در محضر پیشوای دهم
(last modified Wed, 06 Sep 2017 14:20:14 GMT )
سنبله 15, 1396 18:50 Asia/Kabul
  • در محضر پیشوای دهم

نوری تازه در آسمان ولایت می درخشد. کودکی از تبار پاکان چشم می گشاید. امام هادی علیه السلام پیشوای دهم شیعیان، با تولد خود دلها را روشن و مصفا ساخت .

نوری تازه در آسمان ولایت می درخشد. کودکی از تبار پاکان چشم می گشاید. امام هادی علیه السلام پیشوای دهم شیعیان،  با تولد خود دلها را روشن و مصفا ساخت .امام علی النقی (ع) در پانزدهم ذیحجه سال 212 هجری قمری در شهر مدینه دیده به جهان گشود. لقب آن حضرت هادی به معنای هدایت کننده است . آن حضرت در انجام وظیفه بزرگ امامت و همچنین نشر احکام و علوم اسلامی ، مدینه را پایگاه خود قرار داد . ایشان ، مدت 33 سال عهده دار هدایت جامعه اسلامی بود .در آن زمان ، شهرت امام هادی (ع) به اقصی نقاط جهان اسلام رسیده بود و از مناطق دور و نزدیک علاقمندان و دانش پژوهان برای استفاده از گنجینه علم و معرفت ایشان به شهر مدینه می شتافتند . « ابن شهر آشوب » ، یکی از مورخین اسلامی است که درمورد سیره اهل بیت پیامبر تحقیقاتی را انجام داده است . او در کتاب مناقب درمورد اخلاق و رفتار امام هادی (ع) می نویسد :« او خوش قلب ترین و راستگوترین مردم بود . هنگامی که سکوت می کرد ، چهره آن حضرت ابهت خاصی داشت و چون سخن می گفت ، همه مجذوب کلام و شخصیت آن حضرت می شدند . »

امام على النقى (ع)، نمونه ای  از لطف و رحمت الهی است که خداوند او را حجتی بر بندگان خویش قرار داده است. چراغ هدایتى که در مسیر تکامل انسان نهاده شد تا راه هدایت را به در راه ماندگان نشان دهد. سیره و منش زندگى او نیز الگویى براى ره‏ جویان و کمال‏ طلبان است .او یکی از اهل بیت پیامبر است که گفتار و رفتارشان ترسیم کننده حیات طیبه انسانی و وجودشان، تبلور ارزشهای پاک الهی است. حضرت هادی (ع) در معرفی اهل بیت پیامبر می فرماید: « امامان، معدن رحمت، گنجینه داران دانش،‌ قله بردباری و حلم، بنیان های کرامت، عصاره و برگزیده پیامبران، چراغ های تاریکی ها ... و حجت های خدا بر جهانیان هستند.»

امام هادى(ع) در سال 220 هجرى پس از شهادت پدر گرامیش برمسند امامت نشست و در این هنگام هشت ساله بود. در دوران حیات پربرکت ایشان حکومت عباسی روبه زوال بود. عیاشی و میگساری خلفای عباسی و ظلم و خفقانی که بر مردم وارد کرده بودند منجر به تنفر مردم و گرایش آنان به خط و مسیر اهل بیت (ع) شده بود. زندگانی پاک و بی آلایش امام هادی (ع) همچون زندگانی اجدادش و رفتارهای کریمانه و مهربانانه او، در کنار زهد و تقوای خالصانه این بزرگوار ، قلب های آماده را به خود جذب کرد و روز به روز بر دوستداران اهل بیت پیامبر (ص) و خط صحیح آن یعنی همان اسلام اصیل افزوده شد. آن حضرت با شش خلیفه عباسی هم عصر بود . آنها یکی پس از دیگری بر جایگاه  قدرت نشستند و درنهایت ستم و بی عدالتی با امام رفتار کردند . آخرین آنها معتز نام داشت که امام را مسموم و به شهادت رساند . نکته قابل تامل آن است که این چند حاکم ستمگر درعین شوکت و قدرت ، با ذلت و خواری از بین رفتند و در تاریخ از آنها به قساوت و بیرحمی یاد می شود . اما باوجود شدت عمل حاکمان ، اسلام در زمان امام هادی (ع) ، روز به روز وسعت یافت ، پیروان آن بیشتر شد و امام هادی ، همچنان هدایت کننده و راهنمای مردم بود .

تأمل در معنا و مفهوم لقب مشهور امام دهم- هادی -بسیاری از حقایق را روشن می‌سازد. هدایت در کتاب‏های لغت، دو معنای «ارائه طریق» و «رساندن به مقصد و مطلوب» دارد و معمولاً در ارائه راه مطلوب و مثبت به کار می‌رود.در فرهنگ قرآن و عترت، هدایت و هادی، بار مفهومی بسیار عمیق‌تری از راهنمای جغرافیایی دارد. شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امت و کاروانیان همراه، شناخت موانع و مشکلات مسیر، ایجاد انگیزه برای حرکت، دمیدن روح پایداری در رهروان،  دلیل و راهنمای کاروان ، بخشی از مفهوم «هادی» در فرهنگ اسلامی است.امام هادی علیه السلام خورشید نورافشانی بود که از سال‌های 220 تا سال 254 هجری قمری رسالت رهبری و هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشت و حدود 34 سال ناخدای کشتی اسلام در میان امواج وحشتناک عصر عباسی بود.

در دوران امامت امام هادی علیه السلام که چون اجداد بزرگوارش، منبع حکمت و معدن علم و دانایی بود، مکاتب عقیدتی بسیاری رواج یافته و نظرات مختلفی پیرامون اصول عقیدتی اسلام مطرح شده بود. نظرات باطلی که مکتب اصیل اسلامی را با خطر تحریف روبرو می کرد. امام هادی علیه السلام با عظمت علمی و نور هدایت و روشنگری خود، راه را بر بسیاری از این تحریف ها بسته و پیاپی نظرات ناب اسلام را به شکلی صحیح بیان می کرد و شک و تردیدهایی که مکاتب گوناگونی مغرضانه بر اصول اعتقادی اسلام وارد می کردند را بی اثر می نمود.

امام هادی (ع) علاوه بر احیای آموزه ها و معارف اسلام ، در زمینه های اجتماعی و رسیدگی به کمبودها و مشکلات مردم ، پیشگام بود ، به گونه ای که کسی از در خانه او ناامید باز نمی گشت . مردی از دوستان و شیعیان حضرت امام هادی (ع) میگوید: خدمت امام رسیدم و عرض کردم این مرد (متوکل) مرا از دستگاه طرد نموده و حقوقم را قطع مرا آزرده و ساخته است و تنها جُرم من ملازمت و محبّت شماست، چنانچه شما در این رابطه با او صحبت کنید خواهد پذیرفت. امام فرمود: درست خواهد شد. شب فرار رسید و درب خانه به صدا درآمد، مأمور متوکل بود و مرا پیش او برد، متوکل رو به من کرد و گفت: ما به یاد تو هستیم و تو ما و خودت را فراموش کرده ای، چه خواهشی داری؟ گفتم: حقوق پرداخت نشده ام را، متوکل دستور پرداخت دو برابر آن را، به من دادپس از آن خدمت امام رسیدم و عرض کردم مردم می گویند: شما پیش متوکل نرفته اید و چیزی هم از او درخواست نکرده اید (چطور شد که حقوق مرا پرداخت) ؟ امام فرمود: خداوند تعالی می داند که ما در امور مهم جر به او پناه نمی بریم و در مشکلات و دشواری ها به غیر خدا توکل نمی جوئیم و از نیرو ما را چنین عادت داده که چون از او مسألتی نمائیم، اجابت فرماید، و از آن بیم داریم که به دیگری روی آوریم و خدا نیز از ما روی برگرداند.

امام به هنگام نیایش با پروردگار عالم، با اخلاص و خضوع فراوان او را می ستود. عشق و انس با خداوند چنان نمودی در زندگی امام علی النقی - هادی - (ع) داشت که عالمانی چون ابن کثیر در وصف ایشان می نویسد: او عابدی وارسته و زاهد بود. ارتباط با خداوند، عزت، کرامت و ابهت خاصی به انسان می دهد. پیشوایان الهی که در عبادت و بندگی خداوند غرق شده اند، از قدرت معنوی و نفوذ فوق العاده ای برخوردارند، محبت آنها در قلب و جان انسانها راه می یابد و سخنانشان بر دلهای مستعد و اماده می نشیند.

هدایت بشر به سوی راستی و درستی، دانش بالا و فراوانی می‌طلبد که بر تمام جنبه‌های زندگی بشر احاطه داشته باشد. معصومان از این دانش برخوردار بودند. امام هادی علیه السلام در بیانی زیبا می‌فرماید: «اسم اعظم خداوند 73 حرف دارد که آصف بن برخیا تنها یک حرف از آن را می‌دانست و بر زبانش جاری‌ ساخت و زمین میان او و سبأ شکافته شد و تخت بلقیس را نزد سلیمان نبی آورد و سپس در مدتی کمتر از یک چشم بر هم زدن هموار گشت. 72 حرف آن نزد ماست و خداوند یک حرف را در علم غیب به خود اختصاص داده است».

برای امام هادی (ع) رشد و ارتقاء شخصیت انسانها و آراسته کردن آنها به صفات و ویژگیهای انسان کامل بسیار ارزشمند بود . لذا در موارد متعدد با ذکر نکته هایی ظریف ، رمز چگونه زیستن را به مردم می آموخت. می فرمود: « کسی که خود را سبک شمارد و قدر خویش را نداند ، از شر او در امان نباش.» و نیز فرمود: «حسد، نیکی ها را نابود می سازد و دروغ ، دشمنی می آورد».