میزان 03, 1396 15:41 Asia/Kabul
  • قرآن و امام حسین (ع)
    قرآن و امام حسین (ع)

حسین (ع) شریک قرآن است، به همین دلیل خداوند ویژگی و صفات قرآن را به او ارزانی داشته است.

 قرآن، کتاب انسان سازى است، کتابى که انسان ها را بسوی سعادت و کمال هدایت می کند. و حسین (ع) نیز نه تنها شاگرد مکتب قرآن بلکه عِدْل و شریک قرآن است. این شراکت و همدوشی او با قرآن را پیامبر در حدیث «ثِّقلَین» تبیین نمود. کتابِ قرآن، صامت است و امام، قرآن ناطق. رسولُ خدا(ص) در بیانی روشن و آشکار فرمودند: " إنّی تارکٌ فیکم الثّقلین کتاب الله و عترتی لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض ما إن تمسّکتم بهما لن تضّلوا و لن تزّلوا؛ من در میان شما امت دو چیز نفیس وزین و گرانبهایی را باقی گذرنده‌ام که کتاب خدا و عترت من، که اهل بیت من هستند، که این دو هرگز از همدیگر جدا نمی‌شوند تا وقتی که بر من نزد حوض کوثر وارد شوند. مادامی که به این دو تمسک بجویید گمراه نمی شوید و نمی لغزید."

از حدیث شریف ثِّقلَین می توان دریافت که کتاب خدا و عترت پیامبر (ص) اهداف مشترکی دارند. آن دو هدایتگران به حق و طریق رشد هستند و از هرگونه کجی و انحراف فاصله دارند.

دربارۀ قرآن می‌خوانیم: "قرآناً عربیاً غیر ذی عوجٍ لعلهم یتّقون : قرآنی به زبان عربی که هیچ کجی در آن نیست؛ باشد که آنها راه تقوا پویند. (سورۀ زمر، آیۀ 28) ، دربارۀ حسین (ع) نیز می‌خوانیم که لحظه‌ای از حق به باطل گرایش پیدا نکرد و از آن منحرف نشد: "لم تمل من حق الی باطل : از حق به‌سوی باطل تمایل پیدا نکرد."

یعنی همانطوریکه قرآن بشریت را به اسلام رهنمون می نماید، و راه های هدایت و صلاح را برای مردم می گشاید، حسین (ع) نیز هدایتگر مردم به سوی ایمان و تقواست. او از همان آغاز حرکت خود به سوی کربلا ، تنها در اندیشه  هدایت  کردن مردم بوده است، نه به فکر مقام و ریاست و دنیا و.... . حسین(ع) در هر موقعیت و هر مکانی، با هر وسیله ای، مردم را  وبه سوی حیات طیبه و وادی نور، هدایت و راهنمایی می کرد. او در همه لحظات زندگی اش، به ویژه در پیکار قهرمانانه اش با ستمگران اموی و شهادت عاشقانه خویش، معیار شناخت حق و باطل گردید. قرآن، معجزۀ ماندگار و بیّنۀ روشن و دلیل آشکار الهی است؛ چنان‌که خود می‌گوید: "جائکم بینة من ربکم: دلیل روشن و آشکار از پروردگارتان آمده است." (سوره انعام آیه 157) 

حسین‌ (ع) نیز حجت آشکار و ماندگار الهی است که هیچ‌گاه فراموش و کم‌رونق نخواهد شد؛ چرا‌که خود بیّنه و حجت آشکار الهی داشت. در وصف حسین (ع) نیز می‌خوانیم: "گواهی می‌دهم که تو بر حجت آشکاری از طرف پروردگارت هستی."

قرآن کریم ، روی مسأله الگو دهی، آیات متعددی دارد. در سوره احزاب آیه 21می فرماید: " لَقَدْ کانَ لَکمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یرْجُوا اللَّهَ وَ الْیوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکرَ اللَّهَ کثیراً : براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى ‏کنند، زندگى و عملکرد  رسول خدا بهترین الگو و  سرمشق است." خداوند پیامبر (ص) را الگو قرار داد، چرا که روحیات عالى او، استقامت و شکیبایى اش، هوشیارى و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث، و زانو نزدن در برابر سختیها و مشکلات، هر کدام مى ‏تواند الگو و سرمشقى براى همه انسان ها، خصوصاً مسلمانان باشد. حسین (ع) نیز همچون جد خویش از همان آغاز حرکت و نهضت خود ، با گفتار و رفتار خود، الگویی را پایه ریزی کرد، که تا قیام قیامت، سرلوحه وسرمشق همه آزاد مردان وآزاد اندیشان جهان باشد. چنانکه خویش نیز در در مسیر کربلا ؛ حرکت و نهضت اش را ، الگویی عملی معرفی کرد و فرمود: "حرکت من هم برای شما اسوه و الگوست." در واقع هنگامیکه حسین (ع) با یزید بیعت نکرد و سیستم حکومتی او را زیر سوال برد، و فرهنگ حسینی را قابل بیعت با فرهنگ یزیدی ندانست، این الگو را به همگان ارائه داد. چرا که تفکر یزید،  در هر عصر و زمانی ممکن است وجود داشته باشد، و انسانهای آزاده، نباید زیر بار ستم این ظالمان بروند و تن به ذلت و خواری بدهند .

خداوند، عزیز است و قرآن ؛ کتاب و پیام خداوند، نیز همچون صاحب خویش عزیز است؛ چنان که در آیه 41 فصلت می فرماید:" ان الذین کفروا بالذکر لمّا جاءهم و انه لکتب عزیز: همانا آنان که به این قرآن که برای هدایت و یادآوری آنها آمد کافر شدند (چقدر نادانند) در صورتی که این کتاب به حقیقت عزیز و شکست‌ناپذیر است." عزیز به معنای نفوذناپذیر است، و حسین (ع) نیز انسانی خستگی ناپذیر و مبارز بود. همه این فریاد او را شنیده اند که: " به خدا سوگند! نه به شما دست ذلت می‌دهم و نه همچون بردگان فرار خواهم کرد." در روز عاشورا نیز در جواب درخواست ابن‌زیاد برای تسلیم‌شدن فرمود: "هیهات منا الذلة: ذلت و خواری  از ما دور است."

هیهات منا الذلة

ابن أبی الحدید، عالم بزرگ اهل تسنن می‌گوید: "بزرگ و پیشوای ستم‌ناپذیران جهان که درس غیرت و برگزیدن مرگ در سایة شمشیرها را بر ذلت و خواری به مردم جهان داد، حسین بن علی(ع) بود. او و یارانش که هیچگاه تن به ذلت ندادند." در این‌باره شاعر عرب، چه زیبا می‌گوید: " قد غیّرَ الطَّعنُ مِنهُم کُلَّ جارِحَةٍ  /  اِلّا المکارم فی امنٍ مِنَ الغَیْر : ضربه‌ها [ی نیزه و شمشیر]، تمام بدن آنان را دگرگون ساخت، ولی عظمت روحی و بزرگواری آنان را هرگز دستخوش تغییر نکرد."

قرآن کریم بارها و بارها به معروف فرمان داده و از منکر نهی کرده است. در آیه 71 توبه می فرماید: "مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر می کنند، نماز را برپا می دارند و زکات را می پردازند و خدا و رسولش را اطاعت می کنند." امام حسین(ع) نیز به عنوان پیشوای مردم، عمر شریفش را در راه امر به معروف و نهی از منکر سپری کرد. امر به معروف سه مرحله قلبی، زبانی و عملی دارد، که حسین(ع) علاوه بر امر به معروف قلبى و زبانى، عمل به آن را به منتهاى اوج خود رساند.  ایشان نه تنها با سخنانش به افشاى جنایات بنى امیّه پرداخت که با شمشیر حق به مبارزه برخاست و تا پاى جان ایستادگى کرد . حسین(ع) این حرکت خویش را "امر به معروف و نهى از منکر و اصلاح امور جامعه" نامید و در بیان و سخنان خویش، به طور مکرّر از این فریضه بزرگ یاد کرد، و با صراحت، یکى از انگیزه هاى حرکتش را احیاى همین امر مهم شمرد. شاید بتوان صریح ترین و رساترین تعبیر حسین(ع) در تبیین انگیزه اصلى قیام اش را جمله اى دانست که در وصیّت نامه آن حضرت به برادرش محمّد حنفیّه آمده است.
آن حضرت پس از آن که انگیزه هایى چون هوى و هوس و کسب مقام را از قیام خود دور دانست، چنین نوشت: "من تنها به انگیزه اصلاح در امّت جدّم بپا خاستم، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به روش جدّم و پدرم على بن ابى طالب(ع) رفتار نمایم!" هنگامى که امام  با سپاهِ "حرّ"  رو به رو گشت و بى وفایى کوفیان آشکار شد، برخواست و طىّ سخنانى چنین فرمود: "آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى نمى گردد، در چنین شرایطى بر مومن لازم است، قیام کند، و شیفته ملاقات پروردگار (و شهادت) باشد."
حسین(ع) با این سخنان ضمن گوشزد کردن وظایف همه قشرهاى مردم، عزم  و اراده خویش را براى اصلاح امور و مبارزه کامل با خودکامگان و ستمگران بنى امیّه اعلام مى دارد، و این مبارزه را مشروط به حمایت آنها هم نمى کند و آماده است جان گرامى خویش را در این راه نیز فدا کند.  لذا در اکثر زیارت نامه های ایشان نیز به همین امر اشاره شده است:" اشهدُ انَّکَ قد اَقمْتَ الصَّلوة و آتیْتَ الزکاةَ و اَمَرْتَ بِالمعروفِ و نَهَیْتَ‌ عَنِ المنکر: شهادت می‌دهم که تو نماز را به‌پا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی."

همان‌گونه که قرآن کریم معجزة جاویدان و ماندگار الهی است که برای تمام تاریخ و همه بشر نازل شده و هیچ‌گاه کهنه نمی‌شود، امام حسین(ع) نیز شهید جاوید و ماندگاری است که هرگز یاد او و اهداف و قیام او نه‌تنها فراموش نخواهد شد، بلکه هر روز زنده‌تر هم می‌شود. امام صادق(ع) در پاسخ به این پرسش که چرا قرآن بر اثر نشر و گذشت زمان تازه‌تر می‌شود، فرمود: "خداوند تعالی قرآن را برای زمان خاص قرار نداده و برای مردم خاص نفرستاده است؛ پس در هر زمان، جدید و نزد هر گروهی تازه است تا روز قیامت." با گذشت چهارده قرن از حادثه ی باشکوه عاشورا، ذکر مصیبت و فضایل و مناقب بى شمار حسین (ع) نیز، خستگی نا پذیر است. تا آنجا که می بینیم  عزاداری ها و ذکر مصیبت های ایشان، هر ساله  بهتر و با شکوه تر از سالهای گذشته برگزار می شود. و این نشان دهنده این است که حسین (ع) و حادثه عاشورا  نیز چون آیات قرآن  به زمان و مکان خاصی محدود نمی شوند، بلکه برای همیشه و تا ابد، تازه و باطراوت هستند. چرا که پیامبر اکرم(ص) فرمود: "از شهادت حسین(ع) حرارت (و عشقی) در دل‌های مؤمنان است که هیچ‌گاه سرد نمی‌شود."

کلیدواژه