میزان 02, 1396 11:34 Asia/Kabul
  • کعبه و امام حسین (ع)
    کعبه و امام حسین (ع)

حسین(ع) به خانه خدا، به خاطر خدا احترام کرد، و خداوند به پاداش این تعظیم، جایگاه او را فراتر از کعبه قرار داد و ...

کعبه، نام قدیمی ت‏رین، مقدّس‏ترین و محبوب‏ترین معبد الهی است که در شهر مکّه و در سرزمین حجاز واقع شده است. حریم اطراف کعبه را مسجد مقدسی به نام «مسجدالحرام» احاطه کرده است. کعبه، مسجدالحرام و اماکن مقدّس جانبی عرفات، مشعر و منا، همه در شهر مکّه و اطراف آن قرار گرفته و به همین اعتبار، این شهر مقدّس نیز عنوان "حرم" و "بلد الامین" به خود گرفته است. مکانی که احترام آن برای همه مسلمانان واجب است. حسین (ع) در ماه شعبان وارد مکه شد و تا ایام حج در آنجا اقامت کرد. آنگاه برای ادای عمره تمتع احرام بست؛ اما هنگامیکه دریافت عده ای از سربازان بنی امیه با لباس احرام برای ترور او به مکه آمده اند، به فرمان خدا حج خویش را به عمره مفرده تبدیل کرد و در آستانه روز عرفه با کعبه وداع کرد، و از مکه خارج شد تا حرمت کعبه شکسته نشود. حسین(ع) به خانه خدا، به خاطر خدا احترام کرد، و خداوند به پاداش این تعظیم، جایگاه او را فراتر از کعبه قرار داد.

کعبه

کعبه به ظاهر خانه خداست، اما در حقیقت، خانه خدا قلب بندگان با ایمان اوست. در حدیث قدسی آمده است که: "نه زمین گسترده می تواند مرا در بر گیرد، و نه آسمان، اما قلب بندگان با ایمان مرا در در بر می گیرد." چرا که قلب یکتا پرستان، فرودگاه عشق خدا و کانون ایمان و عرفان و اخلاص اوست. در روایت دیگری آمده که خداوند به داوودِ پیامبر وحی فرمود که: "ای داوود! خانه ای برای من آماده ساز تا در آن مسکن گزینم." او گفت: "پروردگارا! تو برتر از زمان و مکانی!" پس به او وحی شد که: "قلب خود را آماده کن و برای من خلوت ساز." از همین رو قلب انسانی که دارای ایمان و عرفان و اخلاص حقیقی باشد، به راستی خانه خداست، چرا که از همه وابستگی ها و جلوه های غیر خدایی پاک و پاکیزه است. و قلب حسین(ع) خانه حقیقی خداست. چرا که او قلب خویش را براى خدا، به گونه اى وصف ناپذیر آماده ساخت تا جایى که هیچ علاقه و پیوندى در آن، براى غیر خدا نماند. او از آسایش و آرامش، خانه و خانواده، فرزندان و برادران، بستگان و یاران و در یک کلام، از همه علایق و وابستگیها، قلب خویش را تهى ساخت و از همه چیز و همه کس جز خدا، چشم پوشید و آنان را براى شهادت و اسارت در راه خدا به بارگاه دوست تقدیم داشت. هنگامى که حسین(ع) خون قلب ظاهرى و همه علایق و دلبستگیهاى آن را در راه دوست فدا کرد، قلب معنوى او براى خدا خالص شد و از غیر خدا، صاف و پاک و تهى گشت. اینجا بود که کعبه حقیقى شد که : … وَلِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ : حجّ آن خانه ، بر کسانى که قدرت رفتن به آن را داشته باشند، واجب است ." (سوره آل عمران آیه 3)  و اینجاست که سخن پیامبر اکرم (ص) روشن می شود که فرمود: "هر کس حسین را عارفانه و خالصانه زیارت کند، چنان است که گویی خدای را در عرش زیارت کرده است."

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)

آری ! خداوند به خاطر تجلیل و بزرگداشت حرم اش از سوی حسین(ع) همه ارزش ها و شرافتی که به کعبه بخشیده است را به حرم حسین (ع) نیز ارزانی داشت. خداوند امتیازهای به حرم حسین (ع ) داد که گویی کربلا؛ روح کعبه است. خداوند ابراهیم خلیل را مأمور کرد تا مردم را به سوی کعبه دعوت کند، و به او دستور داد که " ... مردم را به حج فرا خوان تا پیاده یا سوار بر شتران تکیده، از راه های دور و نزدیک بیایند." (سوره حج آیه 27)و او بر بالای بام کعبه رفت و همگان را به سوی حجّ فرا خواند. اما در مورد حسین (ع)، پیامبر خاتم و حبیب الله (ص) را فراخوان او ساخت و فرمود:" ای پیامبر به مردم بگو: " ... لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى: بر انجام این رسالت هیچ مزدی از شما جز دوست داشتن خویشاوندان خود نمی خواهم." (سوره شوری/ آیه 23)

همچنین آن حبیب خدا (ص)(پیامبر) بارها بر فراز منبر رفت و فرمود:" ای مردم! من در میان شما ، دو امانت و دو سرمایه گرانبها می گذارم، قرآن و خاندانم."

و بارها مردم را به محبت و یاری حسین (ع) فرا خواند. از آن جمله در روایت است که در یکی‌ از روزها پیامبر اکرم‌(ص) همراه‌ اصحابش‌ به‌ منزلی‌ دعوت‌ بودند، در مسیرِ ایشان‌، امام‌ حسین‌ بازی‌ می‌کرد؛ پیامبر(ص) جلوتر از اصحاب‌ بود و دست‌ گشود که‌ حسین‌(ع) را بگیرد. حسین‌ از این‌ طرف‌ به‌ آن‌ طرف‌ می‌رفت‌ و پیامبر هم‌ خنده‌ کنان‌ او را دنبال‌ می‌کرد تا این‌ که‌ حسین‌(ع) را گرفت‌؛ آن‌ گاه‌ دستی‌ بر زیر چانه‌ کودک‌ و دست‌ دیگر بر پشت‌ او گذاشت‌ و فرمود:" حسین‌ از من‌ و من‌ از حسین‌ هستم‌ خداوند دوست‌ بدارد، کسی‌ که‌حسین‌ را دوست‌ داشته‌ باشد."

حسین‌ از من‌ و من‌ از حسین‌ هستم‌

کعبه  در کنار سرزمین های مقدسی همچون صفا و مروه، عرفات، مشعر، و منی قرار گرفته است. در کنار قربانگاه حسین (ع) نیز مکان های با عظمت و مقدسی  قرار دارد. حسین (ع) به تعداد یاران خود، هفتاد دو بار، ازخیمه ها تا میدان را همچون صفا و مروه، گاهی به صورت آرام و گاهی هروله کنان "سعی" کرد.  اگر شرافت منا به خاطر آن است که قربانگاه زائران خانه خدا در آنجاست، کربلا نیز قربانگاه شهیدانی است که سالار شهیدان امت اسلامی هستند. اگر شرافت مشعر الحرام ، بدان جهت است که ابراهیم خلیل در عالم خواب پیام الهی را مبتنی بر قربانی کردن فرزند خویش در قربانگاه دریافت کرد، کربلا و مکان مقدسی که حسین (ع) فرزندش را در بیداری، برای اسلام و قرآن به قربانگاه عشق روانه ساخت. لذا شرافتی بیش از مشعر خواهد داشت.

حسین (ع) در انجام حج و شکوه و عظمت کعبه نقش والایی دارد، او که خود بیتِ الله حقیقی است، برای خدا طواف ها و حج های عارفانه و خالصانه ای انجام داد، که در همه قرون و دوران ها بی نظیر بود. حجّ حسین (ع) حج باطنی و معنوی بود. او که در هنگام اقامت در مکه، به عنوان حج تمتع احرام بست، با آگاهی از نقشه دشمن برای ریختن خون او در حرم امن الهی، آن را تبدیل به عمره مفرده، نمود. آنگاه برای حج پرشکوه و وصف ناپذیر دیگری احرام بست. حجّی که طواف آن گردش بر محور عشق به خدا بود. او قربانیان خویش را که نه از نوع قربانیان دیگر حاجیان ، بلکه برگزیدگان و دوستان بارگاه خدا بودند، همه را در راه او به قربانگاه عشق آورد، و خود در همان حال به سعی حجّ پر شکوه خود پرداخت. حسین(ع) از خیمه گاه تا میدان نبرد را به تعداد یارانش، همچون مسیر میان صفا و مروه گاه آهسته و گاه هروله کنان پیش می رفت. هنگامیکه همه یاران و خویشاوندان اش قربانی شدند، خود پیراهن قدیمی را، به عنوان احرام به تن کرد، و در جایگاهی ایستاد که نه در عرفات و نه در منا و نه در مشعر و نه در میدان جنگ و جهاد، کسی همانندش وقوف نکرده بود. در این جایگاه حسین (ع) مرتب با همه وجود می گفت : "لبیک اللهم لبیک ... بار خدایا به سویت می شتابم! به سوی تو که یکتا هستی و همتایی برای تو نیست. تنهای تنها! در راه تو هستم و به سوی تو روانم. قلبم را از همه روابط و علایق، جز عشق تو گسسته ام و آن را تنها کانون محبت تو قرار داده ام. هم اکنون نه از غربت و بی یاوری اندوهیگین هستم و نه از تنهایی در برابر انبوه دشمن. نه شهادت فرزندانم مرا ناتوان کرده و نه گرفتاری خاندانم. نه کم سو شدن نور چشمانم بر اثر تشنگی، نه بسیاری دشمن."

حسین (ع) همگام با حرکت به سوی دوست و همراه با نیایش و لبیک گفتن به ندای عشق، کران تا کران وجودش لبریز از اطمینان بود و چهره اش لحظه به لحظه گلگون تر می شد. بطوریکه هر کس به او می نگریست از شهامت وصف ناپذیر و قوت قلب بی نظیرش در شگفت می شد. حسین (ع) پس از این وقوف در عرفات خاص خود، با سه حمله ی دلیرانه بر سپاه شیطانی دشمن، رمی جمرات کرد . آنگاه به قربانگاه منا رسید. در این مرحله همزمان با ندای لبیک اش زیر لب زمزمه کرد: "بار خدایا ! اینک سرم از ماندن بر پیکر، پیکرم از ماندن بر روی پاها، و دو دستم از خدمت به بدنم وداع گفته و به سوی تو احرام بسته اند. حسین (ع) با این راز و نیاز بر گرد خانه حقیقی خدا، طواف کرد. سپس همه جامه هایی را که برای حج به تن کرده بود، در آورد و دو جامه دیگر که بافت آنها از بادهای سرخ و خاک و غبار دشت کربلا بود، در بر کرد. حسین(ع) نه تنها از زینت و جلوه های دنیوی همچون انگشتر دست شست، که انگشت را نیز همراه انگشتر ترک کرد. سر مقدس اش نیز از پیکر جدا و در برابر حرارت خورشید قرار داد."

کلیدواژه