آشنایی با تازه مسلمان آرژانتینی
سوفیا کاسترو تازه مسلمان آرژانتینی : « اولین ویژگی اسلام که مورد توجه من قرار گرفت این بود که من هر چقدر دلم میخواست سؤال میکردم و کسی هم به من نمیگفت سؤال نکن و فقط اعتقاد داشته باش ، بلکه جوابهای منطقی برای همه سؤالات من وجود داشت.»
اسلام همچون خورشیدی است که بر مردم همۀ نقاط جهان می درخشد و کسانی که درپی حقیقت و سعادت و آرامش هستند ، از گرما و روشنی آن بهره مند می شوند. خانم « سوفیا کاسترو » (Sofia Castro ) نیز از جمله همین افراد است که مدتی است با گرایش به اسلام ، زندگی جدید و سرشار از معنویت و آرامش را تجربه می کند. او در بوینس آیرس ، پایتخت آرژانتین در یک خانواده گرم و صمیمی ، به دنیا آمده است . البته اکنون در آرژانتین مثل کشورهای دیگری که فرهنگ غربی در آنها نفوذ کرده ، خانواده جایگاه و نقش سازنده خود را از دست داده است. سوفیا با ابراز نارضایتی از این وضعیت ناهنجار می گوید : « آمار طلاق در آرژانتین زیاد شده و بسیاری از خانوادهها تک والدی هستند . متأسفانه شکل تازهای از خانواده هم در آرژانتین شکل گرفته که ازدواج همجنس بازهاست. آرژانتین اولین کشور در منطقه آمریکای لاتین است که این مدل از ازدواجها را قانونی اعلام کرده است. هم باشی یعنی زندگی دو نفر بدون ازدواج هم از دیگر مدلهای جدید خانواده در آرژانتین است. به صورت کلی در قدیم روابط خانوادگی زیاد بود ولی الآن وقتی کسی ازدواج میکند، عقیده دارد چون خانواده جدیدی تشکیل داده به خانواده قبلی نیازی ندارد و به همین خاطر ارتباطش محدود به پدر و مادر میشود و رابطهاش با اقوام دیگر بسیار کاهش پیدا میکند.»
خانوادۀ خانم کاسترو مثل بسیاری از مسیحیان در دیگر نقاط جهان ، چندان اعتقادی به دینشان ندارند. او در مورد مسیحیان کشور خود می گوید : « دین رسمی مردم کشورم مسیحی کاتولیک است اما مردم معمولا دیندار نیستند. یعنی تنها اسم مسیحی روی آنهاست و جز انجام برخی مراسم مثل ازدواج یا کریسمس خیلی پایبند به انجام دستورات و احکام دین مسیحیت نیستند. خانواده من هم همینطور بودند. در ظاهر مسیحی بودند ولی هیچکدام از اعمال و واجبات این دین را به ما یاد نمیدادند. به طور کلی ما ارتباط محکمی با دین نداشتیم.» سوفیا نیز با توجه به غیر منطقی بودن برخی آموزه های مسیحیت تحریف شده و بی پاسخ ماندن ابهامات و سؤالاتش در مورد آنها ، اعتقادی به مسیحیت نداشت. اما وی در اثر آشنایی با چند دوست مسلمان ، دین و آئینی نوین را در پیش روی خود می بیند که که بسیار منطقی و مترقی است. سوفیا این دوستان خود را چنین توصیف می کند : « وقتی کمی با آنها رفت و آمد کردم از رفتار خوبشان خوشم آمد. افراد با ایمانی بودند که به فقرا کمک میکردند و برخورد خوبی با دیگران داشتند. این سؤال برایم پیش آمد که منشأ این رفتار خوب چیست؟ وقتی پرسیدم به من گفتند همه اینها به خاطر اسلام و آموزههای اخلاقی آن است.»
مسجد ، خانۀ خدا و مکانی سرشار از معنویت و روحانیت است. برنامه های مختلفی که در مساجد اجرا می شود ، بر جذابیت و کارآیی آن می افزاید. کاسترو نیز به دعوت دوستانش برای اولین بار به مسجد می رود. وی احساسش را در آن زمان چنین توصیف می کند : « وقتی وارد مسجد شدم احساس آرامش عجیبی داشتم. خیلی دوست داشتم مدتها در مسجد بمانم. بسیار حس خوبی داشت. در آن مسجد کلاسهای مختلفی برگزار میشد که من ترغیب شدم که در آنها شرکت کنم.» سوفیا مطالعه در مورد اسلام را آغاز کرد و برای فهم بهتر قرآن ، در کلاس های عربی و تفسیر قرآنِ مسجد شرکت کرد. وی همچنین کتابهایی در زمینه اسلام از دوستانش دریافت کرد و ابعاد این دین بزرگ آسمانی را بهتر شناخت و به ویژه ، منطق و عقلانیت موجود در تعالیم والای اسلام وی را مجذوب خود کرد. او می گوید : « وقتی با اسلام آشنا شدم دیدم برای همه سؤالات من یک جواب منطقی و عقلانی دارد. خداوند انسان را خردمند خلق کرده و این قضیه در اسلام کاملاً مشهود است و این دین به وجه عقلانی انسان اهمیت میدهد. اولین ویژگی اسلام که مورد توجه من قرار گرفت همین مورد بود. اینکه من هر چقدر دلم میخواست سؤال میکردم و کسی هم به من نمیگفت سؤال نکن و فقط اعتقاد داشته باش ، بلکه جوابهای منطقی برای همه سؤالات من وجود داشت.»
خانم سوفیا کاسترو به تحقیقات و مطالعات خود در بارۀ اسلام ادامه می دهد و کتاب هایی از شخصیت های برجسته اسلامی چون امام خمینی (ره) ، شهید مرتضی مطهری و شهید سید محمد بهشتی و دیگران ، را می خواند. یکی از کتاب هایی که وی ازآن تعریف می کند "مفاتیح الجنان" تألیف شیخ عباس قمی است. این کتاب شامل دعاها ، نمازها ، زیارتنامه ها و اعمال مختلف عبادی است که اهل بیت پیامبر (ع) به آنها سفارش کرده اند. سوفیا در مورد این کتاب می گوید : « روزی به خاطر مشکلی که برایم پیش آمده بود خیلی غمگین و ناراحت بودم. یکی از مسلمانان کتاب مفاتیح الجنان را به من هدیه داد که به نظرم بسیار زیبا و آرامبخش بود و با خواندنش حالم خیلی بهتر شد. از آن روز تا حالا هر وقت به مشکلی برمیخورم سریع به سراغ آن میروم.»
به تدریج خانم کاسترو احساس می کند که بررسی هایش برای پذیرش دین اسلام او را قانع کرده و آماده گفتن شهادتین می شود. وی احساس خود را در آن لحظه سرنوشت ساز چنین بیان می کند : « آن لحظه، لحظه بسیار زیبایی بود. وقتی میخواستم شهادتین بگویم، استرس زیادی داشتم ، ولی وقتی شهادتین را بر زبان جاری کردم آرام شدم. اما نوعی دلهره ناشی از احساس مسئولیت داشتم. چون به این فکر میکردم که حالا که من مسلمان شدم یعنی به خداوند وعده دادم به دستوراتی که فرمان داده، عمل کنم.»
اما واکنش خانوادۀ این تازه مسلمان آرژانتینی که حالا نام « زهرا » را برای خود انتخاب کرده بود ، بسیار جالب بود. وی در این مورد می گوید : « خانواده من خیلی خوب این موضوع را پذیرفتند. چون متوجه شدند من با اسلام، بهتر و آرامتر شده ام و به آنها بیشتر احترام میگذارم و به صورت کلی برنامهای برای زندگیام پیدا کرده ام. دیدند من از بسیاری مشکلات که برای جوانان آرژانتینی به خاطر خوردن الکل و… پیش میآید، دور شدم چون با پذیرش اسلام این موارد بر من حرام و ممنوع میشود. به خاطر اینها راحت با این مسأله کنار آمدند و جالب اینجاست که حتی اولین جانماز را هم آنها برایم خریدند. » اما تغییرات مثبت در خانواده زهرا به همین جا ختم نشد، چرا که حالا دیگر مادر او نیز به دین جدید دخترش علاقه مند شده بود. خانم کاسترو این ماجرا را چنین توضیح می دهد : « بعد از مسلمان شدنم ، مادرم از من درمورد اسلام خیلی سؤال می کرد و کم کم با من به مسجد هم می آمد. وی تأثیر اسلام در زندگی من را دید و بسیار به اسلام علاقه مند شد. سرانجام مادرم هم اسلام آورد و الآن درآرژانتین او حجاب دارد و برای تبلیغ اسلام فعالیت می کند. » به این ترتیب ، مادر سوفیا ، دومین عضو خانوادۀ وی بود که در راه روشن اسلام قدم نهاد.
اما یکی دیگر از نزدیکان خانم کاسترو نیز رهیافته به دین مبین اسلام است. در همان جمع دوستانِ مسلمان وی ، جوانی به نام عبدالله بود که چند سال زودتر از وی اسلام را پذیرفته بود و سرانجام این دو جوان تازه مسلمان با یکدیگر ازدواج کردند. اکنون زهرا خوشبخت تر از گذشته است ، چرا که علاوه بر برخورداری از نعمت اسلام ، به برکت این آیین الهی ، مادر ، همسر و فرزندانی مسلمان نیز در کنار خود دارد.
دیدگاه این تازه مسلمان آرژانتینی در مورد حجاب و به طور کلی زن مسلمان نیز جالب و شنیدنی است. وی حجاب را پرچم اسلام و هدیۀ خداوند به زنان برای حمایت از آنها ، می داند. سوفیا در این مورد می گوید : « در غرب بدن زن اهمیت دارد و به خاطر همین همیشه در تبلیغات کالاها از زنان استفاده میکنند. اما من احساس کردم با حجابی که در اسلام خداوند برای زنان واجب کرده است، میتوان به جامعه گفت ارزش من در روح و فکر من است نه در بدنم. من از برخوردهای بدی که خیلی وقتها مردان در سطح جامعه با خانمهایی مثل خودم داشتند خسته شده بودم ، اما وقتی با حجاب بیرون رفتم ، حس آرامش بیشتری داشتم.» وی در باره تأثیر حجاب و فعالیتهای اجتماعی زنان مسلمان در آرژانتین معتقد است : « در آرژانتین وقتی مردم من را با حجاب در اجتماع می بینند می گویند او مسلمان است و احترام می گذارند. دلیلش این هست که در رسانه ها می بینند و می شنوند که مسلمانان تروریست هستند و اسلام به زنان کمتر از مردان اهمیت می دهد. ولی وقتی من را می بینند می فهمند که اینطور نیست.» با این حال ، وی از وظیفۀ مهم زن مسلمان در خانواده غافل نیست و می گوید : « مهمترین وظیفه زن مسلمان این است که فرزندان خوب و صالحی تربیت کند. چرا که اگر این کار به خوبی انجام بگیرد آن فرزندان میتوانند برای اسلام مفید باشند و دیگران را هم در رسیدن به راه درست کمک کنند. در کنار این قضیه زنان میتوانند در جامعه هم حضور و فعالیت داشته و جایگاه مهمی کسب کنند و اثرگذار باشند.»