حوت 07, 1396 17:43 Asia/Kabul
  • سه تازه مسلمان از استرالیا
    سه تازه مسلمان از استرالیا

دیوید استنلی، تازه مسلمان استرالیایی : « قبل و بعد از اسلام ، دو فرد کاملا مختلف هستم . دیگر مثل گذشته ، مردم را قضاوت نمی کنم و بیشتر به درون خودم توجه می کنم و به جای عیب جویی از دیگران ، سعی می کنم خودم را اصلاح کنم و این رویه به دیگران هم سرایت می کند. »

در جهان کنونی، رسانه های جمعی نقش غیرقابل انکاری در شکل دهی افکار عمومی دارند. بزرگترین رسانه های جهان متعلق به کشورهای غربی است و آنها بر اساس سیاست های خود ، تبلیغ می کنند و بر مخاطب تاثیر می گذارند. یکی از این سیاستهای تبلیغی ، نشان دادن چهره ای غیرواقعی ، خشن ، متعصب و واپس گرا از اسلام است. االبته معدود رسانه هایی نیز هستند که حداقل در برخی از برنامه های خود ، چهره واقعی تری از اسلام و مسلمانان ارائه می دهند . چندی قبل برنامه تلویزیونی سان رایز ( Sunrise ) استرالیا که از چندین شبکه پخش می شود ، با سه تازه مسلمان این کشور مصاحبه ای کرد که گرچه کوتاه بود ، اما برخی حقایق اسلام را آشکار کرد. در این برنامه ، سه تازه مسلمان به نام های «سوزان کارل » (Susan karl   (استاد دانشگاه ، « دیوید استنلی » ( David Stanley) متخصص برق و « استیسی محمد » ( Stacy Mohammad) خانه دار ، شرکت داشتند.

 

    سوزان ، دیوید و استیسی با سه تفکر متفاوت ، سرانجام اسلام را به عنوان دین رهایی بخش و کامل انتخاب کرده اند . خانم سوزان کارل یک مسیحی معتقد بود و به همین دلیل مجری برنامه با اشاره به این موضوع پرسید آیا دین همواره به عنوان موضوعی مهم در زندگی اش مطرح بود ؟ وی پاسخ می دهد : « بله ، من همیشه به خدا اعتقاد داشتم و در خانواده ای مسیحی بزرگ شدم و همیشه به کلیسا می رفتیم . پس دین همیشه به عنوان بخشی بزرگ و مثبت از زندگی من بوده است. » اما دیوید استنلی وضعیت متفاوتی داشته است . خودش می گوید : « من مثل هر جوان استرالیایی دیگر مشروب می خوردم ، سیگار می کشیدم و خوشگذرانی می کردم . » به عبارت دیگر استنلی چندان تقیّد دینی نداشته است. اما استیسی محمد که در روستا بزرگ شده ، یک « اگنوستیک » ( Agnostic ) بود ، یعنیکسی که شک داشته خدا وجود دارد یا نه . اما چه شد که این سه نفر به دینی مشترک یعنی اسلام گرویدند؟

سوزان کارل 

    خانم کارل در جواب مجری برنامه سان رایز که از چرایی انتخاب اسلام پرسید ، چنین گفت : « در دوره نوجوانی شروع کردم به بررسی اینکه آیا به عقایدم به این دلیل که واقعاً درست است ، پایبندم یا صرفاً به خاطر این است که در خانواده ای مسیحی به دنیا آمده ام ؟ سئوالهای بزرگی در مورد زندگی و جهان و همه چیز داشتم و پاسخ های مختلف را بررسی می کردم و با تعجب ، این اسلام بود که هر بار بهترین پاسخ های منطقی را به سئوالات من می داد. این گونه بود که تصمیم گرفتم مسلمان شوم. » مجری برنامه سپس نظر استنلی را در مورد اسلام و مسلمانان قبل از گزینش این دین پرسید. وی به صراحت گفت : « من یک نژادپرست بودم و اصلاً مسلمان شدن را دوست نداشتم. نظر من در مورد اسلام این بود که اسلام ، مختص یک منطقه ای است که افراد آن از همۀ دنیا بیزارند و قصد دارند هر کسی را که مسلمان نیست ، به زور مسلمان کنند. »

دیوید استنلی

 

   بسیاری از افراد، آماده پذیرش دین و آیینی هستند که روح تشنۀ معنویت آنها را سیراب کند و به آنها آرامش و زندگی نوین و امیدبخشی  بدهد . دیوید با آنکه تحت تأثیر تبلیغات رسانه ها ، نظری منفی به اسلام داشت ، تقریباً ناگهانی و پس از گفت و گو با یک مسلمان ، نظرش را عوض کرد و این دین آسمانی را پذیرفت . او ماجرای مسلمان شدنش را چنین شرح می دهد : « خیلی سریع و در دقایق اول یک گفت و گو  با یک مسلمان  متوجه شدم که تصور من درمورد اسلام و مسلمین ، کاملاً اشتباه است و از همانجا شروع کردم به پرسش از خودم که من کی هستم ؟ » مجری از استنلی می پرسد از زمانی که مسلمان شدی زندگی ات چگونه است ؟ وی در پاسخ می گوید : « قبل و بعد از اسلام کاملاً دو فرد مختلف هستم. در سطح فردی ، بیشتر مراقب خودم هستم . دیگر مشروب نمی خورم و سیگار نمی کشم. من همیشه می خواستم خودم را اصلاح کنم و نیاز به این جرقه داشتم و در کل هم انسان بهتری شده ام . دیگر مردم را قضاوت نمی کنم و و به جای عیب جویی از دیگران ، سعی می کنم  به خودم بپردازم و این رویه به دیگران هم سرایت می کند. »

 

آنچه دیوید درمورد اصلاح خود و عیب جویی نکردن از مردم می گوید ، از دستورات مهم اسلامی است. قرآن در سوره مائده آیۀ 105 می فرماید : « ای کسانی که ایمان آورده اید ، مراقب خود باشید ... » و در اولین آیه از سورۀ همزه تأکید می کند : « وای بر هر عیب جویِ مسخره کننده .» در این زمینه احادیث متعددی نیز وجود دارد. به عنوان نمونه حضرت علی (ع) می فرمایند : « خوشا به حال آن کس که عیب خودش ، او را از پرداختن به عیوب مردم باز دارد. »

    اما سئوال مجری برنامۀ سان استار از خانم استیسی محمد ، تا حدی متفاوت بود. اولین پرسش آن بود که واکنش خانواده او پس از آنکه متوجه شدند مسلمان شده است ، چگونه بود ؟ برخلاف بسیاری از تازه مسلمانان که از رفتار تند خانواده شان پس از اسلام آوردن می گویند ، ظاهراً استیسی در این مورد مشکل چندانی نداشته است. وی می گوید : « من خانواده ای دوست داشتنی دارم ، اما در مورد سفرم به اسلام با خانواده صحبت نکردم . چون بیشتر یک سفر (از بی خدایی به اسلام) بود تا این که بخواهم به همه بگویم که چه تصمیمی گرفته ام. پس از دو سال وقتی به آنها گفتم ، خودشان حس کرده بودند که تغییراتی در من رخ داده است و خیلی خوب با آن برخورد کردند و می توانم بگویم الآن که مسلمان هستم ، بیش از گذشته به خانواده نزدیک شده ام. »

عیب جویی

 

برخی خانواده ها درباره اسلام آوردن فرزندانشان بسیار حساس هستند ، اما چگونگی رفتار تازه مسلمانان با آنها در پذیرش آسان تر خانواده ، بسیار مؤثر است. در این زمینه ماجرای جالب توجهی در صدر اسلام اتفاق افتاد که بسیار آموزنده است. زکریا بن ابراهیم ، جوانی مسیحی  که تازه مسلمان شده بود ، پس از انجام مراسم حج ، خدمت حضرت صادق (ع) نوادۀ رسول خدا (ص) رسید و عرض کرد: « پدر و مادر و خانواده من مسیحى هستند و مادرم نابیناست ، آیا من همراه آنها بمانم و با آنها باشم؟ » امام صادق (ع) فرمودند : « از مادرت مراقبت کن و با او خوش رفتار باش و هنگامی که از دنیا رفت ، خودت امور خاکسپاری مادرت را بر عهده بگیر و به دیگران وا مگذار. » زکریا می‌گوید: « هنگامی که به شهرم کوفه رفتم ، به مادرم مهربانى کردم ، خودم به او غذا می‌دادم ، لباسش را می‌ شستم و خدمتگزار او بودم.» روزی مادرم به من گفت: « پسر جان! آن زمان که دین مرا داشتی رفتارت با من این گونه نبود ، چطور از زمانی که به این دین جدید روی آوردی برخوردت این قدر تغییر کرده است؟ » زکریا ماجرای خود و امام صادق (ع) و توصیۀ ایشان را بیان کرد و مادر گفت: « دین تو بهترین دین است، آن را به من نیز عرضه کن.» زکریا اسلام را به مادرش عرضه کرد و مادر نیز مسلمان شد و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را به جا آورد و شب هنگام در حالی که مسلمان شده بود ، از دنیا رفت.

استیسی محمد

سئوال آخر مجری برنامه سان استار از استیسی جالب بود. وی پرسید : وقتی می شنوی که یک حمله تروریستی به نام الله انجام می شود ، چه حسی در تو ایجاد می شود ؟ استیسی محمد در پاسخ گفت : « من احساس ناراحتی می کنم . کشتن هر انسان بی گناه در هر جا ، مهم نیست چه دینی داشته باشد ، بسیار ناراحت کننده است. اما به دلیل دیگری نیز ناراحت می شوم و آن اینکه این حملات به اسم اسلام انجام می شود و به این ترتیب دین من ، بد جلوه داده می شود . من خودم می دانم که حقیقت اسلام چیست (و تروریسم را تأیید نمی کند) ، اما من چون یک نماینده اسلام هستم ، مردم به من طوری نگاه می کنند که انگار با تروریسم ارتباط دارم و این چیزی نیست که من برای زندگی خودم و پسرانم می خواهم . » اما مهم تر از سخنان تاسف بار استیسی ، اعتراف مجری برنامه سان استار به برخورد مغرضانه غرب با مسلمانان در انتهای برنامه بود که چنین گفت : « حقیقت این است که ما می دانیم شبکه های خبری و افکار عمومی فقط روی عده خاصی از مسلمانان (تکفیری) تمرکز می کنند ، چه درمورد برخورد با زنان یا حملات تروریستی . اما مثلاً به ایرلندی ها نگاه نمی کنند که برای صدها سال یکدیگر را به قتل می رساندند و نمی گویند که به دلیل اینکه مسیحی هستند پس تروریست هستند . ما به مردم جنوب آمریکا نگاه نمی کنیم که رفتارخیلی بدی با زنانشان در خانه دارند و نمی گوییم که ما از آنها می ترسیم چون با زنانشان این گونه رفتار می کنند . فکر می کنم که در مورد اسلام باید به مردم آموزش دهیم. »

 

کلیدواژه