بررسی مطبوعات چاپ کابل 20 حمل 1397
"انتقال داعش به شمال کشور پرسش برانگیز است" ، "ضرورت تقویت روابط با ترکیه" و "پنج دالر، شرمندگی از عرصه ی سیاست تا بهداشت" عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است.
"انتقال داعش به شمال کشور پرسش برانگیز است" عنوان سرمقاله ی روزنامه ی آرمان ملی است که در آن چنین آمده است:
گزارشهای منتشره حاکی از آن است که پس از شکست داعشیان در سوریه و عراق، در حدود هشت هزار تن از جنگجویان فراری آن ها از طریق پاکستان به مناطق مختلف کشور ما از جمله شمال، منتقل شده اند که این کار نیز پرسش برانگیز می باشد.
آرمان ملی می افزاید :
این جنگجویان، تروریستهای کارکشته و خطر ناکی هستند که مقابله با آنان هر چند از عهده نیرو های افغانستان بر می آید، ولی همراه با دشواری هایی خواهد بود.
و روزنامه ی هشت صبح نیز در سرمقاله ای تحت عنوان "ضرورت تقویت روابط با ترکیه" چنین نوشته است:
دولت ترکیه خواستار سپردن مدیریت و مالکیت این مکتبها به انقره است. این امر برای خانوادههای شاگردان مکتبهای افغان- ترک سوالبرانگیز است. اگر دولت ترکیه میخواهد افغانستان را در عرصهی معارف و آموزش کمک کند، بهتر است مکتبهای جدید اعمار کند. به دست گرفتن کنترول مکتبهای افغان ترک که کابل زیر فشار ترکیه به آن تن داده است، برای بخشی از مردم افغانستان سوالبرانگیز است و انقره نتوانسته است که در این زمینه، به سوالها پاسخ بدهد. دولت افغانستان به روابط دولت با دولت باور دارد و نمیتواند از زیر بار فشار دولتی مثل ترکیه فرار کند، اما دولت ترکیه باید خود پاسخ بدهد که چه مشکل دارد که مکتبهای جدید اعمار نمیکند و تلاش دارد که مالکیت و مدیریت مکتبهای افغان- ترک را به دست بگیرد.
هشت صبح می افزاید :
سوال دیگر در روابط دو کشور استرداد شماری از شهروندان ترکیه به آن کشور است. شماری از شهروندان ترکیه در کابل زندهگی میکنند. آنان در دفتر کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در کابل ثبت و راجستر هستند و احتمال آن زیاد است که سازمان ملل متحد آنان را به کشورهای پناهندهپذیر بفرستد. مردم افغانستان میخواهند که دولت ترکیه به استرداد آنان اصرار نکند. اگر آنان فعالیت ضد امنیتی دارند و برای ترکیه و منافعش در افغانستان مشکل ایجاد کردهاند، انقره باید اسناد آن را در اختیار افغانستان قرار دهد تا حکومت افغانستان بتواند به قناعت افکار عمومی بپردازد.
و نگاهی می اندازیم به روزنامه ی ماندگار که در سرمقاله ای تحت عنوان"پنج دالر، شرمندگی از عرصه ی سیاست تا بهداشت" چنین نوشته است:
فیروزالدین فیروز، وزیر بهداشت، بهصراحت اعلام کرد که سکتور صحت در افغانستان شدیداً وابسته به کمکهای بیرونی است و در حال حاضر هزینۀ اختصاصی برای ارایۀ خدماتِ صحی به هر شهروند کشور، سالانه پنج دالر است. آقای عبدالقدیر قدیر رییس عمومی برنامهریزیِ این وزارت نیز اعلام کرد که از یکمیلیارد و نُهصدمیلیون دالری که سالانه برای ارایۀ خدمات بهداشتی به مصرف میرسد، فقط ۵ درصد آن توسط حکومت، ۷۲ درصد توسط مردم و متباقی توسط جامعۀ جهانی پرداخت میشود.
اگرچه مسوولان وزارت بهداشت در کنار این صحبتها و ارقامِ یأسآور، از پیشرفتهای «قابل ملاحظهیی» در بخشِ صحت نسبت به سالهایِ گذشته ـ از جمله کاهش مرگومیرِ مادران و افزایش دسترسی مردم به خدمات درمانی ـ خبر میدهند، اما این پیشرفتها در نظرِ هر خواننده و شنوندهیی در مقابل تخصیصِ ۵ دالر برای هر شهروند در یک سال، کاملاً رنگ میبازد.
درپایان ماندگار می افزاید:
کابل به عنوان پایتخت میباید نمایندۀ لیاقتِ حکومت در تمام عرصهها باشد، اما این شهرِ چندمیلیونی شاهد فعالیتِ هزارها داکتر تقلبی، صدها مرکز درمانیِ غیرمعیاری و فاقد استندردهای لازمِ صحی و دهها شفاخانۀ خصوصیِ پُررنگولعاب است که غیر از عطشِ دریافت پول و ثروت، چیزی در چانته ندارند. داکتران تقلبیِ درسناخوانده و یا هم داکترانِ نامتعهد، در هماهنگی با دواخانهها و لابراتوارها، به نوشتنِ نسخههای طولانی و پولساز میپردازند و شفاخانههای تجارتی نیز فقط پذیرایِ بیمارانِ پولدار و دستبهجیبی هستند که اگر درمان شدند خوب، اگرنه به شفاخانههایی در هند و پاکستان حواله میشوند. افزون بر این، در همین پایتخت یا به عبارتی کابل زیبا، روزانه صدها تُن مواد خوراکی، دارویی، بهداشتی و آرایشیِ منقضی و تاریخگذشته به فروش میرسد و عواقبِ صحیِ آن بر فقیرترینشهروندان تحمیل میگردد.