تازه مسلمانی از انگلیس
فاطمه گراهام تازه مسلمان انگلیسی : « زمانی که قرآن را خواندم بلافاصله ارتباطی میان قلبم و قرآن ایجاد شد و احساس کردم به خانه ام آمده ام و این دین من است. من دین خود را یافتم. بیان احساس آن زمان بسیار سخت است. هیچ مطالعه پیچیده و هیچ مباحثه طولانی رخ نداد؛ فقط یک ارتباط فوری میان من و قرآن ایجاد شد.»
تازه مسلمانان معمولاً با مطالعۀ قرآن و دیگر کتاب های اسلامی و پرسش از مسلمانان و عالمان دینی، حقانیت و درستی اسلام را درمی یابند. اما دقت در سخنان خانم « فاطمه گراهام » نشان دهد که او مطالعات وسیع و عمیقی در مورد این دین آسمانی دارد و پس از مسلمان شدن همچنان به تحقیقات خود برای درک بهتر آن ادامه می دهد. او در انگلیس به دنیا آمده و اکنون با همسرش که وی نیز مسلمان شده است ، در اسکاتلند زندگی می کند و هر دو در زمینه طب سنتی و گیاهی فعالیت می کنند. خانم گراهام در خانواده ای مسیحی کاتولیک متولد شده و در مدرسۀ کاتولیک ها درس خوانده است، اما مسیحیت روح کنجکاو او را اقناع نکرده و به تحقیق در مورد ادیان دیگر پرداخته است. وی می گوید: «به مطالعه دین های مختلف در جهان پرداختم و تلاش کردم چیزی را که احساس می کردم درست است، پیدا کنم؛ چیزی که با آن احساس آرامش کنم. اما در کتابها فقط تئوری وجود داشت.»
آشنایی اولیه فاطمه گراهام با اسلام از طریق روزه بود. وی توضیح می دهد: «یک روز موقع ناهار به دیدار دوستان مسلمانم رفتم و مشاهده کردم که همه آنها روزه هستند. خیلی تعجب کردم و از آنها در مورد روزه سوال کردم، سوالات زیادی در مورد اعتقاداتشان از آنها پرسیدم. کاتولیک ها نیز یک نوع روزه در دین خود دارند، اما روزه مسلمانان جدی تر است که نشان دهنده ایثار، از خود گذشتگی و طاقت بیشتر مسلمانان است.» اما آنچه فاطمه را متحول کرد، هدیه ای بود که آن دوستان مسلمان به او دادند و آن هدیۀ ارزشمند، قرآن کریم ، معجزۀ جاوید پیامبر اسلام بود. این تازه مسلمان انگلیسی احساس خود را در مورد قرآن چنین بیان می کند: « زمانی که آن را خواندم بلافاصله ارتباطی میان قلبم و قرآن ایجاد شد و احساس کردم به خانه ام آمده ام و این دین من است. من دین خود را یافتم. بیان احساس آن زمان بسیار سخت است. هیچ مطالعه پیچیده و هیچ مباحثه طولانی رخ نداد؛ فقط یک ارتباط فوری میان من و قرآن ایجاد شد.» از آنجا که قرآن، سخن حکیمانه خداوند است که بر خلاف دیگر کتب آسمانی، تحریفی در آن روی نداده، عقل و روح هر جستجوگر حقیقت را مجذوب خود می کند و راه راست و صحیح را به او می نمایاند. چنانکه در سورۀ اسراء آیه 9 می خوانیم : « این قرآن، به راهی که استوارترین راه هاست، هدایت می کند... »
چندی بعد خانم گراهام در منزل یک روحانی مسلمان شهادتین را گفت و رسماً مسلمان شد. او اسلام را دینی با ویژگیهای مثبت فراوان می داند که به برخی از آنها چنین اشاره می کند : « اسلام برای من دینی کامل ، خالص و پاک است که تبعیض نژادی در آن وجود ندارد، زن و مرد در آن برابر هستند، عدالت رعایت می شود و قوانینی در آن برای جوامع وضع شده که در عین سادگی بسیار کامل است. » وی در مورد رعایت این قوانین می گوید : « در ابتدا و پس از اسلام آوردن ، گویی یک راه ارتباطی قوی معنوی ایجاد شد تا من را به خدا و دین اسلام برساند. به عنوان یک فرد تازه ایمان آورده به اسلام، یک سری قوانین را باید رعایت می کردم. نحوه پوشش، خوردن و نخوردن برخی از مواد غذایی، کارهایی که نباید انجام می دادم و اعمالی که باید انجام می دادم ... » البته انجام این احکام و تغییر نوع زندگی غربی به سبک زندگی اسلامی ، آن هم در جامعۀ غربی ، کار مشکلی است که نیاز به زمان دارد و این رهیافتۀ انگلیسی نیز به تدریج این کار را انجام داده است.
خانم گراهام نیز از تبلیغات رسانه های غربی علیه اسلام و وارونه جلوه دادن ارزش های این دین بزرگ الهی نزد مردم گلایه دارد و ضمن برشمردن برخی آموزه های متعالی اسلام ، می گوید : « به رغم این همه نمونه های باشکوه و عظیم در دین اسلام، اگر از غیرمسلمانان در خیابانهای اسکاتلند، انگلیس و اروپا بپرسید که اسلام را در چند کلمه خلاصه کنند، مطمئن هستم که پاسخ آنها این چند کلمه خواهد بود: خشن، سختگیر، رفتار بد با زنان، عدم رعایت حقوق بشر. چرا باید این افراد در مورد دین کامل ما این گونه فکر کنند؟ »
این بانوی تازه مسلمان در مورد ارتباط روحی با خداوند دیدگاه های جالب و قابل توجهی دارد و می گوید : « حفاظت از قلب و روح با ذکر و یاد خدا انجام می شود. مبلغان دینی معتقدند هر کسی خدا را به یاد آورَد، نوری الهی به قلبش وارد می شود که از ورود شیطان به آن جلوگیری می کند. پس این بدان معناست که هر قدر خدا را بیشتر یاد کنید، قلب و روحتان را در مقابل بدی ها حفاظت کرده اید. » وی از قرآن ، دعا و اذکار مختلف به عنوان روش های تقویت ارتباط روحی با پروردگار عالم نام می برد ، اما برای نماز جایگاه ویژه ای قائل است و تأکید می کند : « نماز یک راه ویژه برای ارتباط با خداست و البته فراتر از چند رکعت نماز خواندن است. امام خمینی (ره) در کتاب آداب نماز (آداب الصلوة) می فرماید: « شرع، ظواهری برای نماز دارد که اجرای آن لازم می باشد و در عین حال عبادتی چون نماز دارای عمق و روحی است که باید به آن نیز پرداخت. »
همانگونه که باید احکام و قوانین ظاهری عبادات اسلامی را رعایت کرد ، توجه به روح و عمق آنها نیز مهم و باعث رشد و تعالی یک مسلمان است. خانم فاطمه گراهام در این زمینه می گوید که در هیچکدام از دو وجه ظاهر و باطن عبادات و قوانین اسلامی نباید افراط کرد و باید تعادل میان آن دو را حفظ کرد. وی ریشه تروریسم تکفیری را نیز افراط در توجه به ظاهر احکام و قوانینی می داند که خود صحیح می دانند و اضافه می کند : « تمرکز صرف بر قلب معنوی و بی توجهی به قوانین نیز اقدامی اشتباه است. اما وقتی مسلمانان فقط بر قوانین و مقررات متمرکز شوند و دچار افراط شوند، نمونه های تروریسم و خشونت به وجود می آید. افرادی که اقدامات افراطی انجام می دهند، توانایی درک ارتباط با خدا با یک قلب و روح پاک را از دست داده اند. چگونه می شود یک مسلمان به قلب و روحش توجه داشته باشد، ولی بمبی را در جایی کار بگذارد که زنان و کودکان را بکشد؟ این افراد افراطی خود را چنین متقاعد می کنند که افرادی را که کشته اند، به جای ذات واقعی اسلام، ایده آل های سیاسی را دنبال می کنند و ارزش زندگی کردن ندارند.» در واقع گراهام معتقد است که تکفیری ها خشونت را جایگزین روح لطیف و الهی کرده و همه را ملزم به تبعیت از قوانین منحرف و متعصبانه خود می دانند.
فاطمه گراهام به یک مشکل مهم که پیش روی بسیاری از تازه مسلمانان چون خودش وجود دارد ، اشاره می کند و آن اینکه آنها نمی دانند که پس از مسلمان شدن ، بر اساس چه مذهبی واجبات و محرمات را انجام دهند . حتی برخی از آنها از وجود مذاهب مختلف در اسلام بی اطلاع هستند. خانم گراهام این موضوع را چنین توضیح می دهد : « افراد جدیدی که به اسلام گرایش پیدا کرده اند با قوانین و مقررات و یک سری بایدها و نبایدها روبرو می شوند. ... آنها در مورد اینکه چرا باید حنفی ، شافعی ، مالکی ، حنبلی یا جعفری باشند ، نظری ندارند. مشکل بزرگ برای تازه مسلمان شده ها این است که به آنها گفته نمی شود که در اسلام راههای متفاوتی برای انجام قوانین و مقررات این دین وجود دارد. به آنها نمی گویند که مذاهب مختلفی در اسلام وجود دارد. فقط می گویند این کار درست است و آن اشتباه. » اما توصیه وی به تازه مسلمانان آنست که درمورد مذهبی که راه درست را به آنها نشان می دهد ، تحقیق کنند.
گراهام خود تحقیقات مفصلی در بارۀ مذاهب اسلامی انجام داده و سرانجام به این نتیجه رسیده است که مذهب تشیع که برگرفته از آموزه های متعالی اهل بیت پیامبر(ع) است ، بهتر می تواند او را در دنیا و آخرت سعادتمند کند. وی در این مورد چنین توضیح می هد: « بر خود لازم دانستم که مطالعه جدی در مورد پنج مذهب دین اسلام و تصمیم گیری در مورد اینکه کدام مذهب منطقی تر است، انجام بدهم. البته در عین حال آنچه مهم است حرکت در مسیر درست می باشد و اینکه خدا مرا در مسیر درست هدایت کند. حضورم در میان جعفری ها و شیعیان را با دلایل کافی پذیرفته ام. شخصاً می توانم این موضوع را با دیگران به بحث بگذارم که چرا به مذهب تشیع وابسته و یا پیرو آن هستم. »