بررسی مطبوعات چاپ کابل 14 اسد 1397
"طالبان و آمریکا چگونه باهم جمع می شوند" ، "افغانستان و ضرورت تطبیق قانون" و" چرا نمی گذارید مردم دشمن را بشناسند" ،مهمترین عناوین سرمقاله روزنامه های امروز چاپ کابل است.
طالبان و آمریکا چگونه باهم جمع می شوند عنوان سرمقاله ی روزنامه ی ماندگار است که در آن چنین آمده است:
در این روزها بازار دیدارهای طالبان و امریکاییها به شدت گرم شدهاست. ظاهراً این گفتوگوها به انعطافهایی هم منجر شده است؛ اما تاکنون سخن رسمی در این خصوص گفته نشده اما به گفته برخی منابع دولتی و مقاله هایی که در رسانه های خارجی نشر شده است طالبان پذیرفته اند که در صورتی که حکومت به آنان سپرده شود، با حضور نیروهای خارجی مشکلی نخواهند داشت. به اساس همین توافقات قرار است که روز عید اضحی/ قربان، بار دوم آتشبس اعلان شود و طالبان یک بار دیگر وارد شهرهای کشور شوند؛ آنهم در شرایطی که به اساس استراتِیژی امریکا باید در این شب و روزها بخشهای زیادی از کشور برای طالبان سپردهشده باشد.
ماندگار می افزاید :
به نظر میرسد که طالبان برای امریکاییها نسبت به دولت افغانستان ارجحیت پیدا کردهاند و گفته میشود که دولت آقای ترامپ حتا این آمادگی را نیز دارد که طالبان را جانشین دولت کنونی سازد؛ البته این در صورتی است که امریکا در اول روی موردها و موضوعات بسیار مهمی با پاکتسان به توافقهایی رسیدهباشد. در پیوند این توافق افغانستان به پاکستان تحویل داده خواهد شد و این خود مشکلات و بن بستهایی تازهیی را به رخ میکشاند.
اما منتظریم که دیده شود این مذاکرات به راستی آبستن چه خواهد بود؟
و افغانستان و ضرورت تطبیق قانون سرمقاله ی روزنامه ی افغانستان ما است که در آن چنین آمده است:
یکی از ضرورت ها و اولویت های اصلی دولت در شرایط فعلی کشور، تطبیق قانون است. ما با ادامه قانون شکنی و گریز از قانون نمی توانیم ادعای آزادی و دموکراسی داشته باشیم. افرادی که در برابر قانون می ایستند و از تطبیق قانون در کشور هراس دارند، چگونه می توانند بجای قانونگذار نشسته به وضع قوانین بپردازند؟ قوانینی که از سوی این افراد تدوین و تصویب شود، تا چه حد می تواند منافع جمعی مردم را تأمین کرده و بنای دموکراسی و حقوق شهروندی را تقویت کند؟
متأسفانه در دوره های قبل، کمیسیون های انتخاباتی نتوانستند آن طوری که باید از ورود اشخاص زورمند و قانون گریز در پارلمان جلوگیری کنند. به همین دلیل ما شاهد بودیم که تعدادی از نمایندگان پارلمان خارج از شأن مجلس نمایندگان رفتار می کردند و صحن مجلس نمایندگان را با رینگ و میدان جنگ اشتباه می گرفتند.
نویسنده می افزاید :
مجلس نمایندگان در دوره های قبل همواره با چالش کمبود نصاب برای بحث و بررسی قوانین و سایر مسایل مهم ملی مواجه می شدند؛ زیرا اغلب نمایندگان مجلس یا به تجارت، غصب زمین و زورگیری مصروف بودند و یا با وزرای کابینه در مورد تقرر بستگان و خویشاوندان نزدیک شان چانه می زدند. در مجلس نمایندگان منافع شخصی اهمیت فوق العاده یافته است و زورگویی و سؤ استفاده از موقعیت به یک عمل عادی و روزمره تبدیل شده است. نتیجه دیگر راهیابی این افراد در پارلمان، داشتن یک مجلس ضعیف، ناهماهنگ و فاقد نمایندگان متخصص و مسلکی در امور قانونگذاری خواهد می باشد؛ پس اگر می خواهیم پارلمان مؤثر، کارا و قدرتمند داشته باشیم؛ باید از راه یابی افراد زورگو و قانون گریز جلوگیری کنیم.
و به سراغ روزنامه ی هشت صبح می رویم که سرمقاله ای تحت عنوان چرا نمیگذارید مردم دشمن را بشناسند چنین نوشته است :
قتل عام شیعیان در مساجد، فاجعهای است که در دو سال اخیر گریبانگیر افغانستان شده است. خشونتهای فرقهای در گذشته از مردمان کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا، قربانی میگرفت اما افغانستان تا چند سال پیش وارد چرخهی خشونت فرقهای نشده بود. امروز اما تروریسم فرقهای جان مردم افغانستان را میگیرد. در این تردیدی نیست که حکومت و نیروهای امنیتی مکلف به تأمین امنیت مردم، محل زندهگی محل عبادت و محل کار آنان است. نیروهای امنیتی هم تلاشهای جدیای برای مقابله با تروریسم فرقهای کردهاند. در بسیاری از مسجدهای شیعیان، مردم محل برای حفاظت آن موظف شده اند تا کار تأمین امنیت سهلتر شود.
چیزی که افکار عمومی را سخت آزار میدهد، بیتفاوتی حکومت در امر اطلاعرسانی است. حکومت در مورد تروریسم فرقهای، اطلاعرسانی دقیق نمیکند.
سخنان مبهم و گنگ منسوب به رییسجمهور بر زبان سخنگویان حکومت جاری میشود که گویا تروریسم فرقهای بیانگر مرحلهی چندم است. افکار عمومی به جملههای کلی قانع نمیشود. مردم پاسخ میخواهند، افکار عمومی میخواهد بداند که پشت حملههای تروریستی که انگیزهای فرقهگرایانه دارد و هدف آشکار آن کشتار شیعیان است، چه کسانی قرار دارند؟
در پایان هشت صبح می افزاید :
قبول مسئولیت حملات از سوی داعش، چیزی از مسئولیت اطلاع رسانی حکومت کم نمیکند. آیا استخبارات افغانستان میداند که دقیقاً کدام رهبر داعش این حملهها را طراحی و اجرا میکند؟ آیا حکومت نام و عکس رهبر داعش را در اختیار دارد؟ آیا دست این رهبر پشت حملههای تروریستی فرقهای است؟ اگر استخبارات افغانستان این موارد را میداند، چرا حکومت آن را در اختیار افکار عمومی نمیگذارد؟ چرا حکومت اعلام نمیکند که فلان ابن فلان در طراحی و اجرای حملههای تروریستی فرقهای دخیل است و حکومت به دنبال او است. از این روش در تمام کشورها استفاده میشود.