تمام ابعاد انسانی ، نمونه و اسوه و الگوی مردم قرار داده است و مردم باید به او اقتدا کنند. اینکه امامت پس از سالها رسالت ابراهیم و به دنبال پیروزی او در تمام امتحانات بزرگ الهی به وی داده شد، به روشنی می فهماند که مقام امامت بسیار بالاتر و رفیع تر از نبوت و رسالت است. از همین رو ، کسی که امام می شود باید معصوم و مبرا از هر گناهی باشد. لذا هنگامیکه ابراهیم از خداوند پرسید از فرزندان من هم کسی به این مقام خواهد رسید؟ خداوند فرمود: عهد من به ستمکاران نمی رسد. در این آیه خداوند قید کرده که امامت به ظالمین نمی رسد. یعنی اگر فرد، حتی فقط در یک برهه از عمر خویش به ظلم آلوده شود و بعد از آن هم نادم گردد، در کلام الهی او ظالم است. چنانچه در آیه 64 سوره نساء می فرماید:" ... و اگر آنها (گناهکاران) هنگامی که به خویشتن ظلم کردند نزد تو می آمدند ، آن گاه از خداوند آمرزش می خواستند و رسول خدا نیز برای آنها طلب آمرزش می کردند، بی تردید خدا را بسیار توبه پذیر و مهربان می یافتند."  در آیه فوق در مورد گناه که ظلم به خویشتن است ، میزان ظلم مقید نگردیده است، یعنی حتی یک بار ارتکابِ ظلم ، ولو با پشیمانی باشد، او را از ظلمی که به نفس خویش کرده ، مبرا نمی کند. بنابراین امام بطور مطلق حتی یک بار هم به ظلم مبتلا نمی شود.

آیه 124 / سوره بقره

  امام رضا (ع) که خود امام هشتم شیعیان است، مقام امامت را چنین توضیح می دهند: « ... امامت مقامى است که حضرت ابراهیم (ع) پس از آنکه مقام نبوت و رسالت را پا بر جا کرد، بدان رسید. این امامت سومین درجه و فضیلتى بود که خدایش بدان مشرف کرد و نامش را بوسیله آن بلند نمود و فرمود :" به درستى که من تو را براى مردم امام نمودم." خلیل از شادمانى بدان عرض کرد: "و از ذریه و نژاد من هم؟" خدای تبارک و تعالى فرمود: "عهد و فرمان من بدست ظالمان نخواهد رسید." این آیه امامت هر ظالمى را تا روز قیامت باطل کرد و آن را مخصوص برگزیدگان پاک ساخت. ... به راستى چون خدا بنده ‏اى را براى اصلاح کار بندگان خود انتخاب کند، به او شرح صدر عطا کند و در دلش چشمه‏ هاى حکمت و فرزانگى بجوشاند و دانش خود را از راه الهام به او آموزد، که در پاسخ هیچ سؤال و پرسشى در نمانَد و از حق و حقیقت سرگردان نشود. او مشمول کمک و تأیید خداوند است و از خطا و لغزش و برخورد ناصواب در امان است. این فضل الهى است که به هر که خواهد عطا کند، و خدا صاحب فضل بزرگى است. آیا بشر قادر است که چنین امامى انتخاب کند یا منتخب آنها داراى چنین صفاتى بوده که آن را پیش انداخته‏ اند! به حق خانه خدا که تعدى کردند و قرآن را پشت سر انداختند، مثل اینکه مطلب را نمى‏ دانند، هدایت و شفا در کتاب خدا است که پشت بدان دادند و پیرو هواى خود شدند و خدا آنها را نکوهید و دشمن داشت و بدبخت ساخت و فرمود : « کیست ( ستمگر و ) گمراه تر از آن کسی که راه هدایت خدا را رها کرده و از هوای نفس خود پیروی کند؟ به راستى خدا مردم ستمکار را هدایت نمى کند." (آیه 50 سوره قصص) و صلى الله على محمد و آله و سلم تسلیما کثیراً. »  

اللهم صل على محمد وال محمد

 

کلیدواژه