در سوگ پنجمین ستاره ی آسمان امامت
ویژه برنامه سالروز شهادت امام محمد باقر(ع)
امام محمد باقر(ع)
گوینده:
در هفتمین روز از ماه ذی الحجه قرار داریم . این روز مصادف با سالروز شهادت یکی از اهل بیت پاک پیامبر اسلام (ص)، حضرت امام محمد باقر (ع) است. امام محمد باقر (ع) در روز سوم ماه صفر سال 57 ه.ق در مدینه دیده به جهان گشود. ایشان در واقعه جانگداز کربلا همراه پدر و در کنار جدش امام حسین (ع) کودکی بود که چهارمین بهار زندگی اش را آغاز کرده بود. آن بزرگوار بعد از شهادت پدرش حضرت امام سجاد(ع) در سال 95 ه.ق کشتی هدایت امت اسلامی را در میان دریای متلاطم حوادث ، رهبری کرد و به مدت 19 سال امامت را عهده دار بود و سرانجام در روز هفتم ماه ذی الحجّه سال 114 ه.ق در سن 57 سالگی به دستور هشام بن عبدالملک خلیفه بنی امیه مسموم شد و در مدینه به شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
سالروز شهادت امام باقر(ع) را به حضور تمامی دوستداران حقیقت تسلیت می گوئیم و در ابتدای گفتار خود ، با داستانی به شهر مدینه در عصر امام باقر (ع ) می رویم . آن زمان که امام در یکی از کلاسهای درس خویش مشغول بحث و گفتگو با شاگردانش بود .
**** فاصله ****
گوینده :
آن روز تشنگان حقیقت همچون پروانه هایی ، گرد شمع وجود امام حلقه زده بودند . درآن زمان در سرزمین وسیع اسلامی، کسی همتای امام باقر(ع) یافت نمی شد که مشتاقان دانش را اینگونه به خود جذب کند . برای حضور در کلاسهای درس امام ، محدودیتی وجود نداشت . در این هنگام ، مردی که همه می دانستند ازاهالی شام است ، به جمع امام و شاگردانش وارد شد . او گهگاه به کلاس درس امام باقر (ع) می آمد ، اما از مخالفان دیرینه اهل بیت پیامبر بود . آن روز مرد شامی ،خطاب به امام باقر (ع) گفت :
" من علاقه ای به اهل بیت پیامبر ندارم . اما از آنجا که در سخن گفتن ، هنرمند هستی و در علوم مختلف تبحر داری ، به مجلس دَرسَت می آیم ، ولی پیرو و مرید تو نیستم . "
امام باقر(ع) تبسمی کرد و به وی فرمود : " هیچ چیز در نزد خدا پنهان نخواهد ماند . "
گوینده :
مرد شامی در فرصتهای مختلف ، با امام باقر(ع) برخورد توهین آمیز می کرد و به این رفتار ناشایست خود ادامه می داد. بعد از مدتی آن مرد بیمار شد . اطرافیان هرچه او را معالجه کردند ، حاصلی نبخشید . دیگر توان حرکت نداشت . یک شب در لحظات سخت و جانفرسا ، خوابی عجیب و تکان دهنده دید. از خواب پرید ، نزدیکانش را صدا زد و گفت :
" در رؤیا دیدم روح از بدنم جدا شده و لحظه مرگم فرا رسیده است. اما دراین میان ، محمد بن علی ( امام باقر ) را دیدم که برای شفای من دعا می کند . خداوند دعایش را مستجاب فرمود و من به دنیا بازگشتم . حال از شما می خواهم که نزد او بروید و بخواهید تا بر بالین من بیاید . ای کاش قدرت داشتم و خود به حضور او می رفتم . "
خانواده اش با تعجب پرسیدند: مگر تو از مخالفان او نیستی ؟ مرد خطاب به آنان گفت :" من با او دشمن بودم ، اما او هیچ گاه از رفتار ناپسند من خشمگین نمی شد و با شکیبایی زیاد ، حضور مرا در مجالس درس تحمل می کرد . او چنان بزرگوار و رئوف است که حتی در عالم رویا دیدم برایم دعا می کند . باور کردنی نیست . "
گوینده :
وقتی امام باقر (ع) درجریان بیماری آن مرد قرار گرفت ، بعد از انجام فریضه نماز صبح ، به خانه او رفت . وارد خانه شد و سلام کرد . آنگاه مرد را به نام صدا زد . مرد با شنیدن صدای امام ، گویی جان دوباره یافت . امام باقر (ع) نزدیکتر شد. با مهربانی به او کمک کرد تا در بستر بنشیند . آنگاه دستور تهیه دارویی مخصوص را به خانواده آن مرد داد و خود، دارو را به او خورانید . طبق پیش بینی امام ، آن مرد ، پس از چند روز بهبود یافت . او در اولین روزی که توانست حرکت کند ، به نزد امام رفت . با احترام و ادب نشست و درحالیکه اشک از چشمانش جاری بود ، از امام خواست تا او را ببخشد و چنین گفت : "گواهی می دهم که تو حجت خداوند بر مردم هستی . هر کس با غیر تو پیمان ببندد ، زیانکار خواهد بود."
**** فاصله ****
گوینده:
زندگی امامان و پیشوایان اسلام ، آینه ی تمام نمای زندگی شرافتمندانه انسانهای موحد و متعالی است. یکی از بارزترین ویژگیهای آن بزرگواران ، برخورداری از جامعیت در امور زندگی است. یعنی توجه به علم، ایشان را از اخلاق و فضایل روحی غافل نمیساخت و روی آوردن به معنویت و عبادت و بندگی، آن بزرگواران را از پرداختن به زندگی مادی و روابط اجتماعی و اصلاح جامعه باز نمیداشت. این در حالی است که معمولاً انسانها ، در زمینه های مختلف گرفتار افراط و تفریط می شوند؛ اگر به زهد و عبادت بپردازند، به عزلت و گوشهنشینی کشیده میشوند و اگر به کار و تلاش رو آورند، از انجام درست وظایف عبادی و معنوی، دور میمانند. ولی برنامه ی اهل بیت (علیهم السلام)، و از جمله امام باقر (ع) غیر از این بوده است. آنان، در اوج زهد و تقوا و در نهایت عبادت و بندگی خدا، اهل کار و تلاش بودهاند. از مسائل مورد تاکید امام باقر ، کار و زحمت برای تامین معاش بود. امام باقر(ع) خود در هوای گرم در زمین های کشاورزی فعالیت می کرد و کسب و کار برای بدست آوردن روزی حلال را ، اطاعت امر خدا می دانست . آن حضرت، تنبلی و بیکاری را نکوهش می کرد.
گوینده:
دوران زندگی امام محمد باقر (ع) درشهر مدینه ، به نشر معارف دین و تربیت شاگردان برجسته سپری شد. ایشان، شاخه های مختلف علوم و معارف اسلامی را به شیفتگان عرضه می کرد و مسلمانان و غیر مسلمانان ، از شهرهای دور و نزدیک برای بهره بردن از گنجینه دانش آن حضرت ، راهی مدینه می شدند . راهبرد اصلی امام باقر (ع) ، تقویت پایه های فرهنگی و اعتقادی مردم بود . آن حضرت به "باقرالعلوم " یعنی شکافنده علوم لقب یافت . زیرا گنجینه های پنهان معارف و اسرار علوم با درایت امام موشکافی و روشن می شد . آن حضرت جنبش علمی و فرهنگی گسترده ای را پایه گذاری کرد و مقدمات تاسیس یک دانشگاه بزرگ اسلامی را فراهم نمود . امام باقر (ع) تلاش کرد فرهنگ و معارف ناب اسلام را آنچنان که پیامبر آموخته بود ، به شیفتگان حقیقت عرضه کند . ثمرات شکوهمند این خیزش علمی و فرهنگی در دوره های بعد نمایان شد .
گوینده:
حال خاطره ای را از زبان شخصی به نام "ابی عبیده " برای شما بازگو می کنیم . او می گوید:
"در سفری ، رفیق و همراه، امام باقر (ع) بودم. در طول سفر همیشه نخست من سوار بر مرکب می شدم و سپس آن حضرت بر مرکب خویش سوار می شد و این نهایت احترام بود. زمانی که بر مرکب می نشستیم و در کنار یکدیگر قرار می گرفتیم، آن چنان با من گرم می گرفت و از حالم جویا می شد که گویی لحظاتی قبل در کنار هم نبوده ایم و دوستی را پس از روزگار دوری جسته است. به آن حضرت عرض کردم:ای فرزند رسول خدا! شما در معاشرت و لطف و محبت به همراهان و رفیقان به گونه ای رفتار می کنید که از دیگران سراغ ندارم، ای کاش دیگران هم ، چنین بودند. امام باقر (ع) در جواب من به نکته ای مهم درمورد اهمیت دوستی و آداب معاشرت اشاره کرد و فرمود : آیا نمی دانی که مصافحه (نهادن دست محبت در دست دوستان و مؤمنان) چه ارزشی دارد؟ مؤمنان هر گاه با یکدیگر مصافحه کنند و دست دوستی بفشارند، گناهانشان همانند برگهای درخت فرو می ریزد و در منظر لطف خدایند تا از یکدیگر جدا شوند. " ( بحارالانوار ، ج 11 ، ص 86)
گوینده:
ایستادگی بر موضع حق، در سیره ی امام باقر (ع) بسیار مشهود بود. به طوریکه در برابر ظلم و ستم ، سکوت نمی کرد. ایشان در فرصت های مختلف درباره عملکرد نادرست حاکمان بنی امیه به افشاگری می پرداخت . آن حضرت معتقد بود که رهبران و حاکمان در سعادت و یا بدبختی ملتها نقش اساسی دارند . اگر رهبران ، صالح و درستکار باشند ، جامعه را به سر منزل نیکبختی و سعادت هدایت می کنند .
**** فاصله ****
گوینده :
در میان حاکمان بنی امیه " هشام بن عبدالملک " بر امام باقر (ع) بسیار سخت گرفت و دستور قتل برخی از یاران و شاگردان امام را صادر کرد . هشام در اقدامی دیگر ، امام باقر (ع) را به اجبار به مرکز حکومت خود در شام ، فراخواند . امام باقر وقتی در مجلس هشام حاضر شد ، فرمود : " اگر حکومت های زودگذر در دست شماست ، بدانید که حکومت همیشگی از آن ماست و عاقبت (سرانجام نیک ) از آن پرهیزگاران است . "
حضور امام در شام ، عظمت معنوی و علمی آن حضرت را برای جویندگان حقیقت روشن تر ساخت . امام در آن سرزمین نیز زبان گویا و فصیح اسلام بود . لذا هشام ، دوباره امام را به مدینه بازگرداند . سرانجام آتش عناد و دشمنی هشام علیه امام باقر (ع) چنان شعله ور شد که تصمیم گرفت وجود نورانی امام باقر (ع) را از سر راه خویش بردارد . وی این دسیسه را در چنین روزی به اجرا درآورد . به این تریتب ، امام باقر (ع) با دستور هشام مسموم و به شهادت رسید .
***************************************