بدرقه مهتاب
https://parstoday.ir/dari/radio/uncategorised-i61075-بدرقه_مهتاب
«جانباز ۸ سال دفاع مقدس، پس از تحمل سال ها رنج جانبازی  به شهادت رسید .» مثل همیشه خبر کوتاه بود و غم دار ...اما پیامی دل انگیز از ثبات ،و فاداری و عشق را به همراه داشت.
(last modified 2025-09-14T07:54:23+00:00 )
جدی 10, 1396 15:05 Asia/Kabul
  • بدرقه مهتاب
    بدرقه مهتاب

«جانباز ۸ سال دفاع مقدس، پس از تحمل سال ها رنج جانبازی  به شهادت رسید .» مثل همیشه خبر کوتاه بود و غم دار ...اما پیامی دل انگیز از ثبات ،و فاداری و عشق را به همراه داشت.

«جانباز ۸ سال دفاع مقدس، پس از تحمل سال ها رنج جانبازی  به شهادت رسید .» مثل همیشه خبر کوتاه بود و غم دار ...اما پیامی دل انگیز از ثبات ،و فاداری و عشق را به همراه داشت. اینکه هنور هم شهادت با خود طراوت و حیات را برای جامعه به ارمغان می آورد و تا زمانی که در بستر جامعه جاری است، آن جامعه زنده و با نشاط درمسیرحق حرکت می کند.

 جانباز بسیجی، علی خوش لفظ به فیض شهادت نائل آمد.

شهادت این رزمنده مجروح و دردمند یکبار دیگر خاطره حماسه رزمندگان اسلام و جانبازیهایشان را در اذهان زنده کرد. او از نوجوانی وارد کارزار جبهه حق علیه باطل شد و درعملیاتهای متعدد شرکت داشت. نهایتاً در عملیات کربلای 5، تیر به نخاع وی خورد و به شدت مجروح  شد. او که به گفته خود از قافله جا مانده بود،  پس از این واقعه، مکرراً در بیمارستان بود تا سرانجام به شهادت رسید. پسر او "طاهر خوش لفظ " در دل‌نوشته ای  پدر را چنین وداع می گوید:

«سلام بابای دردهای ناتمام. سلام بابای زخم های بی شمار. سلام مهتاب همیشه پیدای دیروز و امروز و فردا. ..دو روز است که کپسول اکسیژنت در کنار تختت تنها مانده و از دست تو نفس راحتی می کشد، اما من، مادر و خواهرم در نبودن تو نفس هایمان به شماره افتاده و رشک می بریم و غبطه می خوریم به صدها همرزم شهیدت که سالها چشم انتظارت بودند ... حالا می فهمم معنی صبر و سوختن را که تو هر شب و هر روز پیش چشممان سوختی و مثل شمع آب می شدی و دم بر نمی‌آوردی. تو در کنار حماسه و جهاد هشت ساله ات به اوج قله صبر رسیدی و مزد اخلاص خود را بعد از سی سال گرفتی و "عند ربهم یرزقون " شدی. پس گوارا باد بر تو لذت همجواری با اولیای خدا. مبارکت باد...»

شهید علی خوش لفظ

 

علی پانزده ساله در عنفوان جوانی با اصرار فراوان خود به جبهه اعزام می‌شود .با ورود به جبهه است که  شجاعت و جسارتش بر سر زبان‌ها می‌پیچد تا در شانزده سالگی‌ نیروی اطلاعات عملیات حاج احمد متوسلیان ‌می‌شود. او در آنجا درمی‌یابد اولین درس اطلاعات عملیات این است که کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفس گیر نکرده باشد.

شهید خوش لفظ در معرفی خود با اشاره به تاثیر انقلاب اسلامی بر قلبها می گوید: « بنده علی خوش لفظ هستم، در حقیقت دو اسم دارم : جمشید، نام زمان قبل از انقلاب من بود که از همان ابتدا دوست نداشتم این نام را، و علی که نام پس از انقلاب من است. چند روز پس از آغاز جنگ بود که توفیق داشتم در کردستان به حاج احمد متوسلیان بپیوندم و افتخار آن بر پیشانی من حک شود. من همیشه خجالت می‌کشیدم که بگویم اسمم جمشید است، در همان روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی  یکی از برادران رزمنده که نامش علی بود، سرش قطع شد و شهید شد. از همان زمان یک نامه برای خانواده نوشتم که من اگر زنده ماندم و شهید نشدم نامم علی است و دیگر مرا جمشید صدا نکنید. من پانزده ساله بودم که به مانند همه‌ی برادران دیگر برای حمایت از ولی‌فقیه زمان به جبهه رفتیم.»

 

علی خوش لفظ  پس از پایان جنگ یکی از نیروهای فعال فرهنگی بود .«وقتی مهتاب گم شد»  عنوان کتاب خاطرات این شهید است که به خط سردار حاج حمید حسام به رشته تحریر درآمده است. این کتاب را می‌توان شرح عملی یک حرکت عارفانه دانست؛ در حقیقت بیش از آنکه این کتاب به ویژگی‌های جنگ بپردازد، شرح سفر عارفانه‌ از خلق بسوی حق اوست.

راوی یک نیروی اطلاعات و عملیات است. جدا از آنکه راوی صادقانه از ‌‌‌‌‌‌زندگی خود، شیطنت‌های کودکانه‌‌ قبل از انقلاب، غرور جوانی‌ و حوادث طاقت‌فرسای جنگ تحمیلی سخن می‌گوید، توصیف شب‌های شناسایی، التهاب عبور از میدان مین، جست‌وجوهای مخفیانه برای یافتن راه‌هایی که بشود رزمندگان را تا پشت سر بعثی‌ها برد، گرفتار شدن در تله‌ها و کمین‌ها و شهادت دوستان در برابر چشم، از بخش‌های برجسته‌ این کتاب است.

 

"وقتی مهتاب گم شد" با روایت صادقانه اش بسیاری را مجذوب خود کرد . نویسنده کتاب او را  فراتر از خوش لفظ  بودن ، "خوش معنا " می خواند . همرزمش می نویسد:  کمتر کسی می دانست که مهتاب تویی، کمتر کسی تو را می شناخت...

رهبر انقلاب اسلامی در تفریظ بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» نوشتند:

«بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین(ع)؛ یاوران دین خدا... و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و... آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دل‌های روشن، ... اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمه‌ این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت می‌کند و آتش شوق را در آن سرکش‌تر می‌سازد. راوی، خود یک شهید زنده است. تن بشدت آزرده‌ او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله رب‌العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربه‌دیدگان است. بر او و بر همه‌ آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ ان‌شاء‌الله. ..».

 

به تعبیر آیت الله خامنه ای، رهبر انقلاب اسلامی ایران؛ دفاع مقدس وسیله‌ای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسان‌ها، به شکل عجیبی بروز کند... علی خوش لفظ یکی از هزاران جوانی بود که در دفاع از اسلام از جان خود گذشت. رهبر انقلاب سال گذشته در دیدار با این شهید بزرگ گفتند: «شما بهترین لحظه های عمر را نه یکبار نه دوباره بلکه ده ها و صدها بار الحمدالله گذرانده ای، ما هم آرزوی لحظات شما را داریم... فرق شما با شهدایی که گلوله خوردند این است که سالها رنج کشیده ای ، این افزون بر ارزش شهادت است.»

 

شهید خوش لفظ شیرین ترین لحظات زندگی خود را دیدار با رهبر انقلاب اسلامی می خواند.

شهید علی خوش لفظ و آیت الله خامنه ای

او در این دیدار ضمن بیان عشق و ارادت به رهبر فرزانه ، دغدغه و دل‌نگرانی‌اش را  ناراحتی رهبر  از وضعیت موجود دانست و گفت ...شما  یک چیزی بگویید که ما آرام بشویم. و رهبر انقلاب در پاسخ فرمودند: «آرام باشید. این چیزهایی که شما می‌بینید، اینها حوادث طبیعی یک راه دشوار به سمت قلّه است؛ هیچ انتظار نباید داشت که اگر ما می‌خواهیم برویم به قلّه‌ توچال یا قلّه‌ دماوند، در راه چاله نباشد، سنگ یا باد و دود نباشد،.. امّا داریم می‌رویم، عمده این است. اصلا نگران نباشید؛ این حوادث وجود دارد؛ اگر این حوادث نبود باید تعجّب می‌کردید.»
و نیز فرمودند: «یک لشکر فرهنگی، یک جبهه‌ فرهنگی، حمله کرده به انقلاب و به نظام جمهوری اسلامی؛ یک عدّه هم جانانه دارند از آن دفاع می‌کنند؛.. من می‌بینم که یک عدّه‌ای سینه‌چاک ایستاده‌اند. .. شما، امثال شما آقای خوش لفظ! ، خوش معنا،... یعنی شماها همین‌طور که دارید راه می‌روید، نفس می‌کشید، حرف می‌زنید، اظهار وجود می‌کنید، این خودش مبارزه است، این خودش دفاع است، یک دفاع فرهنگی است... تقریباً چهل سال از انقلاب گذشته، توقّع بوده که دیگر اینها نباشند، امّا شما می‌بینید دارد رویِش پشت سرِ رویِش جلو می‌آید. اینها شوخی است؟»
رهبر انقلاب همچنین در سخنانی آرامش‌بخش افزودند: «اینکه شما می‌گویید «آرامش، آرامش»، من آرامش دارم... من دارم حرکت می‌کنم، من دارم حرکت را می‌بینم، برای من روشن است که دارد چه اتّفاقی در کشور می‌افتد؛ بله البتّه، دشمنی هست، مخالفت هست، اگر نبود باید تعجب می‌کردیم، گروه‌هایی هستند «سازمان‌یافته»، برای ضربه‌زدن از روزنه‌ فرهنگ، از روزنه‌ هنر؛ با هم ارتباط دارند، پول خرج می‌کنند، پول می‌گیرند، خیانت می‌کنند، ... برای اینکه یک جوری، نگذارند این انقلاب حرکت بکند؛ اما انقلاب هم دارد حرکت می‌کند، سینه‌اش را سپر کرده؛و( دشمن هم  اقرار به شکست کرده است..)

 

بی تردید ، شهیدانی چون علی خوش لفظ، انسانهایی از جنس خود ما بودند، منتها به تعبیر رهبری معظم: بهتر از ما راه را شناختند، بهتر از ما زندگی را فهمیدند، اقبال بیشتری داشتند، توسّل بیشتری داشتند، خدای متعال هم به آنها توجّه بیشتری کرد و آنها را از سرچشمه‌ لطف و فضل خود سیراب کرد.شهیدان حامل بشارتند... شهیدان به ما می‌گویند شما خوف و حزن نداشته باشید. دلسردی و نومیدی نداشته باشید... برکات الهی را در مقابل چشم ما نگه می‌دارند و این آن چیزی است که ما امروز به آن احتیاج داریم.»

تشییع پیکر شهید خوش لفظ

 

با شهادت این جانباز شهید رهبر معظم انقلاب طی پیامی حماسه آفرینی و استقامت وی را قدر نهادند و فرمودند: «جانباز عزیز آقای علی خوش لفظ به لقاءالله پیوست و اجر دهها سال درد و رنج جانبازی را به جایگاه والای شهادت فی سبیل‌الله پیوند زد.سلام و رحمت خدا بر این شهید عزیز که در هنگام زندگی نیز شهید زنده نامیده شد و درنگ سالها پس از دفاع مقدس، پاداش عظیم صابران را به او هدیه کرد. به روان پاک او درود میفرستم و به بازماندگان گرامی‌اش تبریک و تسلیت میگویم.»